ورد

950131

2 صفحه
6 بازدید
04 فروردین 1404

صفحه 1:
۲۱۰۱۹۵ ‏سس سس سس رج قر نه یه‎ ap at ad al بسمالله الرحمن الرحيم درس خارج فقه - جلسه هفتاد ودوم - سه شتبه ۳۱/۰۱/۹۵ به قاعده غرور رسيديم. بحث در مدرك قاعده بود . كفتيم كه مبنلى قاعده نبوى معروف (المشرور يرجع الى من غرا رواباتي كه مبخوانيم در كتاب وسائل جلد 15 كتاب النكاح س 38 باب ان المهر بلزم بالدخول ان كان فى المراه عيب و يرجع به الزوج على وليها ان كان دلسها . يعنى اكر در زن عيبى بود زوج ميتوائد مهريه را از ‎ly‏ كه ندليس كرده بود وعيبٍ دخترش را ينهان كرده بود مطالبه كند. تدليين همان غرور اننت. در اين باب قشت روايت وجود داد ممکن است کسی برد بگیردمتل محقق بجنوردی) که درست است که این رات در باب اتدليس أست لكن مربوط به ياب تكاج است و مساله هم در باه مهره است و دیگر جز لیست اه اه دیکر اب اتعميم بدهيم أل ايفكه ما جواب ميدهيم كه در بين اين روايات روایت دوم است. ست كه عموم تعليل دارد و مشكل را حل ميكند و أن عن سهل, عن ‎aol‏ بن محمد, عن رفاعة بن موسی قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام " إلى أن قال: " وسألته عن البرصاء فقال: قضى أمير المؤمنين عليه السلام في امرأة زوجها وليها وهي برصاء أن لها المهر بما استحل من فرجهاء وان المهر على الذي زوجهاء وإنما صار عليه المهر لأنه دلسهاء ولو أن رجلا تزوج امرأة وزوجة إياها رجل لا يعرف دخيلة أمرها لم يكن عليه شى» وكان العهر يأخذه منها. ابن روايت به اعتبار واعه موثقه است لكن به اعتبار مهل لين زياد ضميفه استه ميفرمايند يك زنى مبتلا به برص يود و لكن زوج بعد از دخول متوجه اين مطلب شد . امير المومنين فرمود كله جون دخول كرده بايد مهريه را بدهد لكن أن ولى زوجه كه ندليس كرده ضامن انست و بايد غرامت را به زوج عموم تلبل در اين فقره روابت است كه وإنما صار عليه المهر لأنه دلسها يعنى مهريه بر عهده ولى زوجه الست زرد یی گرد .پس عدم مده لى ار نج بداشت میدید که هکس که تدای کدد این فسث در هب زمینه ای باشد .قاعده غروز هم همین است. مثلا وقتی ميگوييم لا ناكل الرمان لانه حامض با اينكه ضمير به رمان بر میگردد لکن موجب تخصیص حکم نمیشود و افادهعموم تعليل ميكند. ‎pal Ld‏ که ین وی از بت سهل ینزید تمیف ست لکن ان شم سند هم انونه تصحیح میشود گنه در ای همین رات فرمده و روه ان ادریس فى السرائر نقلا من كتتاب نوادر احمد ابن محمد ابن ابى نصر بزْنطى عن الحلبى عن ابى عبدالله. يعنى عين همبن روايت با ستد ديكرى امده كه سهل ابن زياد در ‏آن سلسلهتینتد بت مرحوم شيخ فر ‎Nl ogo hs‏ السهل سهل لکن آقای خنوتن در فسجم رجنال الحديث از ان حرف ایشان تعجب کرده ‎ ‎ ‎ ‎cm}

صفحه 2:
قواهد فهيه /قافده غرور. اس سسب اج اه شید ۲۱۰1۵ ES ‏أمرييس و بزنطی حدود سیضد سال است ما چون خود این ادرین‎ ce al AS ca ll Sy A ‏داشته كه كتلبى كه نزد اوست مال مربوط به يزنطى است لذا قطع ايشان برای حجت ات"‎ اليل فوم ابن است كه مخاطيين روايات عرف است و عرف از اين روايت خصوصيت مورد را نمى قهميدند. ‎ASU‏ ‏عموم تعليل را ميفهميدئد زيرا بناى عفلا بر قاعده قرور انست. والسلام عليكم و رحمه الله on}

قواعد فقهیه /قاعده غرور .................................................................................................................................................خارج فقه ،سه شنبه31/01/95 ، بسم‌اهلل الرحمن الرحیم درس خارج فقه – جلسه هفتاد و دوم – سه شنبه 31/01/95 به قاعده غرور رسیدیم .بحث در مدرک قاعده بود .گفتیم که مبنای قاعده نبوی معروف (املغ رور یرج ع الی من غر) . روایاتی که میخوانیم در کتاب وسائل جلد 14کتاب النکاح ص 596ب اب ان امله ر بل زم بال دخول ان ک ان فی املراه عیب و یرجع به الزوج علی ولیها ان کان دلس ها .یعنی اگر در زن عیبی بود زوج میتواند مهریه را از ولی زوجه که تدلیس کرده بود و عیب دخترش را پنهان کرده بود مطالبه کند .تدلیس همان غرور است .در این ب@@اب هشت روایت وجود دارد .ممکن است کسی ایراد بگیرد(مثل محقق بجنوردی) که درست است که این روایات در باب تدلیس است لکن مربوط به باب نکاح است و مساله هم در باره مهریه است و دیگر جائز نیست انها را به دیگ@@ر اب@@واب تعمیم بدهیم. ما دو جواب از این اشکال داریم اول اینکه ما جواب میدهیم که در بین این روایات روایتی است که عموم تعلیل دارد و مشکل را حل میکند .و آن روایت دوم است. عن سهل ،عن أحمد بن محمد ،عن رفاعة بن موىس قال :سألت أبا عبد الله عليه السالم " إىل أن ق ال " :وس ألته عن الربص اء فق ال :قىض أم ري املؤم نني علي ه الس الم يف ام رأة زوجه ا وليه ا وهي برصاء أن لها املهر مبا استحل من فرجها ،وان املهر عىل الذي زوجها ،وإمنا صار عليه املهر ألنه دلسها ،ولو أن رجال تزوج امرأة وزوجة إياها رجل ال يعرف دخيلة أمرها مل يكن عليه شئ ،وكان املهر يأخذه منها .این روایت به اعتبار رفاعه موثقه است لکن به اعتبار سهل ابن زیاد ضعیفه است. میفرمایند یک زنی مبتال به برص بود و لکن زوج بعد از دخول متوجه این مطلب ش@@د .ام@@یر الموم@@نین فرم@@ود ک@@ه چون دخول کرده باید مهریه را بدهد لکن آن ولی زوجه ک@ه ت@@دلیس ک@@رده ض@@امن اس@@ت و بای@@د غ@رامت را ب@@ه زوج بپردازد. عموم تعلیل در این فقره روایت است که وإمنا صار عليه املهر ألنه دلسها یعنی مهریه بر عهده ولی زوجه است زیرا او تدلیس کرده .پس قاعده عامه ای از اینجا برداشت میشود که هرکس که ت@@دلیس کن@@د ض@@امن اس@@ت در ه@@ر زمینه ای باشد .قاعده غزوز هم همین است .مثال وقتی میگوییم ال تاکل الرمان النه حامض با اینکه ضمیر به رمان بر میگردد لکن موجب تخصیص حکم نمیشود و افاده عموم تعلیل میکند. اما گفتیم که این روایت از بابت سهل ابن زیاد ضعیف است لکن این ضعف سند هم اینگونه تص@@حیح میش@@ود ک@@ه در انتهای همین رایت فرموده و رواه ابن ادریس فی الرسائر نقال من کتاب نوادر احمد ابن محمد ابن ابی نرص ب زنطی عن الحل بی عن ابی عبدالل ه .یعنی عین همین روایت با سند دیگری امده که سهل ابن زیاد در آن سلسله نیست .البته مرحوم شیخ در رس@@ائل فرم@وده االم@@ر فی الس@@هل س@@هل لکن آق@@ای خ@@ویی در معجم رج@@ال الحدیث از این حرف ایشان تعجب کرده. 131 قواعد فقهیه /قاعده غرور .................................................................................................................................................خارج فقه ،سه شنبه31/01/95 ، البته یک مطلبی هست که فاصله بین ابن ادریس و بزنطی حدود سیصد سال است اما چون خ@@ود ابن ادریس قط@@ع داشته که کتابی که نزد اوست مال مربوط به بزنطی است لذا قطع ایشان برای حجت است . دلیل دوم این است که مخاطبین روایات عرف است و عرف از این روایت خصوصیت م@@ورد را نمی فهمیدن@@د .بلک@@ه عموم تعلیل را میفهمیدند زیرا بنای عقال بر قاعده غرور است .والسالم علیکم و رحمه اهلل. 132

20,000 تومان