صفحه 1:
چرا سبیل الرّشاد؟
شپیل :به معتای را »ره آشکار :و رشاد به معتای از کضراهی درآسدن > به را راست رفتن و راسنتی و
ایستادگی
ی
سبیل زشاده عباوت نت از سبیلن که سوک جر آن آدمی را به حق می وساند!
فخر رازى عبارت "سبيل الرشد" را جنين تفسير كرده است: عبارت ست از "سبيل هدايث و دین حسق و
صواب در علم و عمل ۰" نیز در تفسیر قمی آمده است: سبیل رشد؛
اه يمان و صدق و وفا و عمل صالح
.بنابراين: بديدارهاى ايمان و عمل صالح؛ فرايندهائى هستعد. از أن جهت كه روندكان خود را بنه عرت و بنه
لقاء رحمت بروردگارثثل می آورند "سبیل رشد" و "سبیل الرشاد" خوانده می شوند. در نقطذ مقابال
"سبيل رشد". "سبيل غى" و " سبيل هلى غن" قرار دارد كه همكى فر "صراط Fay ne
هر یک از اعمال صالع. یک سبیل رشد را تشکیل می دهد. نب و بازگشت به سوی خدا: يك By Se
.و اتبع سبيل من اناب إلى ..* راه كسى را ببروى كن كه توبه كنان به سوى من پا می گردد...
کاری که بيامبر و تابعانش به عنوان اعيان مردم به سوى خداء از روى بصيرث انجام مى دغتف يك سبيل
رحد مي عد یی الیل هل یز دوين اسعني أ برعو ام اس من کین واه
كس ببروى ام كرد با بينايى به سوى خدا دعوت مى iS
صفحه 2:
بدیهی است. مقام بيامبر اكرم (ص) در كار دعوت از روى بصيرت با مقامپسروانش در این کار بسیار فرق
دار ولی چون او و تابانش همگی یک کار صالع را انجام می دهند آن کار که یک سبیل رشد پاشد وچنه
مشترک آنان گشته است۷
جهاد فى سببل اله. یکی دیگر از شب رشد است. حج و تماز و زكات و ابناء ی لقربی و سار اعمال صالع.
سبیلهای دیگر رشدند. هما این سبیلهابه ثاب جاده های فرعی هستند که به شاهراه "صراط مستقیم
تنل هد اند رآ (oes yas Ble gas Eats Glens ed ges
كتد راههابى كه بر باية حكمت و سداد استوارتد.و "اقوم'
۳
مان ین فران به آینی که استورتراست وه مینماید..
در تفسير عبارث "بهدی لتی هی أقوم" شيخ طوسى مى فرمايد "بهدى لجميع سبل الدين الثى هی توحید
الله وعدله ووصدق انبيائه. و لعمل بشریعته و فسل طاعاته و تجنب معاصیه ٩۳ هدایت می کند ببه همه
سبيلهاى دين لرشاد) که عبارت است از گانگی خدا و عدلش و تصدیق پیامبرانش و عمل به شریعت او و
انجام عبادات و اوامرش و دورى از مغاصى او. با عتايت به تفسير فوق از أية ياد شده: به وضوح ارتباط معتایی
نزدیک میان "هدایت" و مفهوم "سبیل الرشاد" را نشان مى دهد.
مثالى ذكر مى كنيم كه ارتباط بين دو "سبيل الرشاد" به خوبی نشان داده شده است: و
قال الذى مامن ياقوم انبمون أهدكم سبيل الرشاد "' وكسى كنه ليان أورده بود كفت : لى قوم من» مرا
پیروی كنيد تا شما را به راه شد و راستى هدايت كنم
در انآ مومن ال فرعون. مردم را به يبروى از رهتمودهاى خويش فرا مى خواند و تبعيت از خود راء
موجب دستزاین ره راء صواب و رشه من
عبارت "آهدکم سببل الرشاد". طمن و تعریض بر فرعون است كه طريقة خنود را شاد می خواند. و مى
وم هدیکم الا سل شاد ۱۳ .. و شمارا چزبه ره شد و راستی هدایت تمی کم
صفحه 3:
در واقع فرعون از اه تزوی مدعی هدایت مردم به را رشاد بود. از اين كه فرعون و مومن أل فرعون. هر دو
متخی نشان دادن ره صواب و رشادبه مر شدند می تون این حقبقت را بدست آورد که اصل نبازمندی
انسانا ها رشاد gle a که خود.علی طریق گرده و راهبردیگرانباشد جای شیههآی نیست.
منتهى با عنايت به تأمل در أيات ياد شده: مى توان اين نكته را دريافت كه؛ شعارفعون بسه نشان دادن اه
رشاد وراه درست زندكى در تقابل با شعار مومن آل فرعون جز فريبكارى و شيطنت نبود.
.۴ فخر الدين رازى, التفسير الكبير. الجزء الخامس عشرء ص -١
6+ ۷-ملی پنآرآهیم مي سير الفميني :1ن من
جلال الذين فارسى. تعالى شناسى. ج 5: ص 8ع -*
سوره لقمان (۳۱ آیه ۱۵
۵- سوره یوسف (۱۲) آیه ۱۰۸
۶- جلال لدین فارسی. پیشین, صی ۶۴۶
۷ سوره اسراء (۱۷) یه ٩
۸- محمد ين حسن طوسی, پیشین, ج ۶ ص ۴۵۲
سوره مومن (۰ Thal
یمخفا خضنین راما
۱۱- سورهغافر(۴۰ آیه ۲۹
چرا سبیل ال ّرشاد؟
َسبِیل :به معنای راه ،راه آشکار .و رشاد به معن ای از گم راهی درآم دن ،ب ه راه راس ت رفتن و راس تی و
ایستادگی و پیروزی .
سلوک در آن آدمی را به حق می
ِ
سبیل رشاد ،عبارت است از سبیلی که
رساند1.
فخر رازی عبارت "سبیل الرشد" را چنین تفسیر کرده است :عبارت است از "س بیل ه دایت ،و دین ح ق و
صواب در علم و عمل" 2.نیز در تفسیر قمی آمده است :سبیل رشد؛ راه ایمان و ص دق و وف ا و عم ل ص الح
است3.
بنابراین ،پدیدارهای ایمان و عمل صالح ،فرایندهائی هستند ،از آن جهت که روندگان خود را ب ه ع زت و ب ه
لقاء رحمت پروردگار نائل می آورند "سبیل رشد" و "س بیل الرش اد" خوان ده می ش وند .در نقط ة مقاب ل
غی" قرار دارند که همگی در "صراط جحیم"
"سبیل رشد"" ،سبیل غی" و " سبیل های ّ
واقعند4.
هر یک از اعمال صالح ،یک سبیل رشد را تشکیل می دهد .انابه و بازگشت به سوی خ دا ،ی ک س بیل رش د
است … :و اتبع سبیل من اناب إلی … 5راه کسی را پیروی کن که توبه کنان به سوی من باز می گردد…
کاری که پیامبر و تابعانش به عنوان داعیان مردم به سوی خدا ،از روی بصیرت انجام می دهند ،ی ک س بیل
رشد است :قل هذه ،سبیلی أدعوا إلی اهلل علی بصیره أنا و من اتبعنی … 6بگو :این است راه من ،که من و هر
کس پیروی ام کرد با بینایی به سوی خدا دعوت می کنیم…
1
بدیهی است ،مقام پیامبر اکرم (ص) در کار دعوت از روی بصیرت با مقام پ یروانش در این ک ار بس یار ف رق
دارد؛ ولی چون او و تابعانش همگی یک کار صالح را انجام می دهند آن کار که یک سبیل رش د باش د وج ه
مشترک آنان گشته
است7.
جهاد فی سبیل اهلل ،یکی دیگر از ُسبل رشد است .حج و نماز و زکات و ایتاء ذی القربی و سایر اعمال ص الح،
سبیلهای دیگر رشدند .همة این سبیلها به مثابة جاده های فرعی هستند که ب ه ش اهراه "ص راط مس تقیم"
متصل شده اند .قرآن ،کتابی است حاوی درسهایی که انسان متقی را به سبیلهای رشد و رش اد ،ه دایت می
کند راههایی که بر پایة حکمت و سداد استوارند و "اقوم" هستند :إن هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم … 8بی
گمان این قرآن به آیینی که استوارتر است راه می نماید…
در تفسیر عبارت "یهدی للتی هی أقوم" شیخ طوسی می فرماید":یهدی لجمیع سبل الدین التی هی توحید
اهلل وعدله و صدق انبیائه ،و العمل بشریعته و فع ل طاعات ه و تجنب معاص یه 9".ه دایت می کن د ب ه هم ه
سبیلهای دین (رشاد) که عبارت است از :یگانگی خدا و عدلش و تصدیق پیامبرانش و عمل ب ه ش ریعت او و
انجام عبادات و اوامرش و دوری از معاصی او .با عنایت به تفسیر فوق از آیة یاد شده ،به وضوح ارتباط معنایی
نزدیک میان "هدایت" و مفهوم "سبیل الرشاد" را نشان می دهد.
مثالی ذکر می کنیم که ارتباط بین دو واژه "هدایت" و "سبیل الرشاد" به خوبی نش ان داده ش ده اس ت :و
قال الذی ءامن یاقوم اتبعون أهدکم سبیل الرشاد 10.و کسی ک ه ایم ان آورده ب ود ،گفت :ای ق وم من ،م را
پیروی کنید تا شما را به راه ُرشد و راستی هدایت کنم.
در این آیه ،مومن آل فرعون ،مردم را به پیروی از رهنموده ای خ ویش ف را می خوان د و تبعیت از خ ود را،
موجب دستیابی به راه صواب و رشاد می داند.
عبارت "أهدکم سبیل الرشاد" ،طعن و تعریض بر فرعون است ک ه طریق ة خ ود راَ ،رش اد می خوان د ،و می
گفت …" :و ما أهدیکم إال سبیل ال َرشاد ... 11"...و شما را جز به راه ُرشد و راستی هدایت نمی کنم.
2
در واقع فرعون از راه تزویر ،مدعی هدایت مردم به راه رشاد بود .از این که فرعون و مومن آل فرعون ،ه ر دو
مد عی نشان دادن راه صواب و رشاد به مردم شدند ،می توان این حقیقت را بدست آورد که اص ل نیازمن دی
ّ
انسانها به راه رشاد و به مقتدایی که خود ،طی طریق کرده و راه بر دیگ ران باش د ج ای ش بهه ای نیس ت.
منتهی با عنایت به تأمل در آیات یاد شده ،می توان این نکته را دریافت که؛ شعار فرعون ب ه نش ان دادن راه
رشاد و راه درست زندگی در تقابل با شعار مومن آل فرعون جز فریبکاری و شیطنت نبود.
-1فخر الدین رازی ،التفسیر الکبیر ،الجزء الخامس عشر ،ص .4
-2علی بن ابراهیم قمی ،تفسیر القمی ،ج ،1ص .240
-3جالل الدین فارسی ،تعالی شناسی ،ج ،3ص .645
-4سوره لقمان ( )31آیه .15
-5سوره یوسف ( )12آیه .108
-6جالل الدین فارسی ،پیشین ،ص .646
-7سوره اسراء ( )17آیه .9
-8محمد بن حسن طوسی ،پیشین ،ج ،6ص .453
-9سوره مومن ( )40آیه .38
-10سید محمد حسین طباطبائی ،پیشین ،ص .351
-11سوره غافر ( )40آیه .29
3