صفحه 1:
صفحه 2:
خط سير كلى فلسفه اسلامی
Timeline
sae | أقاعه
فر ص | ص
Las | nd [ns
= 7
۳ مر ۳ wa
0 Lele] at
۱ نا = | ale] FOUIE] oo] ۲
اسرد nad ss tee [| a fico | la |
۱ ۳
100 | 1202 | اه | | 6 [sss = Jeg 587. | 534-| 520 45 لین ام ۳
‘ute وه جر وه مه هه وه | 587 | 606 | 572 | 3 2 900 104119011303 1050 | 1090 لا 1090 8 519 1209 لمق
7 i 10 ve
tae. far ۱ ها | ١ mn
sont | [a مج s60 180۱۵۵۲۱۱۲۵ ۱ ۵ 3
صفحه 3:
صفحه 4:
اصالت فلسفه اسلامی
اليور ليمان مقدمه تاريخ فلسفه اسلامى
- نظرات
1- تردید در اطلت ظسفه املامی
1 ظسفه املامی اطلتندارد و شرح واتقال همان ظسفه یوننی است.
تقلیدی وواردانی لست
| اسلامینیست وییگانه است(از طرفبرخی مدینان)
رد دینیبودن هرگونه ظسفه
2- پذیرشاطلت ونو آوری ظسفه املامس
| فروکاهیدن ظسفه به کلام
ظسفه اسلامی زاییده محیط اسلاصی است و دانشبوننی نقشزیادی در شکل گیری آن نداشت
| پذیرشاستقلال ظسفیبرای ظسفه اسلامی:
| جربانات فکری اسلامی مراحل ریشد خود را طی کرد و در مرحله ای که خود به رید عقلی و ظسفع
آفرینی رببیدند سفه یواتی را درافت کردند وحتی ظسفه های دیگر
صفحه 5:
اسلامی بودن فلسفه اسلامی
دکتر نصر مقدمه تاريخ فلسفه اسلامی
* ریثه دالشتن عمیق در جهان بینی قرآنی
* تحول معنای عقل در اسلام از عقل جزئی و عقل کلیتوماسی
* قلاسفه اسلامی به واقع مسلمان معهد بودند.
* ظسفه اسلامی تاثیر شگرفی بر ظسفه های بهودی, مسیحی و هندی داثته
است
» دیگر حوزه های تفکر اسلامی از آن بهره های فراوان گرفته اند.
_
صفحه 6:
* نقد (دکترنصرهمان):
این نامگذاری فقط زبانی است و محتوایی نیست
تقیل از قرن چهاردهم سلبقه ای تاریخی Yai
برخىآثار به زيان فارسى است
بسیاری از لاسفه ظرسی زبان بوده اند
ساره أزآثار ظسفه يهودى به زيان عربى است اما آن را عربی نمی خوانند و نیز ظسفه
_
صفحه 7:
مخالفان فلسفه در فر هنگ اسلامی
كك اهل حديث و سنت: از موضع تعبد و اخلاصدینی
١ 2 ضكلمان:
افإدى همجون باظانى اشعرى, يحيى نحوى اسكندرانى (كه به نض مؤثرترين فردب رغزالى بوده است)
ابن حزم (كه ييشتر ضتقد أراء كندى است)
ونهايتا Le كه كتاب تهافت الفلاسفه را نوشت در نظر وى ظاسفه فقط بثلرحان ظسفه اظاطون و
أرط هستند.
علاوه برغزالى علاالدين طوسسى و قطب رإوندى نيز تهافت الفلاسفه دارندكه به تيع غزالى بوده استه
1 شهریتانی مطرع الفلابيفه
a 3° :یشان عقل را حجاب مدانند وراه وصول به حقیقت را شهود مدانند نه دلیل
_
صفحه 8:
ماهیت فلسنه اسلامی
* نظریه اهل تفکیک
< نظریه امه طاطایی
* نظریه هید مطیری
صفحه 9:
اهل تفكيى
: حله:
چهار مره
1- ظهور اسلام و معارفاصيل اسلامى
ao
3- شوع مصباحث کلامی و پیدایش: ۱
4 یه وشوع افکار خارج از جهان اسلام
1 اسلامى اصيل
3 همان کلام ۱
4 ظسفه مثلیی از کندی به بعد و مکاتبدیگر
_
>
صفحه 10:
علامه طباطبایی
< المیزانج5 283254
كلام فى طيق الذى يهدى اليه القرآن
< مخالفتستدل با بى نيازى از ظسفه در اسلام
9 رد بیگانه بودن لسفه اسلامى
_
صفحه 11:
شهيد مطهرى
مقالات فلسفی ۳۲-۲۱/۳
- صائل لسفى
1- سلئل صرفترجمه:
اكثر سال فطق مقولات عل اربعه, تقييمات علوم
2- صائل تكميل بده
| اضناع تسلسلء تجرد نفس أثبات واجبه اضناع صدور كثير از واحد, انحاد عاقل و معقول و..
3- مسلثل با تغییر محتولیی بدون تفییر ععوانی
] نظریه ضل
4- سلثل نوين و ابتکاری
۲ ساثئل ععده
| اطلت وجود, وجود ذهنی وحدت وجود. حرکت جوهربه, جسمائیه الحدوث و روحانیه البقاء
بعد چهارم بودن زه ان و -
تتیجه: ظسفه اسلامی تقلیدی نیست و استقلال دارد.
_
صفحه 12:
صفحه 13:
منابع ۱
< الف تواريخ حكماء وظاسفه
1- تاريخ الحكماءء حنين بن اسحاق و اسحاق بن حنين
* 2. صوان الحكمة؛ سجستاني
7 3- تتمه صوان الحکمه, بیهقی
° 4- طقاتالاطاء این جلجل
5- لنوزینت؟ این ندیم
© 6- الامد الى الابد: ابو الحسن عامری
" 7- طقاتالامم, قاض طعد اندلسی
" 8- نزهة الارواح؛ بتهرزوري.
9-إخبار العلماء باخبار الحكماء؛ قفي
10- عيون الانباع اين ابى اصيبعه
1- محبوب القلوب قطب الدين لثكورى
2- روظت اجنات مرزا محمد خواسارق.
3- مجالس الموضين, قاضى نور الله Spit
4- نامه دانثوران محمد عیتبریزی
5- ريحانه الادب محمد على تبريزى
صفحه 14:
¥ glo
ب: کلمات قصار حکماء « و: کتب عرفانی
مختار الحکم» ابن فاتک آمری شرح های بر فصوص
سمر القلاسفه» عبدالستار لاهوری « ز: کتب فلسفی
ج: فهرست dale اسفار
GAS ۰ الظنون؛ حاجی خلیفه « ح: آثار درباره فلاسفه اسلامی
اعیان الشیعه؛ جبل عاملی ۰ ۱) سه حکیم مسلمان نوشته دکتر نصر
الذریعه» آقا بزرگ تهرانی ۰ ۲)الكندي فیلسوف العرب نوشته احمد
ده کتب تاریخی فزاد الاهواني.
التنبيه و الاشراف » مسعودی
* تاريخ بيهقى
ه: كتب كلامى و ملل و نحل
۰ جاحظ بغدادی
+ الملل و النحل
۰ فخر رازی
۰ المباحث المشرقیه
صفحه 15:
منابع ۳
< ح:کتبتاريخ ظسفه
7 1- تاريخ ظسفه أسلامي' هانري کرین؛ با دو ترجمه اسداله مبشري و جواد طاطائي
" 2- تاریخ ظسفه در جهان اسلامي؛ حنا الفاخوري و خليل الجر؛ ترجمه عدالمحمدآيتي
* 3- تاريخ ظسفه در الام زب رنظر مم شريف
" 13- تاريخ ظسفه اسلامي' سيد اسحاق حسيني كوساري.
© 16- تاريخ ظسفه اسلامى, دكتر اليور ليمان و دكترنصر
4- سير ظسفه در اسلام ماجد فخري.
5- تاريخ ظسفه دراسلام تي جي. دبور؛ ترجمه عا سنثوقي.
6- فکران اسلام بارون کارادو وو ترجمه احمد آرام
7- تاريخ لاسفه إبراني لز آغاز تا امروز؛ علي اصفر حلبي.
8- تاريخ علوم عفلي درتمدن اسلامي؛ ذبيح الله ضفا.
9- ضتخباني ل زآثار حكماى اهى إبرأن. أنثتيانى
10- مقدمه آنثتيانى بر بثواهد البوويه.
1- "طقات الفلاسفه"/ خدمات تقابل اسلام وابران. مرتضى مطهرى
2- تاريخ حكما و عرظ؛ صدوقي gu
14- تاريخ ظسفه اسلامى خسرويناه
15- سه حکیم سلمان دکتر سید حمین نصر
صفحه 16:
- تاريخ ظسفه اسلامي؛ هانري کرین؛ با دو ترجمه اسدالله صبشري و جواد طاطائي
۰ 2- تاریخ ظسفه درجهان اسلامي؛ حنا الفاخوري وخليل الجر ترجمه عدالمحمدآيتي
- تاريخ ظسفه در اسلام؛ زبر نضز مم شويف
7 13- تاريخ ظسفه اسلامي' سيد اسحاق حسيني كووسلري.
7 - تاریخ ظسفه اسلامی, دکتر الیور لیمان و دکترنصر
45- سير ظسفه در اسلام؛ ماجد فخري.
- تاريخ ظسفه دراسلام؛ تي جي دبور ترجمه عاسشوض
_
صفحه 17:
* درالباتفی الفکر الفلسفی حسلم الدین آلوسی
* نگریشی برتاریخ ظسفه اسلامی محمود زارعی بللشتی مقالاتروتلج
* تاریخ ظسفه اسلامی حسن معلمی
_
صفحه 18:
روش تاريخ نگاری فلسفه
صفحه 19:
۲ روشهای مختلف تاریخ نگاری در قلسفه
دکتر خسروپناه
1) مدل ففلسوفمحور
“2) مدل مكتبمحور
*) مدل روشوروبکرد محور
“4) مدل مسأله وموضوع محور
< 5) مدل دوره محور
صفحه 20:
دوره ها از نظر هانری کربن
* هانري کرین آن را به سه دورهتقسیم ميکند:
* 1( کندي ابن ربئد
* این دوره از جهاتي براي فلاسفه غربشناخته cal yor
* 2) سه سدهپیش از دوره صفوي (دوره الهیات صوفیانه)
* ازويزكيهاي إين دوره بسط مکتب این عربي و مکنب نجم الدین كبري و پیوند
تصوف ازيسويي با تشیع اني عثوي و از سوي دیگربا آیین اسماعلیه است
* 3) پس از دوره صفوي
صفحه 21:
دوره ها از نظر شهید مطهری
* شهید مطهري قلاسفه املامي را برحسب رابط استاد و بثاكردي در سي
asta Salons
براين اسلس ظاسفداي كه از اسلتيد طقه بعدي وبثاكردان طقه قل
هستند ويا معاصر وهمزمان آزها ميباشد در يك طقه قرار ميكيرند.
إين طقه بندى د ركتاب ”خدمات متقابل اسلام و إيران” ييان calor
_
صفحه 22:
طبقات فلاسفه
۰ 1 کندي
* 2) احمد ابن طب سرخسي احمد إن سهل بلخي جعفرابن محمد بلخي ابراهم
قوبري, ابراهیم مرزوي, یود ذأ إن حيلان محمد ابن محمد إبراتهري : Ss
3 5 3) زكرياي رازي. شهید بلخي ابن کرنیب مي ابن بوسنصراني ظرابي(معلم
te ۱ وان قدي طن أكرو القيان مقط
۳ 5) سچستاني عمري نيشثلبوري ابن الخمار ابو عد الله ناتلي
6) اي یه را یجان برضب أبن نا لولف أن طب لولف إن
og 00 مهاه را 050000 ابن زيله اصفها
جوم لت یس سر ای
۰ 8) فظ این مجمد اوكري, سعيد اين هبه الله خيام نيبوري محمد این احمد
غزالي
٠ 9) محمد إيلاقي ابوالبركات بغدادي. ابن ابي طهر طسي ابن غيلان ابن ech
إبوالحكم مغربي.
۰ 0 حدر ألدين سرمي إن طبلء إبن ريقح ۱
صفحه 23:
* 11) فخرالدین رازي شخ اشواق باب sills Seal
* 12) فرید الدین داماد نيبتلبوري, شمسالدین خسرو ثلهي قطبالاین مصري, این ضعه.
13) خواجه طيسي bap
14) علامه حلي اين میثم بحراي قصب الدین شبرازي اين شرفثلم
15) قطبالدین رازي, عند الاین ايجي
16) سعد تفتازاني شريف جرجاني
17) محبي الدين گويتكناري, اسعد دواني كرباسي
18) صد ر الدين دشنكي محقق دواني ملا علي قونجي
9) منصور دشتكي محمود نيريزي, قاض مبدي ملا حسين الهي اردييلي
ob 4525, alll a¢ Se (20 باغنوي, خضري شرازي, ترکه, داوود ابن عمر انطكي.
_
صفحه 24:
" 21) صرداماد, شخ هاني
2) ميرزا رفعاءملاصد راي شيرازيطا شسل خلیفه السلطنسید احمدتاطي قطب الدین
اشكوري فضل له استرآبادي.
. ی فضکكانانيعید الرزاق لاهيجي رجب عي تبريزي محقق سزواري محقق
“like
sob (24 * سعيد,محمد تنكابني.آظا جمال خواساريءقوام الدين حكيم بير زاده علي ظي خان.
* 25) محمد طدق اردستاني عایت الله گيلانيسید حسن طلقاني
* 26) خواجويالماسيحمزه گيلانيعد الله pS
* 27) محمد بید آباديطا هدي نراقي مدریسمحراب گیلاني
" 28) ما عي نوريطا احمد نراقيشهید منهدي. ۱
٠* 29) ميرزا حسن نوري.واحد العينءزنوزيءملا محمد لنكرودي لاهيجي ملا آفاي قزوبني
_
صفحه 25:
* 30) طا هادي سبزوري | عي زنوزي محمد رظ قمثه ايابو لحسن جلوم
* 31) رز هاشم الشكوري.حسن كريانتلهي .تهاب الدين نيريزي,حكيم اس
جهان كير خان قثقائ يآخوند كاشيميرزا محمد باقر اصطهباناتي علي اكبر حكمي,
عدالنبي نوري حسین عوي سزواري شخ الاسلام خراملئي محمدسروقدي
مثهدي هيدجي زنجاني
2) فاط خراسلني آقا بزرك حكيم. بادكوبهاي, مجتهد كازروني شيخ محمد
خراساني كمباني محمد تقي آطي. رز مهدي آنثتياني صرزا احمد أبثتيانيطهر
تنكابني رفيعي قزويني فاض توبي kee
۳ 33) طقه مذکوربه ملاحظني ذکر نشده است
_
صفحه 26:
دوره ها از نظر دکتر خسرو یناه
. دوره ظسفه تعقلي (كندي م252 ابن ريثد م595)
زگي این دوره آن است که قلاسفه از روش عقلي محض براي حل صدايل ظسفي بهره
تهو این دی yes J ale زکرباي رازي فرايي گروه اخوان الصفا, ابو
(
* إن دوه تال یی چونغزای سورودي خواجه valde ib ak wut
ee «sb ين دشتكي و محقق دوا. ary
ا نظام ببيانسي د
صفحه 27:
صفحه 28:
معنا و مفهوم فلسفه در اسلام
دکتر نصر ریخ فلسفه اسلامی
* ظسفه در اسلام به معنای حکمت است.
* البته حکمتدر اسلام معنای عامتری را دارد.
. در املام قطنا آیات و روایات زیادی در خیر بودن و سایشوتمجید "عم" آمده
a
انلیا در اسلا آنچه خر است و خوب است "حکمت است *
حکمت را چریان های مختلف فکری (کلام فمفه عرفان) به خود سبت دادهند. ©
با توجه به در نظر گرفتن این ربیثه معنای ظسفه با معنایی که در غرببا توجه <
به معنای نظری آن بوده است متفاوت است و هم جنبة نظرى وهم جنبة
را دربرمیگیرد.
۴ ظسفه:
استكمال عقل نظرى +تهذيب نفس
صفحه 29:
قرآن و حدیث به عنوان سرجشمه و
منبع الهام فلسفه اسلامی
دکتر نصر
صفحه 30:
* واقعا ظسفه اسلامی استنه صرفا ظسفه سلمانان
٠ ظسفه اسلامى عميقا ريه در قرآن و حدیث دارد.
Soi abu *
< قرآن نه تنها به عوان ضبع برتر قنون دینی بلکه به عوان ضبع ماهبت
واقی وجود و فراتر از وجود یعنی سرچیشمه ناب هستی معرفی شد.
* حقیقت
< وحدت ظسفه یا حکمتبا حقیقت که در ظب قرآن جای دارد.
* حکمت از مشکات نبوت سوچنمه میگیرد.
_
صفحه 31:
جریان های فکری در اسلام
صفحه 32:
ظسفه و ديكر جربان هاى فكرى در اسلام تاثير و تاثر بريكديكر دالثته أند.
eis سس فکری آمده است
برخی از مسلیل در چالشبا جریان های دیگر فکری به وجود آمده است.
_
صفحه 33:
صفحه 34:
* آغاز: قرن اول و سلل های نخستین قرن دوم
* تدوین و ضهور مذاهب و فرق اسلامی: قرن دوم تا پایان قرن پنجم
< تکامل و آمبختن با ظسفه: شنم تا نهم
* رکود وتقلید: دهم تا دوازدهم
> جدید
_
صفحه 35:
* اصل توحید, اطل عدل
* عدل
اختیار عد
حسن وقح عقلى
“ توحيد (تنزيه)
انكار رؤيت الهى
حدوث قران
حالت داستن رظ وغضب الهى نه صفت
2
صفحه 36:
Bl ke وال بن
* ابولهذیل عاف226
* ابو اسحاق ابراهيم بن سيارانظم) 231
* بشربن معتمر210
- معمربن عباد السلمى228
< ثمامه بن اشر سر 213
۶ جاحظ255
* ابوعیجبائی
* ابوهاشم جبائی321
صفحه 37:
اشاعره
۴ زيادت صفات برذات
* نظریه کسب
< خداوندخالق افعال اسان امت وأنسان كسبكنندهآنها
* حسن وقح شری
* قدمقران
* ریت خداوند
2
صفحه 38:
33AL an teagan 9
1 ۱ - 1
Both ۱ نظم الملک به منظور دظع ل زآراى التاعره مدرسعه
ام الحرمین جوپنی478
- غزالى505
* فخررازی606
_
صفحه 39:
بيشينه در یونان و ...
صفحه 40:
سقراط (۴۶۰ با ۳۹۹-۴۶۹ق م)
* سقراط کتابی ندارد چون به شوه دیالکتیک و حضوری معتقد بوده است و
آموزش از طریق کتاب را با واسطه و بدون درک درست میاند.
۴ راههای شاخت اندینثه های سقراط
1 کنب افلاطون
2 کتابهای گرنفون بثاكرد سقراط (بادناممها يا خاطرات- بزم مهمانى يا ضيافت)
3 نمايشتامه ابرها - نوبثته آرستوفانس معاصر سقراط
4 اثلراتپراکنده
| - خودت باش. خود را باش. خودت را بشاس. خود ر| يهتركن
' - زندكى ناآزموده ارزیشزیستن ندارد
#ن فعيات وصرفت
_
صفحه 41:
افلاطون (۴۲۷- ۳۴۷ ق.م)
- دوجهان:
لف بال/ هقول/یک نمونه | كا | ثباات/ مطق/ صرف/ابدی ولی/یرمکانمند |
قائم به JE
بنپایین/ محسوسر) جند نمونه/ ناقص) تفییر/ نسبی/ مخالط/ غیرایدی و ازلی/
مکانمند/ غیرقائم به ذات
"2 خلود روج
<3- فنیلت اخلاقی-کسب حرفت
alos 4" استذکار
_
صفحه 42:
ارسطو (۲۲-۳۸۴ق.م)
صفحه 43:
صفحه 44:
نظری: Grub aiub ریاض الهی
عملی: سیاست. لشکرکشی خطبه, اقتطد
شعری: هنرهای کلامی غیرکلامی
* خدامحرک نامتحرک
* رایطه نفسویدن:
رایطه ماده و صورت
صفحه 45:
چرخش فلسفه از یونان به حوزه اسکندرانی و سریانی
* مکاتب
نوفثاغوريان
ظسفه يهودى - اسكتدراتى
صيحيت وليه (غنويبيه)
نواظاطنيان (اظوطن)
” وجوه صثترك :
بعد از سیحیت
اعقاد به سل الهی
داشن مفهوم انتزاعى از خدا
پستدانستن علم ماده
هوط نفسآدمی از عالم برتر به دنیا
عتقاد به عالم وامط
کف و وود
سعادتآن دنیایی
_
صفحه 46:
سرب ۱9۳۳
صفحه 47:
اقانيم ثلاثه
* اقوم اول:
احد: غيرقابل وصف و تعقل وحدت صرف
۴ اقوم دوم
نوس عقل كلى صادر اول
” اقوم سوم:
نف سكلى اصل حيات و حركت
2
صفحه 48:
نظریه صدور (فیض)
* عقل کلی و نف سكلى هر دودر أثر صدور ذانى و ضروری به وجود آمدهاند
که نقطنی در احد ایجاد نمیکند (مانند خوریئید وپرتوهایش]
* پس از عقل کلی و نفسکلی خود را سرایت میدهد وسط مریاید.
_
صفحه 49:
ائو لوجیا فلوطین
> (نولد 232 لست
0
ع fog as قرن19
تم (ثثادها) يا نه كانه ها
. مه
Se 1
ترجمه آی ی زا ‘i اثادهاى654-
بنى دارد
* تلاشبراى ملركارى يبان آراى اظاطون وارسطو نموده لست
_
صفحه 50:
ردپاهای عرفانی در فلسفه افلوطین
* ردپاهای عرفانی در ظسفه اظوطن
صرف الوجود بودن احد
غير قابل شناخت بودن احد
رياضت علمى و عملى در وصول به سعادت (در حكمت نظرى و عملى)
انحاد و اتطل و فا (سیرنزولی و صعودی)
_
صفحه 51:
صفحه 52:
“ شروع قررن1ه/ 7 م رونق در قرن 2ه 8م
* ترجمههای نخستین: طب و کیمیا
* - ابومنصور دوایقی و سلخت هر بفداد عمی
< - مأمون وتأییسییت الحکمه در217 ه /832م
یوحنا بن ماسویه طیبنصرنی ریساول
حنين ابن اسحاق (8717م) رئیسدوم
_
صفحه 53:
مرحله اول از بونانی به سربانی
* ترجمه به سوپانی در مدربه هر ایس درریین النهرین که در363 که توسط
قدیس|فرأئيم نصبینی تاسیس ند
* برخى آثار ارسطو به ویژه منطفی و نیز ایساغوجر فرفوریویس
* در489 به تغلبه نسطورى كرابى به دستور اجرانور زنون بسته شد
* مهاجرت علما به نصبین و جندی ثلپور
* ترجمه به فارسی
* ترجمه آثار ارسطو و فرفوریوسو.. به سریانی در رن شثم
انتقال ازيونان به سوریه توسط مسیحیان سوریه
_
صفحه 54:
مرحله دوم از سربانی به عربی
* مسیحیان نسطوری
* دعوت به دارالخلافه بغداد در 750 م
Si Haney”
۳ ترجمه آثار ظسفی
2
صفحه 55:
تاثير فلسفه بونان در دوره
اول كلام معتزلى
كندى» مقاله تاريخ فلسفه نصر
2
صفحه 56:
تاثیر فلسفه بونان در دوره اول کلام معتزلی
كندىء مقاله تاریخ فلسفه نصر
* مسلمانان (برخی متکلمان معتزلی) قل از کندی با ظسفه آشناشده بودند
ابواهذیل اف
* اما إين تاثير همواره در حابثيه بوده است هيجكدام رغبتى به تدوين
مجموعه اى ضظم كاط از صانى تفكر ظسفى يونان ننثلن ندادند.
< اينها يبتر شكلم بودند تا فلسوف و از ظسفه استفاده کلامی می کردند.
_
صفحه 57:
* تا زمان کندی تکلمان از منطق برای دفاع از دین استفاده می کردند
< اما کندی خواستتا ظسفه را با دین جمع کند
* داوری ص16
2
صفحه 58:
* طقة اول:
< کندی 252-185)
طفة دوم:
> لگردان کندی +حرنیها
صفحه 59:
کندی (۲۵۲-۱۸۵)
ابویوسف بعقوب بن اسحق
صفحه 60:
کندی (۲۵۲-۱۸۵) ابویوسف یعقوب بن اسحق
* - كندى نخستين فلسوف|سلامى هست اما مؤسس ظسفة اسلامى نيست.
* ظسفه از گذر کندی به فرهنگ اسلا راهیافت
* واضع برخی اصطاحات است
< برخى اصطلاحات مانفد مراتب عقل. عقل بالقوه (هيولانى). عقل بالفعل يا
عقل ظهر, عقل مكتسب (ستفاد). عقل فعال.
” اما برخى اصطلاحاتشجا نيفتاد.
* روشوی در ضصطق دنبال نشد لذا معلم ثانى بعد از ارسطو ذرابى است نه
_
صفحه 61:
260 أثر به روايت ابن ندیم
< فى الفلسفه الاولى (دريارة ظسفه اولى)
* فى حدود الاشياء ورسومها (درياره تعريف وتوصف اثياء)
* رببلله درباره وحدتخداوند و تناهیابعاد علم
* ربلله در ماهیت عقل
"ریبلئل الکندی القلسفیه ": محمد عدالهادی ابوریده
_
صفحه 62:
جند نکته:
1۰ رای ان یه ون ال کر شمه را بلامیکند
* دلايل أوبر توافق ويا ظسفه ودين:
وا رورش شيعه لنت وحی پیاسری و حقبقت ظسفی با هم سازگارند.3- خداثناسی به طبقة
ور خر
نبوی: بوك هتتر ور
صعب ویر پیج و خم
3° چون دلایل قرآنی قاط تر استدین بر ظسفه رجحان دارد.
* 4 دینی کردن تعریف:
ظسفه عتناخت حقیقت انثیا حتناخت خدا - اسلامیکردن ظسفه
sau, “5 8 نواظا
a st ae als 1 sh sa:
> بات خدا برابلس: طت کرد
تسش سل دي ل نات 1 لد أي سناى معتزلى (اصل
3
_
صفحه 63:
طبقه دوم
* این طقه از دو گروه مختلفتشکیل صننود.گروه ننلگردان کندی و گروهی
که بنلگرد کندی نبودهاند.
2
صفحه 64:
طبقة سوم:
1 ابویکر محمدین زکرپای رازی (313251)
*- ابولحسن شهیدین الحسین البلخی (325)
* 3 ابواحمد حسين بن ابوالحسين اسحاق بن ابراهيم بن زيد بن كاتب (ابن
كرنيب)؟2
“4 ابوسشرصى بن يونس (يونان) نصرانى ضنطفى بغدادى 328)
< 5 ایوزصرمحمدین محمدین محمدین طرخان ظرلى 257 339).
_
صفحه 65:
" طبقه سوم
در این طبقه پنج نفر قابل ذکرند:
2
صفحه 66:
ا.ابو بکر محمد بن ز کریای رازی
2
صفحه 67:
* 1 ابویکرمحمد بن زکریای رازی که بهجالینوسالعربالنتهار یاه استییثتر ثهرت وهم تخصص وى در طب الست در إين فن از طراز اول
تاريخ شمرده صشودبرخی اور در طب عملی ونجربی بر بوظی ترجیح دادهانددرسلل 251 ضولدشده ودر سل313 درگذشته استقلا
گفنیم كه ابن النديم و را گرد بلخی شمرده است و احنماللينبلخیهمان اب زیدبلخی گرد کندی استیهذارازی گرد گرد کندی
استقراژن دیگری به دستآمده که تایید صكند استاد رازى همان ابوزید بلخی است۱,
یوزید در سلر243 یا 244 ولد شد وا گرد خود(رازیاکه در 251 ولد شده اسنة. باق سللبزرگتر ودهاست وایته إين بعيد.
نیست خصوط با توجه به که ری در بزرگسللیبهتحصبل انتغلپیداکردهاستابو یا سلل هم بعد از تلگردخودزندهبوده تاد
دیگررازی بو الما سایرنشهری اس که انم ردیم و اطاع دریتی از او در دست نیست.
رازی ale ظىفی خاص درد به طسفه ارمطیی زمان خویشتملیم نبوده لستدر باب ترکیب جسم فثل به«جزءذرهای»وده است ده
خاص در باب«قدای خسه؛دابنته است که معروفاست و کم و بيش د ركتب ظسفه مطح اسثتقايد ظض راری را درباب:قاطى
خمسه» ثارابیابولحسین شهید بلخیعی بن رضوان مصریاین الهیثم بصری رد کردهاند.
صفحه 68:
* در فهرست کنب رازی, کناب فی النبواتآمده که دیگران به طن و
استهزا نام او را«ضقض الاديان»تهادهاند و كرق عنام ف حل
المتنبئين كه ديكران به طعن نام او را«مخاريق الانبياءكذاشتهاند اين
كتابها در دستنیستولی کلمین سماعلی از Jad ابو حاتم رازی و
go خیرولو ید خقول زو حانمادر کنب خود هل لآ راری
مطلبی آورده مبنی بر اینکه او نکر نبواتبوده استهر چند ابو حانم
نام رازی را نبرده است و از او با کلمهصلحد»یاد كرده است ولى صلم
است که منضور او محمد بن زکرپای رازی است.
_
صفحه 69:
* نظربه اینکه آن کتب در دستنیستنستوان اظهار نظر قصمی کرد ولی از مجموع قرائن صتوان به
دستآورد که رازی ضکر نبواتنبوده و با«هتنبئین»(مدعیان دروئین نبوتآدر ستیزه بوده
استساحثاترازی با بو حاتم اسماعلی در ضزل یکی از بزرگان ری در حضور اکابر و بزرگان شهر
وی رفس الانثهاد» محال است که در زمینه ابطل نبواتباشد ورازی صریحا و نا همه نبواترا
تکذیب کند و همه مذاهبر باط بداند و در نهایت احترامهم زیستنماید این که برخی ادع
صکنند که ابورپحان بیرونی کتابی به نام««قض الادیان»و کتابی به نام«مخاریق الانییاءبه رازی
نسبت داده است0 به هیچ وجه صحیح نیستابو bry یکی از آن کتابها را« النبوات»و دیگری
21 حیل المتنبئین»سخواند و به دنبال نام هر کدام کلمه«یدعی»] اطافه صکند و صریبلند که
این نام ر] دیگران دادهاند.این ابی اصبعه ضمن اینکه نسبت چنین کتابی را به رازی انکار
صکند.احتمال صدهد که برخی«اشور؛این کتابرا ساخته و از روی دشعنی به رازی نسبت داده
باشند و تصريح صكند كه نام:مخاريق الانبياءمرا دشمنان رازى نظ ر على بن رضوان مصرى به إين
کتابدادهاند نه خود رازیاز سفن این ابی اصبعه پیداست كه کناب نبوات و کناب حیل لمتنبئین
غیراين کنابی است که این نامبه او داده شده استو آن دو کتاب وضع رویثنی دارد.
صفحه 70:
* بعلاوهرازی سختپابند به توحید و معاد و اطالت و بقاء روح استکتابی دارد فیآن
للانسلن خالقا منقنا حکیما )3٩ و کنابیدارد در رد ببیسن Soli رد بر مانوت)و
زرمللهاى الى على بن بتهيد البلخى فى تثبيت المعاذ 2 و تظیشدر آن کتاب
همچنانکه این ابی اصبعه مگوید-نقد نظریه مکران معاد است و كتابى فى ان
لنفس لیسبجسم2) ,چگونه ممکن است کسی همه اصول صدا و اد وروح و
hui پذیرهباشد و ضكر نبوات و شرايع باثدكيعلاي أوكتابى دارد Hd
الأمام الفاضل المعصوم 23 اكه به احتمال قوی بر طِق مذاق دثبعه در آامتنوبتنه
استو کنابی داد به نام انقض على الكيال فى الامامة 2) و كتابى به نام کتابالمام
والغامهم المحتين © بوهضة صررماند كه إندييثه امامت فكر لورا صتفول صداشه
استبدیهی است کسی که ضکر شریع ونبواتباد.دربرهآماحساسیتی ندارد.
_
صفحه 71:
* بعید نیستهمچنانکه بعضی گفتهاند 2 رازی تا حدودی طرز تفکر شعی امامی دانثته است
وهمه مفکرائی که اين گونه طرز Sai داننتهاند.از طرفدشمنان عه امامبه متهم به كفر
وزندقه صسئدند.
aad > از همه اینها انتدلالی که از رازی در انکار وت نقل شد هآنقدر ست و ضعي فاست
که از مفکری مانند رازی بسیار بعید استاز قبيل إين كه أكر صبايست مردم هد إيتشوند جرا
همه مردم بياصر نيستند؟!
< آنچه صتوان كفت إين اس تكه رإزى اثتباهات و انحرافاتى داثته استولى نه د رحد افكار
نبوات و شیعبدشمنان او که سخنان اورا نقل كردهاند به لوجنين جهرهاى دادهاند واطن
yaw رازى هم كه در دست نيستما در عصر خود کتبهایی دیدهايم که خالی از نتتباهات
و انحراقتی نیستند.ولی مخالفان آن کنابها چنان چهرهای به آن کنابها دادهاند که آگر کسی
اطی آن کنایها را ندید بانشد با نسکند که اين ربالات و مقالاتدر رد چنان کنابی بشد.
_
صفحه 72:
رازی دو دسته مخالفداشته استنمخالفانی که »1 saub sl 291 نوثتهاند مانند
فاربى 9 شهید بلخی و ابن هبثم و بعض دیگربو مخالفانى كه بر آراء مذهبى اورد
تويتتهاندتنها ابن كرو كه همان اسماعلياناند وتاريخ.خود (gl
را«ملاحده»سخواند.جهر«الحاد»به رازى در تاريخ دادهاند و دیگران را هم تا حدی
تحت تاثير قرار دادهاند.اخيرا ملاحده عصر ما به نحوی دیگر درتایید طلاحده
اسماعلى جهره الحادى به رآزى صدهند,ولى نه به منظور بلا توجيه ساختن رازى
بلکه به ضظور توجیه کردن خودنثان,
_
صفحه 73:
۳ مطبی دیگ رکه باید ناگفته نماند این است که رازی عیرغم نبوغ و تخصصدر
طبدر اندیشههای ظسفی تولا نبوده استستوان به این سینا حقداد که در پاسخ
به پرستهای ابو ریحان بیرونیرازی را«المتکلف الفضولی المتکلم بما لا
_
صفحه 74:
)۳۳۹-۲۵۸( فارابی
)٩۵۰-۸۷۰(
صفحه 75:
* 5ابونصرمحمد بن محمد بن محمد بن طرخان فرایبی نیاز از معرف استبه حق لو را«معلم
تانی»و«ضسوف المسلمین من غبر مدفع»لقب دادهاند 31 اهل ترکستان استحهلوم تیست که Aji pl
استیا ترکنژاد هم زبان ترکی صدانسته و هم زیان ارسیولی تا آخر در جامه وزی ترکان سزسته
استمردی بوده فوق لعاده قانع و آزادضش غالبا كنار نهرها و جويبارها ويا گلزارها وباغعتانها سکنی
مگزید و نلگردان همان جا از محضریشاستفاده سکردندنواقص کار کندی را در ضطق تكميل كرد.
* گوند فن تحلیل وانحاء تعلیمیه منصق را که تا آن وقت در اختیار کسی نبود وبا ترجمه نشده بود.فارایی
به إتكار خود افزود وهمچنین ضاعات خمس مود انتفادهاز هر ضعت را لو منخص ساخت ری از
افرادی است که عنتش از او شخصیتی افملتهای ساخته است تا آجا که ادع کردهاند اهفتاد زان
صداسته لوا افراد خود ساخته است.
استاد قبل توجهى نديده استانتاد اويوحنا بن حيلان بودهضطق را تزد و آموخته استتاخرین عموبا
منوپسند که او ابتدا در بغداد نزد ابو بش میتحصیل کرد و سپسبه حران رفت و نزد یوحنا بن حیلان
ب تحضيل صطق براحت : لهرا مدرك لين تسيحندكن اين جلكان لمت سيت كه جتن تصريحن
كرده بدون اين كه مدركى ننثلن دهد.ولى از كفقه ابن القفطى و ابن ابى اصيبعه معلوم صدثود كه AB
معاصر ابو بشربوده و شخصتى مافوق اودر زوان خود اوداثته است
صفحه 76:
* ابن القفطی مگوید:«و کان ابونص معاص لابى بشر صضى بن يونس الا أنه كان دونه فى السن و فوقه.
فى العلم»یعنی ظرایی با بو بش رهم عصر بود.از او به سلل پایینتر و به عم بالاتر بود قریب به همین
آستسخن این ابی اصبعه بعلاوه بسیار بعید است که فارایی پس از دركحوزه ابو بشر مقی و استفاده از
اودر بغدادءبه حران نزد يوحنا بن حيلان براى تحصيل نطق برود.خود ظرابى فقط ازيوحنا بن
حيلان به عغوان معلم ياد کرده استاین الققطی مدعی است که فاریی در بغدادنزد یوحنا تحصیل
malas
* فارایی در سلل/25(ششسلل بعد از تولد رازی ويكسلل قبل از درگذشت کندی)ضولد شد ودر
درگذشت هشتاد ودوسلل عم رکرد.
* ظرابى فيلسوفى است صثائى ودر عن حال خالى از مشوب اشراقی نیستچنانکه کناب فصوص
الحکم او حکایت مکند.او در عین حال يك نفر رباضدان و موسیقدان درچه اول استآراء سیاس و
نظیات خاصدربره مدینه فاظه دارد که معروف استریی ظلا سفه بل از خود را تحت الشعاع
قزر داد تلنتلو ارسطو بثمرده نشد و«معلم ثانی»لقب یافت.
صفحه 77:
صفحه 78:
نطة
* توجه زياد فارابی به منطلق _
daw) Jaio -1” را به صورت کاملاً صجيح و درست به زبان عربى تدوين
کرد وازکج فهمی جلوگیری کرد و WS Tiel
*لقب la تانی" ره خاط هفین اسنجام یخی ضطاق به لو دنه ند.
* باببندی نطق ارسطو در ظسفه اسلامی
* شکل دادن ضاعات خمس
_
صفحه 79:
صفحه 80:
صفحه 81:
" صادى معرقى ظرابى:
*- وحدت ظسفه:
حقیقت ظسفی یکی است و تفاوتها همه در تعاییر است
7 كتاب الجمع بين رابى الحكيمين
<2- وحدت علوم نظرى وعملى (مابعدالطيعه و م النفس)
“3 وحدت حقيقت ظسفى ودينى
“4 وحدت ظسفه و تفكر دينى با سياست
* تنيجه: اتحاد سه حقيقت ظسفى, نبوی و مدنی
_
صفحه 82:
اختلافات افلاطون و ارسطو و جمع فارابی بین
آنها او ۲
+ 1- روشزندگی
افلاطون: عرفانی وزاهدانه
ارسطو: اجتماعی و هل معاشرت و وزارت
مات إين اختلا است هما
onl شخصت م مزاج بوده ولان افدر عقیده و نظر نبوده است ورسطو همان روش
7 روش صوفيانه اظاطون مريوط به إيام بيرى او بوده است (افلاطون الهى)
2 روش نكاريش
افلاطون: رمز الود و دشوار
dow) واصح و مرب با تبوهب وترتیب
cobb SF
Sor of | ظسفه در رار دستبرد ا ان حقاطظ كثند يك با دمو وى
ی باس نوی و تفصيل
صفحه 83:
اختلافات افلاطون و ارسطو و جمع فارابی بین
آنها ۳
<3- نظيه تقل
افلاطون: يذيريشعالم معقولات و مفارق از ماده
Jou] انكار
جمع ظراى:
7 هل را بايد عمارت از صور موجود در عقل الهى دانستكه هر دو قائلند.
نقد:
Lio Vol 7 از نظر افلاطون قائم به ذاتهستند
انیا آنچه به ارسطو نسبت داده از کتابائولوجیا بوده که از اظوطن است.
_
صفحه 84:
اختلافات افلاطون و ارسطو و جمع فارابی بین
آنها ۴
* نظریه معرفتیا تذکر
افلاطون: معرقت حاستذكار صور لى
ارسطو: معرفت اسستد لالى از طربق تجريد صور محسوس
bb gor
| معرقتهمان تجرید است و این تقارب و همانند کردن صور استیکی با صور لی سلیق
یکیبا صور حسی سلبق
جای نقد دارد
_
صفحه 85:
اختلافات افلاطون و د se و جمع فارابی بین
نها
” حدوث و قدم عالم
افلاطون: عالم طنعى دارد كه آن را أزعدم يديد آورده است
ارسطو: قدیم است
جمع ظرای:
كرجه ارسطو د ركتاب سماء عالم جنين كفته اما در اثولوجيا يا الريوبيه معتقد به خلق از
عدم شدهاست
نقد:
انولوجيا ازاظوطن است
_
صفحه 86:
اختلافات افلاطون و 0 me و جمع فارابی بین
< نظربه اخلاقى (عادت)
افلاطون: ذات و استعدادات ذانى اخلاق را می سازد و با عدت و مماریست دشوار است
که عوض شود
ارسط: اخلاق با تمرین و ممارست تغیبر پذیر است
جمع ظراى:
نه اظاطين ضكر تغيي ريذيرى استنه ارسطو ضكر اختلافذانى اشخاص
_
صفحه 87:
مبانی فلسفی فارابی:
* صانیظسضفی ۱
نظریه عقول دهگانه برای حل سأله ربط كثير به واحد براملسنظرية
فض ۲۱۵۲۱۵1100 ۶
< 2 نظربه عنل انسلنی
“ 3 نظربه نبوت
_
صفحه 88:
نظریه عقول دهگانه:
* این نظربه برای حل مه ربط کثیر به واحد است.
۴ پرابلسنظربه فض Emanation) ( ارائه نشده است.
* خداوند همانند یک عل تام التجرد است که اطیترین ضعالیتش
خودآگاهی است و براسلسهمین خودآگاهی فیض و صدور صورت
مريديرد.
Jie bl» اول علاوه بر خودآگاهی خدآگاهی وتعالى آكاهى را نيزدارد لذا
وجود از او طدر مینود.
صفحه 89:
صفحه 90:
< نکنه اول:
* تدب رعالم تحت قمربه دست عقل فال لست
دوم
فک صورتخا که نفسآن است: | از عقل قلی که
تا میت نفسآن است و نفسیروی خود را از مگیرد
* نکنه سوم
ان شدهبا اصطلاحات دینی قابل تطیق است
وطجب- خدا
عقول- رین وملنکه
حل لس روج زر اتن
“alge aS»
مرانب ششكانه وجود (صادی وجود):
واجب2- عقول3- عقل فعال4- نفسرك صورت6 مادم -1 1
_
3
صفحه 91:
نکته پنجم:
1 1-ابداعی: خلق عقول (فقط حدوت ذانی دارند)
2- غير ابداعئ: خلق علم ماده از عقول (حدوث زمانی دارند)
aes اسکندرانی یا aul bel ارابی است (نظرب
اكرلاج نیتسار میتی و نک دزاش بافت مد آب یداع عوو: ری 3
dale لور
مدل ططأحي نندهبراى تطيق حقايق aa دينى وبإيعريزى مدينهفاصله تفه ده است
- حقيقت نبوى- حقيقت مانى
eS all ds ١ نظم عالم صفير
نكته هنتم:
خلق «لامن شی>» را به جای «من لاشی>» مطرح کرد.
"صن لا شی»" حخلق از عدم
صفحه 92:
8
استعداد درک و انتزاع ماهيت
موجودات.
سس
درک صور انتزاعی و مجرد
در این حالت معقولات از
وجود بالقوهشان در امور
" موجود؛ انتزاع شده و وجود
بالفعل مىيابند.
سس
درک مجردات و اتحاد با عالم
عقول مفارق.
صفحه 93:
نکات
Las
أن نظريه يأ بحن بتو نات موز عداو للكن وآن قريب
و حي نوم كاب ماه وس ره ادن بان مه عقل
نکنه2:
0 نظربه به ارتباط روانثناسی و جهانثناسی کمک مکند.
این تیه دز ین امه لفان وسيحى مجوليت طم رس قتع
إن سنا - ابن ريثد إبن ميمونء
عقل صستفاد عین عقول مفارقه و به نزله پیوندی میان دانشبشری و وحی و الهام استاط د,
اسکندر افرودیسی و کند: دی این طر نیست 1
نكته5:
عقل مستفاد باعل فعال متحد میگردد و شیه عقول مگردد ونهتنها فد است خود
لاک یساس ا فا ونر
مجرد مفارق را نیزادراک نماید ۱
صفحه 94:
نظریه نبوت:
* دفاع از نبوت و وحدت حقیقت ظسفی و نبوی در مقابل شهاتابن راوندی
و زبر سوال رظن ابثتى يان اندو
> اتحاد با عقل فعال
سثلهده صور معقول - حكماء و ظاسفه
هام در خیال ووحی ست pole
الهام ضعيفتردر خيال --- ديكر اولياء
< اتحاد با عقل قمال در پیغمبر از راهالهام در خیال میسرراست.
_
صفحه 95:
0 خال و اتصال ار طزيق خیال بقل pola ie او بر مظن وااصل خلات ی
Je Jie است قوه عقل و تعقل صور را به صورت کلی و معقول دریافت مركند Oleg
این صور به همین صورت برای مردم ی بن وعيرقابل درک است پیاصر از قدرتتخیل
ویژخ خود كه به تقليد و بازافينى لزان تعبير بشده الست متواند این ادراکات معقول راب
ادراکات محسویس طموسو سمبلیک دریاقت کند وابلاغ کند واین وحی است.
* باید به خاطرآورد که سفر چهارم بازگشت از حق است به سوی SE
ماموریتی که فقطبرای پیأبران تعریف شده است
< تاثير نظربه نبوت فارابى
پذیرشتوسط این سین
عدم يذيري شتوسط ابن ريد ۳
توچه ماخران مانند سید جمال و محمد عدهبه آن
_
صفحه 96:
موسی ملایری» تببین وحی از فارابی تا ملاصدراء
قم: کتاب طه»
<ص6
* بکارگرفتن قوهتخیل در تبیین امر وحی فقط برای تبیین بخشی از
ادراكات نبى ات (صور مخيله) ... [ اما در صور معقوله اتصال از طریق قوم
عقل نبى است]
- ص62
نسبت بين نبى و قلسوف ۲
٠“ شرايط فيلسوفاز شرايط عامه نبوت به حساب مى أيد. اما شرايط
اختصاص نبی کمال قوه خیله است
_
صفحه 97:
فلسفه سیاسی:
< طح تمدن اسلامى
توب مامت Asse
* مدینه فاطظه
صفحه 98:
فلسفة سیاسی:
| مدينة فاضله
< جامعه آرمانی جامعه ایده آل آرمان ثهر ناکجاآباد, utopia
فارابى
ابن متكوية
رازي
خواجه نصرالدین طوسي
امام محمد غزالي
أرما نشهر إفلاطون
آرجانثهر آگوستین
آرمانثهر رای
أرمانثهر مور
أرمانشهر انين كابه
أروانثهر ويل دورالت
_
صفحه 99:
صفحه 100:
نکات
< نكته اول:
مدينه فاظة فارابى مسكن واحدى استكه د رآن كروهى از افضل واخيار وسعداء
تحت رياست رثيسى كه بلافاطه و بوواسط از أفاضه «عقل قعال» بهره ضد أست و
دوریم ساب هزاس یست کر د آمدطند ويكديكر را براشايىكه
به وبسيلة نها نی به سعادت حقیقی ممکن میگردد معاونت میکنند.
اين مدينه داهيتاً با اجتماءات مدنى ديكر از لحاظ رياست اهالى قانون وغايت
ضفاوت است
* نکنه دوم
تشیه مدینه به ارگاییسم بدن
رئیسمدینه + قلب
* نکنه سوم ۱
تاه رهما رينت ميكتفة و کسی بر آنها رپاست نمیکند (مخدوم مطق
2- طقه ضوسط هم رئسرإند وهم مرئوس (هم مخدوم وهم خادم).
3- طقه خدمتكزاران: فقط مرو سو خادم هستند.
صفحه 101:
* نکنة چهارم
حاکم مدينة فاطه به عل فعال متصل است
پیاصر و امام
عاونی هنچون رن امام ملک, فیلسوف و حکیم دارد.
ته هفتم: 5
انحراف از جامعه ایددآل (گونههای مختلفجوامع)
7 مدینه های جاهله:
۲ مدينه فاسقه
| مدینه ظله
صفحه 102:
طبقهبندی علوم:
* عم زبان- عم ضطق عم ربا عم طیعی_ عم الهی عم مدنی
عم فقه عم كلام
۲ نکنه:
ملاك علم بودن در نظر فارایی نیل به سعادت است و این گرایشی کاربردی aul
_
صفحه 103:
تفسیر قرآن:
*1- امور معجزی نهایا با اصطل عیتتوجیه میود. ۱
2 سمعیات(نقلیات) به معنای ظهری نیستند مانند لوح و ظم و ... تأويل
بردارند.
< 3 امور اخروی جسمانی قبل تأویل به روحانی هستند.
_
صفحه 104:
علم النفس
خانفنتن
جوهر سيط مفارق
رد وجود نفسپیش از بدن
رد تناخ
تقسیم بندی نفوسدر بقاء
* تقسيم نفو سآدص:
- به كمال رسيده-> به صورت مجرد باقى میمانند.
- جاهه - با بدن تابود میفوند.
- مریض- در حد نفسهیولانی باق میمانند و نمیتوانند مفارق از ماده باشد.
فاسقان خالد در ثقاوتهستند. ,۱
صفحه 105:
تقسیم قوای نفس
.=
* قوای نفسوحدتدارند
* هریک برای مادون خود صورت و برای مافوق خود ماده است
IB oui» ” قوه ناطقه ات كه حاده رای قوه ای دیگرتیست. 72
صفحه 106:
گرایش عرفانی
* فارابی و عرفان
گرایش عرفانی در فصوص الحکمه
سير نزولى و صعودى خلقت
انصال عارفبه عقل فعال به واسطه تخيل
عقل فعال
| واسطه فيض
4 در رابط با اججسام حواهب الصور
در رايط با وحى ونبوت حزوح الامين
| دررايطه با اعطى روح وق ضآن حزوح القدويس
_
صفحه 107:
طبقة چهارم:
یحییبن عدی ضطفی نصرانی 363 یا364)
*- اخوان الصفا و خلان الوفا (نيمة قرن چهارم)
ابوسليمان محمدبن معش ر بستى
|بوالحسن على بن هارون زنجانى
|بواحمد مهرجانى معوفى
زیدین رفاعه
_
صفحه 108:
اخوان الصفا و خلان الوفا: (ح
(ryy
صفحه 109:
* اخوان الصفا و خلان الوظ و اهل الحمد و ابناء المجد
* در زمان حکومتآل بوبه 447-334 ه)
< - فالیتپنهانی دائتهاند تا این که ابوحیان توحبدی 400 ه) نامپنج تن را
۶ ابو سلیمان محمد بن معشر بُستی معروف به مقدسی
۶ ابوالحسن علی بن هارون زنجانی
< ابو احمد محمد بن نهرجوری (مهرجانی)
< عوفی
۶ زید بن رفاعه
_
صفحه 110:
* «اين گروه معنقد بودند شریعت به نادانیها و گمراهیها آلوده شده است
و براى ياك كردن آن راهى جز ظسفه نيست و أكر ظسفه يونانى و شريعت
اسلامى با يكديكر در آصزند. کمال حاط خواهد ند .»
* حسینی کوساری ص65
_
صفحه 111:
< - ریبثل اخوان الصفا نوبسندگان مختلفی و ناشناختهای دارد و
دائروالمعارفى است
* - برداشت باطى از دين و كرايش معنوى.
* - تلفيق ميان علم ودين > لذا علم و ظسفه را به شيوة متصوفه ودين را
به طريق تنثبيه وتمثيل تأويل نمودطند.
_
صفحه 112:
* - چهار مرنبه داشهند:
1- بايينترين مرتبه: الاخوان الابرار الرحما (مرتبه مبتديان. اریابذوی الصنایع)
کسانی که در پانزده سللگی رسیده بودند.
2- مرتبة بعدى: الاخوان Well Lal (مرتبه رؤيسا)
كسانىكه سی تا چهل دانتند.
3- مرتبة بعدی: الاخوان الفضلا الکرام (مرتبه موک)
كناى كه چهل وپنجاه دافتند.
4 آخرین وبالانرین مرتبه: مرتبه نبوی یا طکی
پنجاه و بالاتر داشتند.
صفحه 113:
* در شاختشاسی تابع افلاطون و سقراط هستند:
ثنویت روح وبدن +استذکار +تعلیم سقراط,
* - در ستیشٌناسی sido Veli هستند:
271 9 نظریه فض و مرانب وجود است.
* اخلاق
بالاترین فن تزکیه نفساست اصول فکری و فظسفی آنها یکسره و در اصول اخلاقق
خلاصه مینود. همة فضایل از آن روح و همه رذایل از آن جسم است.
_
صفحه 114:
*1- ابوبلیمان محمدین طهربن بهرام سجستانی 370 3805 3905)
<2- اولحسن عمری (38D)
3 ابوالخير حسن بن سوار معروفبه اين الخمار 408)
> 4 ابوعداله ناتلی
_