پاورپوینت

نقد و بررسي

117 صفحه
19 بازدید
08 فروردین 1404

صفحه 1:
بسم الله الرحمن الرحيم

صفحه 2:
نقد و بررسی ‎as‏ ‏معنویت مدرن و عرفانهاي کا

صفحه 3:
و انما یت الشبهه شبهة لالها ثشبه الحق فاما اولیاء ال فضیالهم الیشین۰۰.و اما آعداغ الله ذعاء‌هم فیها الستلال .(نهج البلافه اخطبه ۳۸) شبهه را از اپن رو شبهه نامیدند که به حق شباهت دارد . اولپاي خدا چراغشان فضاي شبهه ناک پقین است و لکن دشمنان خدا در ابن فضا به ضلالت مي‌خوانند.

صفحه 4:
ا.معنویت مدرن در راستای پاسخ به نست ميان عقل و دين و جمع سنت و 00 معنويت مدرن بر آیند آدرا ک دو ضرورت است؛ رورت مدرن بودن و ضرورت فرارفتن از مادیت و توجه به هی برتر وجود انسان. ۲ معنویت را منشأً دیکری نیز هست و آن کاهش درد و رنج است. از این نظرء معنوبت رنگ وبوی روان شناختی پیدا می نماید؛ روان‌شناسی‌ای که ناظر به بهداشت روانی و زند گی بهتر و بی غدغه تراست.

صفحه 5:
چيستي معنویت مدرنٍ 1 معنویّت مدرن نحوه‌اي مواجهه با جهان هستي است که در اثر آن. شخص با رضایت باطن زندگي , مي‌کند و دستخوش اضطراب » دلهره و نوميدي ‎el‏ ی

صفحه 6:
۱ آرامش( رنجهای بیرونی و درونی انسان را ازار ندهد). ۲.شادی (آدمی افسرده و بی‌نشاط نباشد). ۳ امید(به (به زندگی دنیوی خود امیدوار بوده و ز به آینده خوش‌بین باشد).

صفحه 7:

صفحه 8:
مفهوم‌شناسي ‎ae 1‏ : در اصطلاحي عام و كلي به معناي نسوعيی درک ق است که از راه دل و شهود به دست آمده بآشد. ‎sue |‏ : «شناخت شهودي و باطنی ضدای متعله اسمامه صفات و افعال او» هدف قرب الهي؛ شیوة سلوکی: تابع شریعت و دستورات ‎il‏ ي فياه .عرفان کاذب: هدف: رضايت خاطر؛ شيوة سلوكي: بي توجه به

صفحه 9:

صفحه 10:
‎an‏ ار شده آ ‎eae‏ وت 9 ای ‏می‌گفت: «من روحان یک از ادیا کدی شتوی بو یسلا ور تما و مسيحى, مسيحي ‎el‏ ۶ خود وا صرف یجاد تحول در درون نها وانست و أصول دعوت خود را بر هیز از خشوا است وى مار هسة أديان را دعوت لد ت می‌داند و معتقد اسنت زگ بان بان ‎Ce pe orn‏ خینی وت ر گیری‌های فرقدای از میان برچیده خواهد ‎ad Glial AB‏ می‌ذاند اما مقصد همه را واحد. ‎

صفحه 11:
* سای‌بابا برای دعوت خود معبد بزرگی به نام پراشانتی نیلایام به معنای آشيانة صلح برین؛ تأسیس کرده است. در معبد او به مناسبت اعیاد همة ادیان» مراسم برگزار می‌شود. در اعیادی همچون کریسمس, عید فطر عيد نوروزء سال نوی چینیان و اعیاد هندوها مراسمی به همین مناسبت‌ها در معبد او برگزار می‌گردد. سای بابا به تناسخ و قانون کارماء كه بعداً دربارة آن بحث خواهیم کرد معتقد است و چنین پیش گویی کرده است که در سن ‎٩۱‏ سالگی این جسم خود را ترک خواهد کرد و هشت سال بعد روج او در جسمی دیگر در شهر میسور به بسدن فردی دیگر منتقل خواهد ند.

صفحه 12:
مد مد هط > منابع مطالعاتی: تعلیمات ساتیا سای‌بابا (تعالیم معنوی ۱ ترجمه رویا مصباحی مقسدم زندگی من پیام من ترجمه بروين بيات سخنان ساتیا سای‌بابا (تعالیم معنوی ‎AE‏ افکار الههی برای ۳۹۵ روز سال. ترجمه پروین بیات» درخت ارزشها را آبیاری کنیم. ترجمه پروین بیات» یوگای عاشقانه» ترجمهٌ آزادةٌ مصاحبی

صفحه 13:
«رام الله» الله نام خداى متعال در اسلام است و رام نام خدای آیین ویشسنو یکی از آین‌های بزرگ هندوستان؛ ات پیام این نام گذاری این است کم آه از رام همان الله است. یین در قرن پانزدهم میلادی و وسط شسخصی به نام سیخ یه کذاری شند. ثسيوة تبليغى رام الله در ايران شبيه كولدكوئيست است. هر فردی برای آنکه در حلقة رام الله ‎al‏ بمائدء بايد هفتداى بك نفر جديد را به رام الله دعوث ند والااز دايسرة بيروان رام الله خارج خواهد شد. اين آبين با نام‌هایی از قبیل «جریان هسدا « 0 ند گی متعالی» و «تعلیما افکار خود دازد. تاکنون گی متعالی» و «تعلی ب و ترویج افکار خود می‌پرداز ان فقط يك كتاب از أين أبين به بان فارسی وجود دارد و آن کتسابی اسست با عضوآن «جريان هدايت الهى» كه توسط سخصى به نام بيمان الهى؛ از مجموعة تعاليم ا. م. رام الله؛ رهبر اين فرقه در ايران: تدوين شده است.

صفحه 14:
* سال ۱۹۴۷ در کشور بررزیل به دنیا آمد. * در سنین نوجوانی و جوانی احساسات ضد مذهبي شدیدي داشته است. ؟ از سن هفده سالگي به بعد سه بار در بیمارستان رواني بستري بوده است. مدت‌هاي مديدي از داروهاي اعصاب و روان استفاده مي‌کرده است. و سپس به استفاده از مواد مخدر روي آورد.

صفحه 15:
سوابق منفي کوئلیو: ؟ايفاي نقش در تئاترهاي ضد اخلاقي و مستهجن *حاب مجموعةٌ داستازهاى كمدى سكسى به نام کرینگ-ها ((!+۳)) با کمک رائول سیکساس. آنها خلق اين آثار را شیوه‌ای بم‌ای رسیدن به آزادی انسان‌ها قلمداد گر‌دند. مت وقت کتاب‌های فوق را مضر دانست و آنها را به زندان انداخت. اقدام به خود کشی

صفحه 16:
* در يكي از مسافرتهاي خود به اروپا. در آلمان با هاتفي غيبي آشنا شسد. آن مرد از او خواست مجنداً به آبین کاتولیک ایمان بیاورد. آن مرد از کوتلیو خواست تا جده‌ای که به سوی سانتیاگو ختم می‌شود را بپیماید. ين جاده كله ميان اسپانیا و فرانسه کشیده شده یک جاده خاص مذهبی است که زاشران مذهبی بسیاری این مسافت را طی می‌کنند. در سال ۱۹۸۷ یک سال پس از انجام این کار» کوتلیسو اولين اش خود زا کوم پوستل» را در آن باره خلق کررد.

صفحه 17:
* در ماه سپتامبر ۱۹۹۹ از اسر‌ائیل دیدن کرد. کتاب‌های اودر آن جا فرروش فوق العاده‌ای داشت و مسوولان حکومتی از مضامین آنها حمایت کی‌دند. © در سال 2000 در اجلاس سالانة جهانی‌سازی داوس (سویس) سخنران مدعو يود. وى در اين نشست بيرامون آثار تود نوع نی که م‌کند ستنراني کرد. در آن نشست شیمون پرز از او قدردانی می‌کند ومى كويد معنويتى كه شما مبلغ آن هستید در خاورمیانه بای ما بسیار مفید است و ما بدین شیوه می‌توانیم صلح و آرامش رادر كشور خود حكمفرما كنيم. * وي در مسابقات جام جهاني 2006 به عنوان مهمان افتخاري فيفا در کشور آلمان بود. 1

صفحه 18:
سفر به ايران يرمال ‎bags 7٠+‏ مويسه گفتگوی تمدنها به ايران :وعرت قد از يس از انقلاب اسلامى خود را اولين تويسندة رمسلمانى مىنامد كه به طور رسمی از ایران دیدار کرده است. در ایران قانون کپی رایت وجود ندارد وی موفق حق التاللف آثار چاپ شده خود را دز يدان دريانت كند. عرد ری م کید میای گراته پنتاری راد الم دریافت کرده است: آوبعذعی.شذ کذردر آیران اعسامن»غویت تمی کردبود» مردمی آشنا شده که سالیان طولانی آنها را می‌شناخته است. * کتابهای او تا به حال به ۵۶ زبان دنیا ترجمه شده اند # در ردیف ده نویسندة برتر جهان شناخته می‌شود.

صفحه 19:
برخي از آثار کوئلیو اعترافات یک سالک. ترجمة دل‌آرا قهرمان؛ تهران, بهجت. دوم؛ ۰۱۳۷۹ ‎Shar‏ ترجمة آرزش حجازی. تهران. کاروان؛ ۰۱۳۸۶ ورونيكا تصميم م ىكيرد بميرد:ترجمةآرش حجازی, ۱۳۸۹. مكتوب اول؛ ترجمة آرش حجازى» تهران؛ کاروان؛ ۱۳۸۶ دومین مکتوب. ترجمةٌ آرش حجازی؛ بهرام جعفری ۰۱۳۸۳ خاطرات یک مغ. ترجمة آرش حجازی؛ ۰۱۳۸6 بریدا؛ ترجمةٌ آرش حجازی و بهرام جعفری» ۰۱۳۸ ۰۱۳۸۳ ‏برتر, ترجمة آرش حجازی,‎ bee

صفحه 20:
* رزم/ور نور:ترجمة آرزش حجازی ۰۱۳۸۶ * كنار رود پیدرا نشستتم وگریه کردم ترجمة آرش حجازى» ۱۳۸۶. * والکریها, ترجمة سوسن اردکانی, ۰۱۳۸۶ © کوه پنجم, ترجمة آرش حجازی؛ ۱۳۸۶. شیطان و دوسیزه پریم, ترجمة آرزش حجازی ۰۱۳۸۶ قصه‌هایی برای پدران» فرزندان» نودهاء ترجمه‌آرش حجازی؛ ۰۱۳۸ زهیر, ترجمة آرش حجازی» >۱۳۸. قاموس فرزانکی, ترجمة آرش حجازی ۰۱۳۸۶ رسالة دلاوران اثسراق؛ ترجمة محمود سلطانیه ۰۱۳۸

صفحه 21:
* در یازده دسامبر ‎۱٩۳۱‏ متولد شد. ‎۱٩‏ ژانویه ۱۹۹۰ از دنیا رفت. * در سال »۱۹۷ کمون خویش را در شهر «پونا» در هند بنیان نهاد و بسیاری از مد مخصبوصا از جهان غرربه به آنجا سررازیر شدند. امروزه کمون اوشو: از بنرگتررین ممراکنر معنويت‌هاي نوظهور و مدرن در جهان بشمار آمده و می‌آید. * اوشو در طي سه دهه خود شخصاً به تطیم و آمسوزش کسانی که نرد او می‌آمدنده پرداخت.

صفحه 22:
* در 1981 به آمریکا مهاجرت کرد. دلیسل اولیسه اوبسرای این صفر معالحه بودء ولى به علت وجود بيروان بسيار در آمريكاء تصميم كرفت كه أنجا بمائد. Vee نموده و به دادگاه کشاندند. در پی این وقایع؛ اوشو مجبور به ‎A yea ee sa‏

صفحه 23:
؟ او شخصا هیچ کتابی ننوشته است. کتابهای نشر شدة به نام اوشو که تعداد آنها م یازا عنوان می‌رسد. * حدود ۷۰۰۰ سخترانی ‎ass‏ روی نوار کاست و ۱۷۰۰ سخترانی بس روی ار ویدئو ضبط شده است. ‎Guba Poe ab‏ چا انگلستان از اوشو به عنوان یکی | ان | بكست عا ۳ ‎Dt‏ ‎Gueda a>,‏ چاپ هند نیز او را در زمر ده شخصیتی * يونا سرنوشت هند را تغييى داده اند (در كنار شخصيتهايى همجون كاندى؛ نهرروو بودا ‏ قرار داده شک

صفحه 24:
برخی از آثار ترجمه شدة اوشو ۰۱۳۷۴ ‏کمال. مترجم پروین رحیم‌زاده.‎ oly .۱۳۷۵ ‏فقط ی ک آسمان. ترجمه مرضیه شنکایی,‎ .۱۳۷۹ ‏مدینیش چیست؟. مترجم رضا قاصد.‎ ۰۱۳۷۹ ‏نغمة زندگی, پروین رحیم زاده‎ آه این » محسن خاتمی, ۱۳۷۹. عشيق» رقص, زندگی, فرشید قهرمانی, ۰۱۳۷۹ زندگی به روایت بودا. شهرام قادی, ۰۱۳۷۹

صفحه 25:
® راز (دوجلد+ محسن خاتمی, ۱۳۸۰ * الماس‌ها ی وتو مرجان فرجی. ۰۱۳۸۰ * مراقيهءهنر وجد و سرور. فرامرز جواهری‌نی؛ ۰۱۳۸۰ © خلاقيت. مرجان فرجىء ۱۳۸۰. * بلوغ. مرجان فرجى» ۱۳۸۰. * كودى نوين؛ مرجان فرجی» ۱۳۸۰. * یک زندگی» یک ترانه» یک رقص. سیروس سعدوندیا؛ ۱۳۸۰

صفحه 26:
۶ اینک برکه‌ا یکهن, سیروس سعدوندی؛ ۰۱۳۸۰ * آيندة طلايى. مرجان فرجى: ۰۱۲۸۰ _ آفتاب در سایه. عبدالعلی براتی, ۱۳۸۰. * ضوبان قلب حقیقت مطلق, مرضیه شنکایی ‎AWAY‏ ‏* سهامت عشنق ورزیدن. موسوی راد. ۰۱۳۸۱ ؟ زوربای بودایی مسيحا برزكر ۱۳۸۲. © هفت بدن, هفت چاکرا. سیروس سعدوندیان, ۰۱۳۸۲ ® تائوئیزم (دو جلد)4 فرشتة جنیدی, ‎VAY‏

صفحه 27:
* يال توثيج بنيانگذار مکتب اکنکار در جنگ جهانی دوم در دس قرا نشعول تعالیت بو © برا أشتابى با روح شناسى و مسائل مربوط به لبن حسوزه بسه هندوسستان آفرت ؟ در سال ۱۹۶۵ در ایالات متحده آمریکا ادعا کرد كه شيوداى معنيو ‎a‏ نی با نام «اکنکار» به معنای" «دانش نج م رات ‎Sols‏ ‏در سال ۱۹۷۰ مزسسه‌ای غیر انتفاعی با عنوان اکنکار تأ دواد 4 ۱ از دی کناب از اوه جات ‎ae‏ ‏حدود یک ع2 ‎oat‏ فارسی ترجمه شده آست.

صفحه 28:
0 رهبر فعلی این آیین: هارولد کلمپ است. از سال ۱۹۸۱ تاکنون. وي نیز افسر نيروي هوايي امریکا بوده است. * تاکنون بیش از بیست عنوان کتاب در مورد اکنکار نوشته است. هم ساله در نقاط مختلف جهان سمینارهای اک بر گنرار می‌شود که هارولد کلمپ در آنها سخترانی مي‌کند. البتسه همایش سراسری و اصلی این مکتب هر ساله در روز ۲۲ اکتبم که سالروز تولد یال توئيجل است در سكن اصلی این مکتب در آمریکا بر‌گنزار می‌شود. أکیستهاً ابتدای سال معضوی خود را همین تاریخ می‌دانند.

صفحه 29:
‎eae ae‏ 0 کاب بای إيادي در تبلیغ و ترویج ايده‌هاي خود به ارسي ترج 34 ‏رسي آنها را ذکر * آزادي معنوي جيست؟. سن * آيا زندكي يك قدم زدن اتفاقي است5؛ هارولد كلمب» ۰ نقد كي ‎١‏ مارگ مه ترجمه شهرام متیر * اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر؛ تاد کرامر و داگلاس منسون؛ ترجمة مهیار جلالياني» * اكنكار كليد جهانهاي اسرار؛ بال توئيجل؛ ترجمة هوشنگ اهرپور» * بيگنه‌اي بر لب رودخانه ترجمة هوشنگ اهرپور» © بنجة زمان؛ يال توئيجل؛ ترجمة مرجان داوري؛ * تمرینات معنوي. هارولد کلمپ» ترجمة مرجان داودي» * در پپشگاه استادان اک. فیل موریمیتسو ترجمة مهیار جلالياني: ‎ ‎ ‎

صفحه 30:
* دفترجة معنوي؛ پال تونیچل. ترجمة هوشنگ اهرپور؛ دندان بر پال تونیچل» ترجمة هوشنگ اهرپور» راه بقاي معنوي در عصر حاضر . هارولد کلمپ» ترجمة مهیار جلالياني» روحنوردان سرزمين‌هاي دور. هارولد کلمپ ترجمة هوشنگ اهرپور؛ زبان سري روياهاي ‎ae‏ ترجمة محمدعلي اخلاقدوست:

صفحه 31:
* طنین پرخروش اک. پال توئيجل؛ ترجمة مینو ارژنگ. ۶ حکمت اک (گزیده‌هایی از کتاب)؛ هارولد کلمپ؛ * کودک در سرزمین وحش. هارولد کلمپ ترجمة مینو ارژنگ. ۶ گفتگوهايي با استاد. پل تونیچل. ترجمة هوشنگ اهرپور» * گیاهان شفا دهندگان سحرآمیز» پال تونیچل, ترجمة عبدالرضا فقیه, * ما تنها نشیم رابرت مارش ترجمة امينة اخوان تفتي» * نامه‌هاي طریق نور. پال تونيجل؛ ترجمة مینو ارژنگ. * نسيمي از بهشت. براد استایگر» ترجمة هوشنگ اهرپور؛ * هنر رؤيا بينني؛ هارولد کلمپ» ترجمة مهیار جلالياني؛ © يادداشت‌هاي خرد. هارولد کلمپ» ترجمة هوشنگ اهرپور و مهیار جلالياني»

صفحه 32:
* کارلوس کاستاندا در سال ۱۹۳۱ بسه دنیا آمسد و در سال ۱۹۹۸ از دنیا رفت. دربارة ملیت او اختلاف است: برزیل. پرو. برای تحقیق دربار؛ موضوع پایان‌نامة ‎une‏ خی دربارة گیاهان طبی و روان‌گردان, در سال ۱۹۶۰ به مکزییک رفت. در ایستگاه اتوبوسی در آریزونا با پیرمردی به نام دون خوان که ظاهرا متخصص گیاهان دارویی بود آشنا شد. دون خوان او را با دنیای مسیر و سسلوک آشنا کرد و به عنوان پیر و راهنمای طریقت او عمل کر اشنايى يا دون خوان این شد که کاستاندا از آرزوی دیرین خود دربار پسیزامون گیاهان داروین. هست:من گشد و شخصيت .دون خوان موشود. كاستاندا .در سال ۸ نخستین کتاب خود را با عنوان «آموزش‌های دون خوان» به چاپ رساند. اينکه آیا دون خوان واقعاً وجود داشته است یا نسه هیچ سندی جبز اظهارات کاستاندا ندارد. سندیت مطالب کاستاندا تاکنون اثبات نشده است.

صفحه 33:
* كتابهاى كاستاندا به هفده زيان دنيا ترجمه كرديده است. در ده شصت بسياري از كتابهاى اوبه زبان فارسی نیز تررجمه شدند. در سال ۱۹۹۸ در سن ۷۳ سالگی از دنیا رفت. خبس مرگ او در همان روز در روزنامة همشهری منتشر شد و روزنامة جامعه در ۳۰ خرداد ۱۳۷۷ به عنوان (مرگ مرموز شاگررد دون خوان» به آن پررداخت. همین روزنامه چندی بعد مقلهای با عنوان ((کاستانداء سالک حیران مضریی» به چاپ رساند. جسد او را سوزاندند و خاکسترش را به مکیک بر‌دند.

صفحه 34:
برخی از آنار عرفان سرخ پوستی @ کاستاندا وآموزش‌های دون خوان, لوتار ار. لوتكه. مهران کندری و مسعود کاظمی: فردوس: ۳۶۶ * افسانه‌های قدرت. کاستاندا؛ مههران کندری و مسعود کاظمی» فردوس پنجم؛ ۱۳۶۸. تملیمات دون خوان. کاستاند؛ ترجمة حسین نی شباهنگ چهارم ۰۱۳۷۱ * طرنقت تولتک‌ها كفتكويى با كارلوسكاستانداء كراسيئلا کوروالان. ترجمة مهران کندری. فردوس: دوم ۱۳۷۱ آتش درون. کاستانداه مهران کندری و مسعود کاظمی, فردوس چهارم. ۰۱۳۷۱ هدية عقابء كاستانداء ترجمة مهران کندری و مسعود کاظمی. فردوس, سوم. ۱۳۶۸ © قدرت سکوت. کارلوس کاستانداه مهران کندری» فردوس» سوم ۱۳۷۱.

صفحه 35:
دالایی لامای چهاردهم (تنزین گیانسو) ‎ca‏

صفحه 36:
دالایی لامای چهاردهم (تنزین گیاتسو) * در سال ۱۹۳۵ در تبت و در خانواده‌ای کشاورز به دنیا آمد. در سن دو سالگی او تا به عنوان تجسم دوباره دالایی لامای سیزدهم. تسوبتن گیاتسو (م. ‎)۱٩۳۲‏ ‏ينداشتند. ‏° دس یچ سای سس ان دا لافاق. عهاروقم ان سوى نقامات سمی تبت معرفی شد. در سال ۱۹۵۹ دوا رارسا تاسیش ‎theses:‏ ‎veer‏ نخنتتین .پارلمان تبتیان:دن تبعید زا شکل:داد: :وی پسه کفسووهای.زیادی مسافرت می‌کند و می‌کوشد تا دولت مستقلی که از سوی همةً مجامع بين المللى ثیز به رسمیت شناخته شود. در تبت تشکیل دهد. غرییان نیز حمایت‌های ویسژه‌ای از 3 ان در حضور اعضای کنگرة حقوق بشر آمریکا و اعضای پارلمان اروپا انى كرده است. در سال ‎١484‏ جايزة صلح نوبل را به او دادداند. از سال 2 3 سال ۱۹۹۹ بیش از ۵۰ دکترای افتخاری و مدرک دانشگاهی دریافت ده است:

صفحه 37:
آثار علمی دالابی لامای چهاردهم تاکنو * برخی از آثار منتشر شده از دالایی لاما به زبان فارسى عبارتند از * هنر شسادمانكى. دالایی لاما ترجمه محمدعلی حمیدرفیعی» تهران» تندیس, ۰۱۳۸۰ آذرخشسی در طلمت. دالایی لاما ترجمه غلامحسین سالمی, تهران. تندیس, ۰۱۳۸۰ ‎٩‏ عشسق و همدردی دالايى لاماء ميترا کیوان‌مهر تهران» علم ۱۳۸۴. زندگی در راهی بهتر. دالایی لاما؛ ترجمه فرامرز جواهرىنياء تهران؛ ماهیء ۰۱۳۸۱ از ۵۰ کتاب از او منتشر شده است.

صفحه 38:
* فالون دافا یا فالون گونگ روشی است برای تزکية ذهن و بسدن. این روش در سال ‎eer‏ به وسيله شسخصى به نام لى هنكجى در جين مطرح ثمد. قالون دافا براى تزكية ذهن و بدن بنج نوع تمرین دارد. هدف نهایی او از تزکیه. از بين بسردن رنج و سختی * تعالیم فالون دافا تاکنون شده و در اختیار مردم قرا ۰ دارای سایتی فعال به زبان فارسی هستند: ‎wwwfalundafapersian.org‏ کتاب جوآن فالون وی در سال ۱۹۹۲ در پکن به عنوان پرفروش‌ترین کتساب معرفی شد. زندة دنیا از جمله زبان فارسسی ترجمسه

صفحه 39:
© در کشورهای مختلف آسیایی, اروپایی و آمریکایی تاکنون بیش از یسک هزار جایزه و تقدیرنامه به فالون دافا داده شده است. در سایت فارسی اين آيبن؛ نام 87 كشور و ايالت و شهرى كه فالون دافا در آنجا به فعالیت مشغول است. ذکر شده است. همة فعاليتهاى مربوط به اين آيين و همذ آموزش‌های آن به صورت رایگان است. و برای جذب افراد نیز هیچ محدودیتی قائل نیستند: نه محدودیت سنی, نه محدودیت جغرافیایی و نه محدودیت مذهبی.

صفحه 40:
مدیتیشن متعالي (تي. ام) روش معنوی مدیتیش متعالی یا تی. ام. در سال ۱۹۵۷ در هندوسستان توسسط شخصى به نام ماهارب ‎٠ ۲ aa os‏ پایه گذاری شد. ‎“Abe fs‏ ماهش ‎re‏ پر رمز و راز است تاریغ دقیق تولد وی نیست. خود مشخص وی نیز به عمد تلاش داشت پيشينة زندگی خود را در هاله‌ای از ابهام قرار دهد. درعین حال, كفته شده است در فاصلة سال‌های ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۸ به دنیا آمسده است. در سال ۱۹۴۰ تا سال ۱۹۵۳ تحت تعالیم بسرخی از مرتاضان و معنوا هندی قرار گرفت. از سال ۴۷ زنتبا یه آموزئ ثيرة ابداعى خنوو پسرداخت. اما رونق کار او از سال ۱۹۵۹ بسود که در آمریک] بسه آموزش‌های معنوی پرداخت. وی نام روش معنوی ابداعی خود را مد متعالی نهاد. دارای نمایندة قانونی در ایران است. (شخصی به نام همیلا امیرابراهیمی که مدیر مؤسسهاى با نام «مؤسسة علم هوش خلاق ایران» نیز هست.)

صفحه 41:
۴ سرود عشق و خداوند ( 4۱۳۷۶ ‎٩‏ علم هستی و فن زیستن ( ۱۳۷۴) * مدیتیشن : مراقبه ( ۱۳۷۲) * مدیتیشن ( عرفان کهن) ۰۱۳۷۴

صفحه 42:
\ شاخصه‌هاي عرفانهاي کاذب

صفحه 43:
| | | | انز و اي سياسي و اجتماعی ‎q‏

صفحه 44:
نادیده گرفتن اعتقاد به خدا و یا انکار وجود او * خدا در عرفان اوشو © «روح. خود خداوند است»[ (] سردم بس نود من میآند و مي‌گوشد ما آرزدی جستجوی خداوند را د ص نهأ مى كويم دم اره با من ضخیت تکنیسد. متوله رأ بد يحت مشیی درا جستجری ها یتست متا اند كت تم ا حك يهاه الست ا ‎ate‏ ال Beene ase شما رسیدن به آن وحدت است ‎<u‏ ‏خودش را کاملاً خارج از ذهن بب ‎os‏ وب تدای من .حتی یک. تقض سيت + ر است.... خدای من چیزی عینی آنجار يست غداى من همان ذهنیت است, اینجا .»۳ 7] ؟ [۱]. راز بزرگ. ص ‎{rss‏ همان ص۳[:۱۳۵]. همان, ص ۲۵۲-۲۵۱: [۲]. کودک توین, ص ۶۲

صفحه 45:
؟ خدا در عرفان اکنکار # عرفان اکنکار هدف اصلی تمرینات معنوی خود را خداشناسی می‌داند ‎]١[‏ اماخياي مورد نظر اکنکار با خدای ادیان الهی متفاوت است. ن بعضا تأكيد مى كنند كه خدابى كه اديان الهى و حتى برخى از ‎ae‏ ا يال توثيجل از زبان ربازار تارز رهبر معنوی خود. می گوید خدایی که ادیان به اصطلا الهی مطرح می‌کنند وجود خارجی ندارد. ‎Sl,‏ خود آنان ست.[1] 0 7 صء. (ذيل عنوان راه اک-ویدیا) ۴ سرزمین‌های دور. يال توئیچل. ص ۲۷.

صفحه 46:
شادمانگي به عنوان هدف غايي © هدف اصلي بسياري از عرفان‌هاي نوظهور «شادي و آرامش و امید» است. © از مکاتب سنتي مي‌توان به لذت‌گرایان و کلبیان و اپیکوریان اشاره کرد. © دالايي لاد «من بر این باور هستم که هسدف اصيلي زندگی جست: ‎digs‏ است. این آمري بدیهی است. اينكه معتقد به دين بآشیم یا ذ و اینکه پیرو کدام مذهب هستیم تفاوت زيادي نمی‌کند؛ همة ما در زندگي خود به دنبال جيزي مطلوب مى كرديم. به همين دليل. به نظر من حركث زندگي رو به سوي خوشبختي و شادمانگي است» هنر شادمانگي. دالايي لامءبهرویت اچ. گاتلر.ترجمة محمدعلي حميدرفيعي. تهران.تندیس, دوم. 130 99

صفحه 47:
& سای‌بابا: «مآموریت من اعطای شوق و شادی به شماست که از ضعف و ترس دورتان کنم. مأموریت من پراکندن شادمانی است از این جهت همیشه آماده‌ام میان شما بيایم نه یکبار دوبار يا سه بار هر زمان که شما مرا بخواهید. اسمم ساتیا من راستی هستم اعمالم ساتیا جلال و شکوه من ساتیا تنها آرزوی من شادمانی شماست. سادی شسما شسادی من است شادمانی جدا از شما ندارم. قدرت من غیرقابل اندازه‌گیری است تولد من غیر قابل توضیح و غیر قابل درک و پیمایش است.» (نراشها ی الماس خداوند: سیما کوندار: ص 4.۱۱۸

صفحه 48:
* فالون دافا: انگیزة اصلی تمرین کنندة فالون دافا فقط باید تزكية ذهن و بدن باشد. اما هدف از تزكية ذهن و بدن جيست؟ لى هنكجى مىكويد, با تزكية ذهن و بدن است كه فرد مى تواند رنج و سختى خود را از بين ببرد. و زندكى او توأم با آرامش و شادی باشد.

صفحه 49:
ننى عقلانيت و خرد كرابي * آشو با افتخار می‌گوید «من صاحب هیچ نظام فلسفی نیستم. من حتی نمی‌دانم که دیروز چه گفته‌ام. به این موضوع اصلا فکر ‎ans‏ ‏من فقط پاسخگوی این لحظهام. من پاسخگوی حرف‌های دیسروز نیستم. برو از دیروزی بپرس. قطعاً پیدايش نخواهی کرد. فردا نيز مرا نخواهی یافت. نه دیروزی وجود دارد و نه فردایی تنها همین لحظه است که واقعیت دارد» (ریه,بب.سی:۷)

صفحه 50:
؟ برخی از صوفیان مسلمان نیز تعابیر تندی نسبت بسه جایکاه عقل و منطق و فلسفه دارند. مباحث عقلی را بند راه سالکان و عاسقان می‌دانند. و راه وصول به مقامات عرفانی را شکستن این بندها و رها شدن از دست عقل و منطق می‌دانند: عقل بند رهروان و عاشقانست ای پسر بند بشكنء ره ميان اندر عیان است ای پسر

صفحه 51:
* اگر کسی مدعی باشد با اصول فلسفه و منطق و عقل می‌تواند همة رازها و حقایق عالم را کشف نماید» رون است که ادعایی بلندپروازانه و دست‌نایافتنی دارد. در عين حالء اگر کسی گمان کند که با بی‌اعتنایی به عقل و منطق نیز می‌تواند به حقایق دست یابد» او نیز در خیالی خام به سر می‌برد.

صفحه 52:
© عرفان حقیقی. «عرفانی عقلانی» است. نه تنها با عقلانیت سازگار است که همراه آن است. عرفان بدون عقلانیت؛ عرفانی انسانی نخواهد بسود همانطور که عقلانیت منهای عرفان» از انسان؛ موجودی تسک ساحتی و خسک و خشن می‌سازد. انسان کامل از دیدگاه اسلام. انسانی است که همةٌ ابعاد وجودی‌اش هماهنگ با هم پیشرفت نمایند. هیچ بعدی را فدای بعد دیگر نکند.

صفحه 53:
© تذكر: * عقلانيت مورد تأیید بسرخی معنویت‌های نوظهسور عقلائیستی مادی و اینجهانی است. به همین دلیل عقلانیتی منهای دین و ناسازگار با دین و مدافع تساهل و تسامح است.

صفحه 54:
شریعت‌ستیزی و فقه‌گریزی

صفحه 55:
دين‌ستيزي در آیین اوشو «اگر میل جنسی تو واقاًارضاء شود احتیاجی به آن همه وعده‌های پوچ نداری؛ چون به خواسته‌ات رسیده‌ای. ار میل جنسی تو نکوهش» م كوب و نابود شوده اك تو را مجبور کر‌دند از این بابت احساس گناه کنی» آن وقت موهوم پررستی می‌تواند بسرای هميشه به حياتش ادامه دهد. با این تترفند است که موهوم و موهوم پررستی ‎GIA‏ ‏خضویش را از خودکشی تو به دست می‌آورد!» وی دین را ساخته و پرداحت روحانیان می‌داند و می‌گوید روحانیان چون نا‌شان در ترویج دین نهفته استه دین را سر پا نگه داشته‌اند و الا ادیان به خودی خود هیچ جذابیتی ندارند! (بده دح سی::<)

صفحه 56:
* اوشو «گناه» را ساخته و پررداختهٌ روحانیان به منظور تسلط بر توده‌ها می‌داند ومی‌گوید: (كناه يكى از قدیمی تترفندها بای سلطه بس مردم است. آنها در تواحساس گناه ایجاد می‌کنند. آنها ایده‌هایی بس احمقانه به خوردت می‌دهند که قادر به محتق ساختن آنها نیستی. سپس گناه به وجود می‌آید و همین که گناه به وجود آمده تو به دام افتاده‌ای. گذاه راز کاسبی هم به اصطلاح ادیان تشبیت شده (بنیاد گرا ) است. » (لماس‌های اشو. ص 258.)

صفحه 57:
دامن زدن به مسائل جنسي * كوئليو:«براي تحقق تث نيروي جنسي ساحران» به استادان و تعلق دارد و و پس مراسم با آنها آشنا مي‌شوي. پس چطور با آن رو به رو شوم؟ یک فرمول ساده است ... فرمول این است در تمام مدت رابطة جنسي. از حواس پنجگان‌ات استفاده کن. اگر در لحظة اوج لذت جنسي. همة این حواس با هم از راه برسند براي تشرف پذیرفته مي‌شوي. بریداء ص ۰192 193.

صفحه 58:
* اوشوسکس را امری مقدس و مهم‌ترین نیروی زندگی دانسته وهمگان را از نکوهش سکس بر حذر داشته و معتقد است که هم دگر‌گونی‌های زندگی از طبرریق این نیررو رخ می‌دهد. سکس را مقدمة عبادت می‌داند. البته نه هر سکسی را؛ بلکه سکسی که از روی شور و سس‌خوشی باشد! چنین سکسی است که مولد عشق است و عشق نیز مولد عبادت است. اوشوء سکس را تتها در ارتباط با غیس هم‌جنس خلاصه نمی کند؛ ‎AK‏ ‏همجنس‌بازی را نیز تقدیس می‌کند. و بهترین مکان بسرای دین‌شناسی و خداشناسی را کاباره‌ها مي‌داند و نه کلیساها و مساجد! (الماس‌هاي اشوء ص383. و ص126)

صفحه 59:
* اوشو انسان ایده‌آل را در قالب تركيبي با عنوان «زورباي بودايي» معرفي مي‌کند. زوربا شخصيتي است زميني و ال خوشگذراني‌هاي دنيوي و جسماني. اما بودا مظهر عرفان و معنویت و زهد و کناره‌گيري از دنا اسست. وي در این باره مي گوبد: (همة تلاش من بس يك جين مت كن است: آفرينش انسانی نوین مثل ((زربای بودا» در یک کمون نمونه هم اضراد از هر دوی این کیفیت‌ها بر‌خوردار خواهند بود

صفحه 60:
ترویج لاباليگري ۴ «اکنون این یک واقعیت علمي مبرهن و مسجّل است که تنبیه کردن هر کس به خاطر جنايتي که مرتکب شده. حماقت محض است. اين درست به ابن مي ماند كه كسي را به خاطر مسلول بودن تنبيه كنند ويا جسون سرطان دارد او را به زنسدان ازند.»آوشو در ادامه مي‌گویسد در جا يدهال من. داد كاه وجود دارد اما حقوق دانها و وكيلان در أن داذكاءها جابي ‎tai‏ ن كسي كه a ia ‏ا‎ ey ‏در بدنش به ناچار به چنین عملي کشیده شده ا‎ ‏«مردي که از هورمون‌هاي جنسي بیشتری برخوردار است با‎ ۰117-116 ‏باشد. در مورد زن هم همینطور» آینده طلايي. ص‎

صفحه 61:
نمونه‌هايي از شریعت گريزي صوفیان بکتاشیه :نو اند وس عون امشال آن را به جا نماز و روزه و سایر وظا ايف شرعی تلقي ره ‎Tata ese)‏ ء ص1۵۳ در حوافات مواوی چنین ل شده ست که در حال گوش دادن به ضوای یی بود که کسی به آو تذکر داد که بت نماز عص فرا رسيده است. اما اودر ياسخ گنت: (ني نی آن نمازدیگره این نما .هر دو داعیان حفند. ظاهم را به خدمت ميخواهد واين ديك باطن رابه محبت و معرفت حق دعوت مينمايد. ۰ (ماقمامارفین شسادین کی ۳۹۵ ‎ws‏

صفحه 62:
ابوسعید ابوالخیر (440-375ق) حاضر نشد براي نماز دست از سماع صوفيانه بكشد و همانطور كه در حال رقص بود. مي كفت :«مادر فماز بم»! «اسار التوحيد فىمقامات الشي خاب وسعيد: محمد بن منور: ص:۲۹:)

صفحه 63:
از صوفیان ‎Leo‏ 1 به مقام « 1 اد ‎ao”‏ کی سوک ی لب مشک مرت سوق براى بيك ‎i Ay Sal‏ که از آن یره ی وی دنه اه به مواد تخد ‎Casa‏ شدواند. لبه با قهوهبهتحویک اعصسان میب روتسد و یند هم شاذلي مختر شربت قهوه بوده ا بعضي دیگر به بنگ و دآخته‌اند دست راب می‌زده‌اند و | جرس م ير و برخي هم اسراب هیر و از أبن همه قصدشان رهابى از خود واز خودى بوده اسث با وساب مصنوعي .» (ارزش میراث صوفیه» عبدالحسین زرین کوبه ص14)

صفحه 64:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي لا ابالیگرانة صوفیان 1 2 در تو كه به ديدة صفا مینگریم نی از پی شهوت و هوا مینگریم دیدار خوشت آیینه لطلف خدا استماء در تو بدان لعف خدا مینگریم تحسین دزدي براي مبارزه با نفس و درمان بيماري‌هاي قلبي؛ توجیه عمل خلاف شرع سماع. به این صورت که ارتکاب این معصیت مسوجب دوري از سایر گناهان مي‌شود: «اگر دست بس هم زننده هوای دستشان بررییزد و اگر پا ‎aly?‏ هوای پایشان کم شود. چون بدین طرريق هوا از اعضايشان نتصان كيرد از ‎ees‏ بار خویشتن نگاه تونندداشت 6 (اس رالتوسید فی‌ مات الشیغابی سعید؛ محمد بن منور» ص ۲۳۳ ترویج عشق مجازي و با نوجوانان زیبارو

صفحه 65:
. تشویق مریدان به گناه براي رهايي از غرور 5. تشویق مریدان به ارتکاب گناه بای نیل به مقام تائبین «التائب من الذنب کمن لاذنب له». 6 _ تشویق به گناه به منظور آشنایی فرد گناهک‌ار با حجاب‌های ظلمانی اقب المارفین شسالدین افلاکی؛ ج!/ ‎(AEE page‏

صفحه 66:
نقد و بررسی 1558 اول: همه عرفان‌های ک‌اذب. اعم از آیین‌های سنتى.و جدريدد عليرغم اذ كان شر كعك حود :دا زان شریعت ویژة خویش هستند. آیین اوشو و اکنکار و كوئليو خود تعاليم فقهى و دستورالعملهاى رفتارى خاص دارند! به عنوان مثال؛ مراقبه‌های اوشو همگی از اين مان ويا تمرينهاى معنوى اكنكار جيزى جز دستورالعملهاى رفتارى نيستند. اينها خود به يك معنا ایجاد محدودیت برای افراد است.

صفحه 67:
#نكتة دوم: حقیقت آن است که اگر عرفان راهی است برای رسیدن به خدا و تقرب به او. باید دانست که جز با عمل كردن به دستورات خداوند. وصول به چنین هدفی امکان ندارد. خدای متعال نیز فرموده است هر کس مرا می‌خواهد باید از پیامبر اسلام و احکامی که توسط او بیان می‌شود پیروی نمايد: «قل ان كنتم تحبّون الله فاتبعونى يحببكم الله».

صفحه 68:
* نكتة سوم: هیچ انسانى به درجة معرفستی و سهودی پیامبر اکرم و امامان معصوم نرسیده است و نخواهد رسید و این حقیقتی است که مورد اتفاق همه صوفیان مسلمان است. اما آن انوار قدسیه لحظه‌ای از عمل به دستورات شرعی فروگذار نکردند.

صفحه 69:
* نكتة چهارم: اصولاً وصول به بی‌نهایت و ادعای استغنای کامل معنا و مفیهوم ندارد. به تعبیر مرحوم علامة محمدتقی جعفری, از شارحان بنام | مثتوى معنوی: بان لین سیر و سلوگ ر ماد سیر بیس و حركت معمولى فض ‎et Tags‏ است؛ زیرا ان وا ارو بی‌خبری ‎ede ae‏ !2 9:9 بی‌نهایت آن اندازه بی‌اساس است که فرو رفتن در تناقض ... لذا اين مطلب که جلال‌الدی ‎Serge‏ : «لو ظهرت الحقانق بطلت الشرا ‎rae‏ ‏باريكرى ذهتى و ۳ تفسیر ونقد. و تحلیل متنوی, محمدتقی جعفری: ج١1 ‎conten‏ یم

صفحه 70:
ناسازگاری بُعد مادی و روحی وجود انسان ؟ این ویژگی را نیز می‌تسوان در بسیاری از عرفان‌های شرقی اعم از عرفانهاى هندىء؛ بسودایی و جینی یافت .فزون بسر آن» در بسرخی از مکاتب اخلاقی و عرفانی یونان باستان از جمله مکتب کلبیون نیز مطرح بوده است . برخی از آیین‌های ایران باستان همچون آیین مانی نیز کما بيش مدافع اين ايده بودند. در عرفان مسيحى نيز اين مسأله به قوت است. * داستان شكايت سه تن از زنان مدينه از همسرانشان در نزد ييامبر در این باره مشهور است.

صفحه 71:
یکی دیگر از اموری که ناسازگاری بعد مادی و این‌جهانی وجود انسان با بعد روحی و معنوی او را در مکاتب و آیین‌های دروغین عرفانی نشان مىدهدء مسألة انزوا و گوشه‌نشینی است. اینان غالباً اين كار را به هدف كسب توجه و تمركزء لازم می‌دانند. اصل در چنین عرفان‌هایی توجه و تمرکز و مدیتیشن است. لذا هر چیزی که مسوجب تقویت این حالت شود «خوب» و با ارزش و هر چیزی که موجب ضعف در تمرکز و توجه گردد. «بد» و بی‌ارزش تلقی می‌گردد.

صفحه 72:
© يكى ديكر از شواهد ناسازكار دانستن بعد اين جهانى وجود انسان با بعد روحی و معنوی او در عرفان‌های ک‌اذب مسالة بی‌توجهی آنها به مسائل سیاسی و حکومتی و نفی سیاست و يليد دانستن آن است. در عرفانهاى كاذب به يك معنا اصالت با فردكرايى و لذ تكرايى فردى است. آنجه كه براى آنان مهم است سعادت سالك و عارف است و لوبه قيمت مشاهدة ظلم و ستم بر مردمان باشسد.

صفحه 73:
* نکتة اول: تعارضی میان بعد مادی و بعد روحی وجود انسان نیست. نمی‌توان به انگیزهُ تقویت و سعادت یکی دیگری را نادیده گرفت. بهره‌مندی مشروع از لذت‌های جنسی نه تنها تعارض و تضادی با معنویت و عرفان ندارد؛ بلکه شرط تکامل معنوی انسان و یکی از بهترین اسباب و وسایل وصول بسه سعادت واقعی است.

صفحه 74:
* نكتة دوم: اسلام با ديدكاه فرويدى و نكرش معنوى افرادى همچون اوشو نیز به شدت مخالف است و افسا رگسیختگی و بىبند و بارى در مسألة جنسی را به شدت نهی کرده است.

صفحه 75:
© نكتة سوم: در نقد انزواطلبی و گوشه‌نشینی صوفیان و عارفان دروغین می‌گوییم که حق آن است که برای اصلاح درون هرگز نمی‌تسوان از اصلاح برون غافل بود. اين دو چنان در هم تنیده‌اند که تفکیسک آنها از یکدیگر بسیار دشوار است. به همین دلیل عرفان حقیقی و عارفان حقیقی افزون بر مبارزه با دشمن درون, با دشمنان بیرونی نسیز مبارزه می‌کنند و اين مبارزه را برای حیات معنوی انسان لازم می‌دانند. هر چند مبارزات درونی را دشوارتر و سخت‌تر از مبارزات بیرونی می‌دانند.

صفحه 76:
* نكتهُ جهارم: راه اصلى وصول به هدف عرفان, «بندگی» خداوند است. بندكى به معناى عام. بندكى در همه اركان و ساحتهاى وجودى انسان. هر یک از غرایز انسانی از جمله غريزة نوعدوستى و ديكرخواهى نيز بندكى خاص خود را دارند. عارف حقيقى كسى است كه حق بندكى همة ابعاد وجودی‌اش را ادا می‌کند. نمی‌توان ادعای محبت خدا و عشق الهی داشت اما نسبت به مخلوقات او بی‌اعتنا بود و در سیاست و مدیریت و تدبیر امور بندگان الهی هیچ دخالتی نکرد و خود را کنار کشید.

صفحه 77:
‎٩‏ نکتة پنجم: دربارة رابطة معنويت و سياست نظریات متعددی مطرح شده که می‌تسوان همه آنها را در دو طیف گستردة «نظريةٌ جدایی معنویت از سیا معنويت و سياست» جاى داد. نظرية جدايى معنويت و سيا ‎ ‎ ‏دو دسته مدافع دارد: إغين و سركردههاى عرفانهاى كاذب به يندار دفاع از معنويت مى خواهند أن را از سياست دور نكه دارند واز طرف ديكر برخى از سیاستمداران و قدرت‌گرایان غير الهى به منظور بهرهبردارىهاى مادى و اجتماعى از توده‌ها و بازگذاشتن دست سیاستمداران برای حفظ قدرت و سیاسست خود. ساحت سیاست را جدای از ساحت عرفان و معنویت می‌دانند. ‏حق آن است که اين نظريه؛ از طرفى ناشى از عدم درك درست عرفان و معنويت است و از طرف دیگر معلول برداشت نادرست از سياست است. ‎ ‎ ‎

صفحه 78:
۶ نکتة ششم: نفس قدرت و سیاست را نمی‌توان خوب يا بد دانست. اگر همراه با معنويت حقيقى و در راستاى تحقق معارف الهى و خدمت به خلق خدا باشد.ء جزء بهسترين كارهاست. اما اكر موجب غرور و خودبزرگ‌بینی و ستم بر زيردستان و تجاوز به حقوق و مقررات الهى باشد بد است. بنابراین نمی‌توان سیاستمداران و قدرت‌گرایان را صرفا به اين دليل كه دنبال سیاست و قدرت‌اند افرادی بد و پلید دانست.

صفحه 79:
* نكتة هفتم: بزرگ‌ترین طراحان معنسویت و عرفان در بین بشریت. یعنی پیامبران و اولیاء دين» همکی بسرای اس‌تقرار نظام سياسى و حكومت دينى و الهی تلاش کرده‌اند و با طاغوت‌های زمان خویش درافتاده‌اند و لحظه‌ای در مبارزه با ظلم و ظالمان کوتاهی نکرده‌ند. و اين خود بهترین دلیل برای همراهی معنویت و عرفان حقیقی با سیاست و تدبیر امسور اجتماعی مردمان است.

صفحه 80:
؟ نکته هشتم: سرکرده‌هاي عرفان‌های کاذب هر چند در ظاهر با سیاست و سیاستمداران مخالف‌اند و پیروان خود را به عدم دخالت در سیاست و مسائل اجتماعي دعوت می‌گنند اما تردیدی نیست که هدف اصلی و پنهان آنان از چنین توصیه‌ای هدفی سیاسی است. اگر نیک بنگریم مىبينيم كه عرفا هاى كاذب خود بديددهابى كاملاً سياسي هستند. لذأ از سوی قدرتمندان و سیاستمداران غربی به شدت مورد و حمایت قرار مى كيرئد. ‎sie‏ توان باور كرد كه يديدها ا یت باشد از سوی سیاستمداران و قدرتمندان تبلیغ سده و از هر گونه حمایتی ‎ar‏ دار گردد؟ بفترین مکان: آن‌ها و تفریحگاه‌ها از سوی اربابان زد وزودو سياست در اختيار نان قرار كيرد؟

صفحه 81:
انکار معاد و طرح مس تناسخ وجه مشترک همة عرفان‌هاي شرقي و غربي و سرخ‌پوسستي همین است. البته این مسأله. امر جديدي نیسست. تناسسخ از ويژگي‌هاي مشهور ادیان و آيين‌هاي هندي است. در یونان باستان و از سوي فیثاغوریان هم مطرح شده است. (در ‎ILE‏ ‏اسلام ظاهراً فقط دروزي‌ها به تناسخ اعتقاد داشته‌اند)

صفحه 82:
* اکنکار: کارما یک قانون علمی و عقلی است. تعبیرری دیگر از قانون علیت است. یا به تعبیر خودشان شکل معنوی آن قانون فلسفی و فینزریکی است. به این صورت که هر عملی» عکس العملی مساوی و در خلاف جهت ضود را تراد وک دراکتکار بررخلاف آیین‌های هندی» تناسخ را یک تنبیه نمی‌داننه بلکه هدف آن را آموزش عشق و ارتقاء معنوی می‌پندارند. به این صورت که اگر کسی در یک کالبد جسمانی ضودء مرتکب خطایی شده باشد و آزادی‌های انسانی خود را محدود کرده باشد او فرصت تجدید نظ در رفتار خود را ‎So 5b‏ و بارهای دیگی نیز دارد. او می‌تواند در با زگشت مجدد خوده با توصل به ماهانتا و پیرروی از دستور العمل‌های اکنکار» به بازسازی روح خود بپم‌دازد.

صفحه 83:
تناسخ و پاسخ‌دهی به مشکلات روحی * «اكر ما در زندگی‌های گذشته سورد آزار قررار گرفته و ترس را تجربه کمرده باشیم» احتمالا هنوز اين عواطف را در حافظة روانى ود حنظ کرده‌ايم و شاید به همین دلیل در زندگی کنونی از احساس ترس و تنش در عذاییم.» (اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر. صص 40-39)

صفحه 84:
تناسخ و قانون بقاي ماده و انرژي * ماده نه هركز به وجود مىآيد و نه هركز از بين مىرودء تنها مى تواند از شكلى به شکل دیگر تبدیل شود. تعداد آرواح عالم همواره ثابتاند؛ اما لازم نیست که همة ارواح هميشه به شکل انسان متناسخ شوند. افزون بر اين» وقتی که یک انسان از دنیا می‌روده مستلزم آن نیست که روح او بلافاصله به بدن انسان یا حیوانی دیگر منتقل گردد بلکه ممکن است روح او به مدت يك روز تا یک هزار سال يا بيشتر در ساير عوالم به ‎Ole‏ خود ادامه دهد. ... اما نهایتا و در زمان مقرر که بنا است بدهی کارمیک خود را بپردازد بار دیگر به شکل انسانی متناسخ خواهد شد. (a sas ‏كر عمو‎

صفحه 85:
تناسخ و حل اختلافات شخصیتی والدین و فرزندان * استدلال دیگر آیین اکنکار برای اثبات تناسخ این است که اختلافات شخصیتی والدین و فرزندانشان را جز از راه تناسخ نمی‌تسوان توجیه کرد. چطور می‌شود که والدین یسک کودک هیچ علاقه‌ای به موسیقی ندارند. اما فرزند آنان نه تنها علاقمند به موسیقی می‌شود ‎ASL‏ ‏استعدادی درخشان در موسیقی هم دارد؟ بر اساس تناسخ این اختلاف به سادگی قابل توجیه | «شاید او این استعداد را در زندگی قبلی پرورش داده و خاطرات ضعیفی از آن دوران دارد.»

صفحه 86:
استدلال از راه تجربة شخصی * اوشو نیز از مدافعان جدی تناسخ است. او برای اثبات تناسخ تمسك به تجربة شخصی است. وی می‌گوید «من مراقبه کرده‌ام. من به نقطه‌ای رسیده‌ام که از آنجا می‌تسوانم زندگی‌های قبلی خود را ببینم و همین برهان بسنده است. اين شناخت من است. اين تجربة من است اين به ميراث هندوان؛ باورها يا هيج جيز ديكرشان ربطى ندارد. من بر اساس اختیار خود سخن مى كويم» ‎(ences etsy <u!)‏

صفحه 87:
تناسخ و تحمل سختی‌ها تن لاما: كسان ‎ey ean bse‏ ند و دوست 3 ‎ese eal g ۲ 8‏ يده را دارد که فرد نانك هبه جز در أخبار و أ لست ‎See‏ ات به رفتارهاى خود او دارد. دالا لاما می‌کوشد به پیروانش بباو كه اعتقاد به كإرما نبايد باعث ركود و بى تحركى شودو کنند چون زندگی کنونیش شان از پیش رقم خورده است پس نباید حرکتی برای | ‎fa a oon Be‏ و رت توجه به اين باور بايد دز مت خروم تپ برای بهتر شد

صفحه 88:
نقد و بررسي تناسخ به این معنا که مکاتب هندي و بودایی و آیین‌های نوظهور مثل اوشوو اکنگار و کویو ميگویند قاط استه هم از نم سني و هم از ‎ge‏ 8 ان اسلا اوشى ‎gh‏ اثبات تنا که می‌گوید من نود وجودهاى سايقم را مشاهدم دا ‎Zins Nose» BY AL? gains‏ روث ‎rahe Co ee‏ ی تجربه‌ای نداشتهاند. هیچ یک از ما زندگی‌های قبلی خود را ندیده‌ایم. ‏© بر اساسي قانون کارما؛ اموری از قبیل تویهء استخفار» عنو الهی» احباط عمل؛ و امثال آن هیچ جایگاهی ندارند. هر عملي عکس‌العمل قطعی ضود را دارد وبا هیچ وسیله‌ای نمی‌توان عکس العمل آن را حذف کرد.

صفحه 89:
»اين سخن كه با تناسخ بخواهيم علت اختلافات شخصيتر فرزندان را والدین توجیه کنیم نیز واضح البطلان است. اين حاکی از ناد‌ده گرفتن اختیار آدمیان در شكلدهى به شخصیت خودشان و نائسی از جهل نسبت به عوامل شکل‌دهی به شخصیت انسان است.

صفحه 90:
تبلیغ کثرتگرایی عرفاني *به سوي کعبه راه بسیار است من ز دریا شوم تو از خشكي داي * رادها به تعداد انفاس خلایق است. هیچکدام ترجيحي بر ديگري ندارد. مهم نتيجه است. نه وسيله. * سماع و رقص عارفانه به همان اندازه درست است كه عرفان اسلامي نی بر شویعت. و امثال آن. به همان اندازه ما را به نتیجه مي‌رسانند که عرفان مبتني بر وحي.

صفحه 91:
© دالابى لاما می‌گوید: «در ابن جها جهان آدم‌های مختلفی هستند. و باورهای مختلفی دارند. ج ميليارد انسان وروی کرة خاک زندگن می كلند :و عن ستقدم ما به بنج میلیارد دین مختلف نیاز داریم. ‎be‏ که دز بزداشت‌ها و تفکرات ‎Wacal‏ تشوع سيان «دازد. به اعتقاد من هن انسانی باید از یک متیر معتزی: عبور کند که بزای از و دز و تسبت با پاورهایش, بهترین باشد.... من فکر می‌کنم که اگر ما طولی نمی‌کشید که آن دین گرهی از کار فرو بستة بشر نمی‌گشود. اگر ینک رستو: داشتیم و آن رستوران تتها یک نوع غدا داشت- هر روز, یک نوع غذا- پسن از سدتیي, چند مشتری می‌داشت؟ انسان‌ها به وجود تنوع در غذای خوه نیاز دارند؛ چرا كه سلائق مختلفی دارند. کار ادیان هم تغذیة معنوي بشر است. و به گمان من همذ ما مترجه هستیم که تنوع ادیان به تفع ماست.» هنر شادمانگی, صص ۰۲۹۵-۲۹۲

صفحه 92:
نقد و بررسي (1) 1. از صوفیانرفتارها وسخنان متفبادی در این پاب به دست‌ما رسیده است. بسطی از آنان علیر‌غم تأکید بر پاییندی نسبت به دستورات شرعی و نادرست شسمردن هر گونسه شرریعت‌گریزی» در سواقعی یا ضود رفتارهاى كاملاً خلاف شرع را مرتکب می‌شسدند و یا سسختان خلاف دین بس زبان مي راندند ويا آنکه رفتارها و سخنان خلاف دین دیگران را مورد تأیید قرار می‌دادند. ‎So‏ بایزید بسطامی؛ به دلیل ‎AST‏ نمی‌دانست پیامبس اکرم چگونه خربسه میضورده استه از خوردن آن اجتتاب م كرد. ويا از كفتكو با پیرری که آب دهان خود به سوی قبله انداخته بوده صرف نظ كلرد. در عين ‎idle‏ همین فررد در شطحیات خود سخنانی خالاف شرع دارد.

صفحه 93:
نقد و بررسي )2( 2 رسیدن به منزل مقصود و بر‌خورداری از قررب الهی و مقام فنای حقیقی» که اوج اهداف عارفان استه راه ویة خود را می‌طلبد؛ با هر راهي نمی‌توان به این هدف رسید. رسيدن به مقام فنا و قرب الهي را نمی‌توان با نافرمانى او به دست آورد! جكونه ممكن است با ذاديده كرفتن فرمانهاى محبوب و معشوق بتوان به باركاه او راه يافت؟ يك عاشق حقيقى ه كز به نود اجازه نمودهد كه لحظداى ازياد معشوق غافل بماند ؛ در همة ح کات و سکناتش هموارهبه دنا رفایت معشوق ‎Cu‏

صفحه 94:
نقد و بررسي (3) 3 هیچ کس توانايي رسیدن به اوج معنويت پیامبر اسلام و امامان معصوم را ندارد. آنان با بالا رفتن از نردبان شریعت به آن مقام رفیع دست يافته‌اند. پیامبر تا آخرین سساعات عمر لحظه‌اي در انجام دستورات الهي كوتاهي نکرد. امیرممنان در محراب نساز بسه 'شهادت رسيد و امام حسين در ساية عمل به فريضة امر به معروف و نهي از منكر به آن مقام بزرك دست يافت. 4. حتل و شرع حکم می‌کنند که بهترین و صائب‌ترین وسیلاٌ وصول به حقیقت بلکه تنها وسیلذ آن» متابعت از شسريعت وحيانى است. جكونه ممكن است راءهاى بهت و ساده‌ترری باشد اما خداوند آن را از بندكان دريغ نمايد؟ اك حتايقى باطنى وجود دارند كه دارند و اگر راهی ببرای وصول به آنها وود دارد اين راه منحصى در راه شريعت است و بس.

صفحه 95:
کار خارق العاده و حقانیت ۴ اگر کشرت‌گرایی عررفانی نادرست است پس کارهای خارق العاده‌ای که از بررضی مرتاضان و صوفیان و عارفان سایر ملل و ادیان مشاهده مي‌کنيم را چگونه بایدتوچیه کمرد؟ تلقي بسیاری از مردمان اين است که انجام این کارها نشانة حقانیت است. و حتی بعضا بس‌ضی از صوفیان بوده‌اند که در عمل همین مسأله را اقا می‌کردهاند و در پاسخ نقدهای دینی‌ای که به عملکردهای آنان می‌شد با ابس‌از و اظهار کاری خارق العادهه بر شرریعت گرربنری خود سرپوش می‌نهادند. نقل می‌کنند: ابوسعید ابوالخیس» در روز روشن شمعی را ببراضروخته بود؛ شخصی به او اعتراض کرد و این کار را مصداق اسرافه دانست. ابوسعید به جای پاسخ منطقی دادن به اين نقد و یا پذیرش آن و تشکر از ناقد با اسراز كررامتى! سس و صورت اقد را د رآتش سوزاند وسپس این شحر را سرود که: هر آن شسمعی که ایسزد بررفروزد کسی کش پن کند سبلت بسوزد. ۴ )اسر ررالتوحید ص۰۱۲(

صفحه 96:
کار خارق‌العاده نشانة حقانیت نیست (1) #روح انسانی دارای قدرتی شگفت‌انگین است. هم انسانی اگر بتواند غراییز حیوانی را سکوب نماید» می‌تواند از قدرت روح خود استفاده کند. سنت الهی در این عالم به این صورت است که هر کس به هر مییزان و به هر انكيزهاى كه تلاش نمايده از حاصل تلاش خود بهسه حواهد برد

صفحه 97:
کار خارق‌العاده نشانة حقانیت نیست )2( * به ابوسعید ابوالضیر گنتتد: 2 کس چم هدفه کدی اس کج یک که گم

صفحه 98:
,امات و انجام کارهای خارقالعاده دست ‎tah‏ كاف و زنديقاند. [! ] وبه طور جد از سالکان خواستهاند که (اگر کسی را دارای چنان کراماتی یافتید که در آسمان میچرده دلباخته او نشوید تا آن گاء که رفتاراورا در برابس امس و نهی الهی و رعایت آداب شرعی ببینید.6[ ۲] کارهای خارق التلدماى زا یمان از کرامع هی امه کار سا هلب رهام لب سک امه داد هس جند هيج عارف حقيقى عملى را براى دست يابى به كارهاى خارق العاده انجام نمی‌دهد. او فقط بس‌ای رخبایت کر ی ما ‎Ce ais a ibaa‏ تقرب بجویده به همان ميرزان نين از قدرت فوق طبيعى به سند می‌شود. * [١إ.ر.ك:نفحات‏ الانس. عبدالرحمن جامي. ص26. به نقل از شیخ شهاب‌الدین سهروردي. * [12.الرسالة القشيرية. عبدالكريم بن هوازن القشيري. ص14. 9 گر ‎tae‏ هیا ارو ده که از راههای خلاف شرع به

صفحه 99:
* مکاشفات رحماني نیز هرگز نشانة حقانیت سالک نیستند. حداکثر این است که چنین حالتي همچون رژياهاي صادقه است. هرگز نمي‌توان دیدن رژياهاي صاقه را نشانة ولي آلهي بودن یک فرد دانست. چه بسیارند افراد تبه‌کار و گناهآلودي که خواب‌هاي صادق دیده و مي‌بینند. عزیز مصرء که فردي بتبرست و غير موحد بود» خواب صادق دید! البته این سخن درستي است که داشتن مکاشفه نیازمند لطافت روحي خاصي است؛ اما لطافت روحي داشتن یک حرف است و حق بودن حرفي دیگر. افزون بر اين» «کشف و مکاشفه در نزد اولياي خدا و عارفان وارسته از امور پیش پا فتاده‌اي است که کمترین اعتنايي به آن ندارند و هیچ توجهي به آن نمي‌کنند. ... اولياي خدا اين امور را بازي‌هايي کودکانه تلقي مي‌کنند.» در جستجري عرفان اسلامي» صص 6009

صفحه 100:
نفي واقع‌گرايي ارزشي عارفان اک در پاسخ به اين يرسش كه آيا اكنكار با سقط جنين يا همجنس بازی مخالفت می‌کنسد؟ می‌گویند: «اکنکار موضوعاتی از قبیل سقط جنین, طلاق یا گرایش جنسی را به عنوان تصمیماتی شخصی در نظر گرفته و به عنوان یک سازمان نظری نمی‌دهد.» * ترويج تساهل و تسامح از سوی پائلو کوئلیو

صفحه 101:
پيروي از استاد - که با نام‌های مختلفی نام گذاری می‌شود: مثلا در اکنکار آن را سات گورو می‌نامند و او را نمايندة خدا دانسته و معتقدند تنها در ساية هدايت او مىتوان به مرحلة خودشناسى و شكوفايى معنوى رسيد.

صفحه 102:
* جايكاه استاد در اين تلقى در حقيقت جايكاه بيامبران و بلکه جایگاه خدا استه. زیسا ييامسران جسرأت وجسارت تخلف از دستورات خداوند را ندارند وخود را ققتط واسطة ابلاغ دستورات و خواسته‌های الهی به بشر می‌دانند و خداوند نی اختیاری جن ابلاغ دستورات او را به آنان نداده است: و ما علی الرسول الا البلاغ6؛ اما استاد و پیر در تصوف و عرفازهای کاذب حق هر گونه دضالت و تصرفی در احکام الهی را دارد. به همین دلیل ممکن است به سالگ دستور دهد دزدی کند. و او نه تنها حق مسرپیچی از این دستور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد.

صفحه 103:
ایجاد مکان‌هاي مقدس اختصاصي © خانقاه © لنكر و زاويه © معبد زرين اك © كمون اوشو © آشيانة صلح برين (سايبابا)

صفحه 104:
علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب ۰ علت اصلی جهل افراد است: ۲ معمولاً اعضای این فرقه‌ها دلبسته‌تر و پایبندتر هستند. ۴ مخفی کاری آنان این حالت را در ذهن خیلی افراد ایجاد می‌کنسد که حتماً چسیز مهمی دارند ... ۴ کنترل همه جوانب زندگی مریدان از نوح غذاء محل مسکن, همسر, لباس و ...

صفحه 105:
علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب بمباران محبت: وعده شغل, مسکن, تسکین آلام روحی, بهبود امراض مزمن یا صعب العلاج جسمی, قرار گرفتن در محیطی صمیمی, یافتن یاران شفیق ... ادعا می‌کنند که راهی سریع. مرحله‌بندی شده و قابل اجرا بسرای رسیدن به حقیقت دارند که نیازی به عمل به دستورات دینی ندارد. ساده و در دست‌رس جلوه دادن تجربه‌های معنوی جدید کم‌کاری عالمان و مبلغان دینی در ارائ معارف معنوی ۱ ارضای وجدان معنوی از یک سو و فارغ بودن از شریعت و خطوط قرمز آن از سوی دیگر .

صفحه 106:
راه‌هاي مقابله (1) ۴ راه‌های نظري: شناخت عرفان حقيقي و عرفانهاي كاذب ‎a Sa ۳‏ اس فا ‎bot‏ در سطح برد و کلار و پره از ۳ ‎Ls‏ ‏بیشتر قریب خورد" رصه زان هستند. ر ‎ths 5‏ 7 نی سق رماي ‎Spear apy‏ ورف ۰ جلوگيري: از نفوذ خرافات در عزاداريها. به ويزه عزاداري‌هاي خانگي!

صفحه 107:
راه‌هاي مقابله (2) ۴ راه‌هاي عملي: 1. افشاگري و ایجاد حساسیت در میان افراد و خانواده‌ها 2 جلوگيري از فعاليت‌هاي خزندة دشمنان و تیاجم اخلاقي و معنوي آنان 3 استفاده از ظرفیت مجالس مذهبي و خانگي و پایگاه‌ه‌اي بسیچ براي معرفي عرفان حقيقي * احياي ابعاد عرفاني و اخلاقي عاشورا: فاطمیه. شعبانیه, دهة فجر. هفتة دفاع مقدس و امثال آن.

صفحه 108:
4 ارائة الگوهاي عيني: داستان‌هاي عارفان و عالمان راستین؛ داستان‌هاي شهیدان. 5. خودسازي به منظور جامعه‌سازي: نيروهاي ارزشي مي‌توانند الگوي عيني و متحرک ارزش‌ها و اخلاقیات اسلامي باشند.

صفحه 109:
las ol @ نيست در لوح دلم جز الف قامت یار /چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم {. te ods a 50 we ‏و لحقني بنور عزک الابهج فاکون لک عارفا و عن اک منحرفا‎ ‏و منک خائفا مراقبا نت‎

صفحه 110:
ناامیدی از انسان‌ها * امام علي (ع) به فرزندشان امام حسن (ع) توصيه ميكند كه: ان استطعت ان لایکون بینک و بین اه ذُو نعمة فافعل. عارفان حقيقي از خلق و خوشایندها و بدآيندهاي آنان» بي‌نيازند. © به دليل هيجكاره دانستن مردم و خدا را یگانه فاعل حقيقي دانستن تحمل جفاي خلق نیز بر آنان آسان مي‌شود. البته تحمل جفاي خلق ملازم با ظلم‌پذيري نیست.

صفحه 111:
خوددوستی روان‌شناضتی به شدت مراقب و مواظب خودشان هستند. به همین دلیل هرگز به وضع موجود خود قانع نيستند. دائماً در انديشة بهتر کردن اوضاع دروني خودند. يا ايها الذين آمنوا علیکم انفسکم لایضرگم من ضلّ اذا اهتدیتم * خوددوستي به معناي خودبزرگبيني نیست. تواضع آنان از همه کس بهتر است.

صفحه 112:
* غير از خود فرد هیچکس نمي‌تواند عارف بودن يا نبودن كسي را درک کند. ما تنها مي‌توانيم علائم و نشانه‌هايي را به دست آوریم. كساني که به گوهر راستین عرفان دست يافته باشند اهل تظاهر و به دنبال اسم و رسم و عنوان نیستند. به همین دلیل براي عامة مردمان قابل شناخت و تشخیص نیستند. هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و زبانش دوختند. سرّ حق را آن سزد آموختن کز بیانش لب تواند دوختن

صفحه 113:
‎٩‏ مرحوم بهاري همداني در تذکرة المتقین:از جملة آنها [مخرورین] اي اسف کته خنود را عارف مردلئند و از عرفان اكتفنا كدرده به ‎SLE‏ و خفض الصوت و سر يائين انداختن و آه سرد كشيدن و شبيه ا ا و فقر مع عدم معرفة معناها بل بعضي تجاوز كرده به شهيق و نهيق و اختراع بعضي از اذكار و التغني بالاشعار و ساير حركات شنيعه به كمان اينكه اين اطوار شخص را به مقامي مي‌رساند. نه چنین است؛ بل اسباب سخط و غضب الهي است,

صفحه 114:
پررهییز از ضرقه گرایی ۴ یکی از آفات گرایش‌های عمرضانی ضرقه‌گرایی است. مباحث عررفانى زمينة مساعدى بسراى بيدايش فرقه‌های مختلف پدید می‌آورد. بسیاری از مردم وقتى كارى نارق العاده از ‎ser go‏ به‌دلیل آنکه توان تحلیل چنین کارهایی را ندارنده آن را نشانه و دلیل حقانيت رفتار و گنتار آن فرد نیز می‌پندارند. به همین دلیل علاقهای عاطنی و قلبی نسبت به چنین افررادی پیدا می‌کنند و این خود زمینه ایجاد فرقه‌های جدید را پدید می‌آورد. اما عارفان حقیتی هرگ به دنبال سوء استفاده از چنین موقعیت‌هایی نیستند. و به هیچ وجه اجاز: چنین بهمءببرداری‌هایی از گنتار و رفتار خود را نمی‌دهند. به همین دلیل هیچ یک از عارفان حتیقی در طول تاريخ منشأ پیدایش یک فرقه یا روه خاصسی در عرض سای فرقه‌ها و گروه‌های سسلمان نشده‌اند.

صفحه 115:
صراحت و اجتتاب از مبهم گویی © هركم به بهانة اینکه زبان عرفان زیانی خاص است سخنان چند پهلو که مسوجب سوء استفادة دیگران شوده بر زبان نمی‌رانند. همانگونه که پیامبران و امامان معصوع چنین بودند. هرگ به گونه‌ای سخن نمی‌گفتتد یا به گونه‌ای رفتار نمی‌کرردند که هر کسی بر‌داشتی متتاسب با میل ود از گنتار و رفتار آنان داشته باشد.

صفحه 116:
* رسیدن به کمال و سعادت نهایی بدون ریاضت و تمرین‌های سخت جسمی و روحی امکان‌پذیر نیست. ‎ody ©‏ تنالوا الب حتى تنفقوا مما تحبون» «افضل الاعمال ما اكرهت عليه نشسک»

صفحه 117:
‎LT *‏ ریاضت ارزش مقدمی و وسیله‌ای و ابسزاری دارد یا ارزش غایی و نهایی؟ روشن ‏است که ارزش ریاضبت ارزشی مقدمی و ابنزاری است. اما آی می‌توان از هي وسیله‌ای برای رسیدن به خدا کمک گررفتت؟ جواب منفی استه. بس اساس نظبام علی و معطولی حاکم بر عالم» هر قعطی معلول خاص خود را دارد و هر مطولی؛ علت ویخة خود را و رل علت‌هایی ببرای وصول به همان هدف مقدس هستند. اما اين چه نوع ریاضتی واقعا ما را به آن هدف می‌رساند و چه نوع ریاضتی ما را از آن دور می‌سازد» از دو راه می‌توان فهميد: عقل و شسرع٠‏ ‎

بسم هللا الرحمن الرحيم Click to add Title .1معنويت مدرن در راستاي پاسخ به نسبت ميان عقل و دين و جمع سنت و تجدد شکل گرفته است .معن**ويت م**درن برآين**د ادراک دو ضرورت است‌؛ ضرورت مدرن بودن و ضرورت فرارفتن از ماديت و توج***ه ب***ه ساحتهاي برتر وجود انسان. .2معنويت را منشأ ديگري نيز هست و آن کاهش درد و رنج است .از اين روانشناسي‌اي که ‌ نظر ،معنويت رنگ وبوي روان شناختي پيدا مي نمايد؛ ناظر به بهداشت رواني و زندگي بهتر و بي‌غدغه‌ت ‌ر‌است‌. معنوّيت مدرن نحوه‌‌اي مواجهه با جهان هستي است که در اثر آن ،شخص با رضايت باطن زندگي مي‌کند و دستخوش اضطراب ،دلهره و نوميدي نمي شود. .1آرامش( رنجهاي بيروني و دروني انسان را آزار ندهد). .2شادي (آدمي افسرده و بي‌نشاط نباشد). .3اميد(به زندگي دنيوي خود اميدوار بوده و نسبت به آينده خوش‌بين باشد). بررسی عرفان‌هاي کاذب مفهومشناسي ‌ .1عرفان :در اصطالحي عام و کلي به معناي ن وعي درک حقايق است که از راه دل و شهود به دست آمده باشد. أ .عرفان حقيقي« :شناخت شهودي و باطني خ داي متعال ،اس ماء ،ص فات و افعال او» هدف ‌:قرب الهي؛ شيوة سلوکي :تابع ش ريعت و دس تورات الهي ب .عرفان‌ کاذب :هدف :رضايت خاطر؛ شيوة س لوکي :بي‌توج ه ب ه شريعت ساي‌بابا ‏ سوآمي ساتيا ساي‌بابا در سال 1926در هند به دنيا آمد .در چهارده سالگي ،مدعي ش د از سوي خداوند براي هدايت همة آدميان برگزيده شده است .البته وي دين خود را حاکم بر هم ‌ة اديان و ناظر به همة آنها دانست و مدعي شد ،اعتقاد به پيام او با گرايش به اديان رايج منافاتي ندارد .به همين دليل مي‌گفت« :من روحاني هيچ يک از اديان نيستم .ب راي تبليغ هيچ ديني نيز نيامده‌ام .من آمده‌ام که هندو ،هندوي بهتري ،مسلمان ،مسلمان به تري و مسيحي ،مسيحي بهتري باشد ».وي معجزة خود را صرفًا ايجاد تحول در درون انسان‌ها دانست و اصول دعوت خود را بر پاية پنج ارزش انساني حقيقت ،پرهيزک اري ،ص لح و آرامش ،عشق و پرهيز از خشونت بنا نهاده است .وي عصارة هم ة اديان را دع وت ب ه سوي همين پنج حقيقت مي‌داند و معتقد است اگر صاحبان اديان ب ر همين پنج حقيقت متمرکز شوند ،نزاع ديني و درگيري‌هاي فرقه‌اي از ميان برچيده خواهد ش د .راه‌هاي ب ه سوي خدا را متکثر مي‌داند اما مقصد همه را واحد.  سايبابا براي دعوت خود معبد بزرگي به نام پراشانتي نياليام به معناي ‌ آشيانة صلح برين ،تأسيس کرده است .در معبد او به مناسبت اعياد همة اديان ،مراسم برگزار مي‌شود .در اعيادي همچون کريسمس ،عيد فطر، عيد ن66وروز ،سال ن66وي چينيان و اعياد هن66دوها مراس66مي ب66ه همين مناسبتها در معبد او برگزار مي‌گردد .ساي بابا به تناسخ و قانون کارما، ‌ که بعدًا دربارة آن بحث خواهيم کرد ،معتقد اس66ت و چ66نين پيش‌گ66ويي کرده است که در سن 96سالگي اين جسم خود را ترک خواهد کرد و هشت سال بعد روح او در جسمي ديگر در شهر ميسور به ب666دن فردي ديگر منتقل خواهد شد.  .1 .2 .3 .4 .5 منابع مطالعاتي: تعليمات ساتيا ساي‌بابا (تعاليم معنوي ،)6ترجمه رويا مصباحي مق66دم زندگي من پيام من ،ترجمه پروين بيات سايبابا (تعاليم معنوي،)4 ‌ سخنان ساتيا افکار الهي براي 365روز سال ،ترجمه پروين بيات، ‌درخت ارزشها را آبياري کنيم ،ترجمه پروين بيات، يوگاي عاشقانه ،ترجمة‌آزادة مصاحبي رام الله ‏ ‏ «رام اهلل» اهلل نام خداي متعال در اسالم است و رام نام خ66داي آيين ويش66نو ‌،يکي از آيين‌هاي بزرگ هندوستان ،است .پيام اين نام‌گذاري اين است ک6666ه اهلل همان رام و رام همان اهلل است .اين آيين در قرن پانزدهم ميالدي و توسط شخصي به ن6ام ش66يخ کبير در هندوستان پايه‌گذاري شد. شيوة تبليغي رام اهلل در ايران شبيه گولدکوئيست است .هر فردي براي آنکه در حلق66ة رام اهلل باقي بماند ،بايد هفته‌اي يک نفر جديد را به رام اهلل دعوت کن66د و اال از داي66رة پيروان رام اهلل خارج خواهد شد .اين آيين با نام‌هايي از قبيل «جريان ه66دايت الهي»‌، «هنر زندگي متعالي» و «تعليمات حق» به تبليغ و ترويج افکار خود مي‌پردازد .ت66اکنون فقط يک کتاب از اين آيين به زبان فارسي وج66ود دارد و آن کت66ابي اس66ت با عن66وان «جريان هدايت الهي» که توسط شخصي به نام پيمان الهي ،از مجموع66ة‌ تعاليم ا .م. رام اهلل ،رهبر اين فرقه در ايران ،تدوين شده است. پائلو كوئليو ‏ ‏ ‏ سال ۱۹۴۷در كشور برزيل به دنيا آمد. در سنين نوجواني و جواني احساسات ض د م ذهبي ش ديدي داش ته است. از سن هفده سالگي به بعد سه بار در بيمارس تان رواني بس تري ب وده ميک رده مدتهاي مديدي از داروهاي اعص اب و روان اس تفاده ‌ ‌ است. است .و سپس به استفاده از مواد مخدر روي آورد. سوابق منفي کوئليو: ايفاي نقش در تئاترهاي ضد اخالقي و مستهجن چاپ مجموعة داستان‌هاي كمدي سكسي به نام كرينگ-ها ( )Kring-haبا کمک رائول سيكساس .آنها خل ق اين آث ار را ش يوه‌اى ب راي رس يدن ب ه آزادى انسان‌ها قلم داد كردن د. حكومت وقت كتاب‌هاي فوق را مضر دانست و آنها را ب ه زن دان انداخت. اقدام به خودکشي چگونگي تحول ‏ در يکي از مسافرتهاي خود به اروپا ،در آلمان با هاتفي غيبي آشنا ش د. آن مرد از او خواس ت مج ددًا ب ه آيين كاتولي ك ايمان بياورد .آن مرد از كوئل ي و خواست تا جاده‌اي كه به سوي سانتياگو ختم مي‌ش ود را بپيماي د .اين جاده ك ه ميان اسپانيا و فرانسه كشيده شده يك جاده خاص مذهبي است كه زائران م ذهبي بس ياري اين مسافت را طي مي‌كنن د .در سال ۱۹۸۷ي ك سال پس از انجام اين ک ار ،كوئل ي و اولين اثر خود «زائر كوم پوستل» را در آن باره خلق كرد. ارتباطات صهيونيستي ‏ ‏ ‏ دن كرد .كتاب‌هاي او در آن جا فروش در ماه سپتامبر ۱۹۹۹از اسرائيل دي فوق العاده‌اي داشت و مسووالن حكومتي از مضامين آنها حمايت كردند. جهانيسازي داوس (سويس) سخنران مدعو ‌ در سال 2000در اجالس ساالنة بود .وي در اين نشست پيرامون آثار خود و نوع عرفاني كه القا مي‌كن د س خنراني کرد .در آن نشست شيمون پرز از او قدرداني مي‌كند و مي‌گويد معنويتي كه شما مبلغ آن هستيد در خاورميانه براي ما بسيار مفيد است و ما ب دين ش يوه مي‌ت وانيم ص لح و آرامش را در كشور خود حكمفرما كنيم. وي در مسابقات جام جهاني 2006به عنوان مهم ان افتخ اري فيف ا در كشور آلمان بود. سفر به ايران در سال ۲۰۰۰توسط موسسه گفتگوي تمدنها ب33ه اي33ران دع33وت ش33د .او پس از انقالب اسالمي خود را اولين نويسندة غيرمسلماني مي‌نامد ك33ه ب33ه طور رسمي از ايران ديدار كرده است .به رغم اينكه در ايران ق333انون كپي رايت وجود ندارد وي موفق مي‌شود حق التأليف آثار چاپ شده خود را در ايران دريافت كند .خود وي مي‌گويد هداياي گرانبهاي بسياري را در ايران دريافت كرده است .او مدعي شد كه در ايران احساس غربت نمي‌كرده و با مردمي آشنا شده كه ساليان طوالني آنها را مي‌شناخته است. کتابهاي او تا به حال به 56زبان دنيا ترجمه شده اند در رديف ده نويسندة برتر جهان شناخته مي‌شود. برخي از آثار کوئليو ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ اعترافات يک سالک ،ترجمة دل‌آرا قهرمان ،تهران ،بهجت ،دوم.1379 ، کيمياگر ،ترجمة آرش حجازي ،تهران ،کاروان.1384 ، ترجمةآرش حجازي.1384 ، ‌ ورونيکا تصميم مي‌گيرد بميرد‌، مکتوب اول ،ترجمة آرش حجازي ،تهران ،کاروان.1384 ، دومين مکتوب ،ترجمة آرش حجازي ،بهرام جعفري.1383 ، خاطرات يک مغ ‌،ترجمة آرش حجازي.1384 ، بريدا ،ترجمة آرش حجازي و بهرام جعفري.1384 ، عطية برتر ،ترجمة‌ آرش حجازي.1383 ،  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ رزم‌آور نور‌،ترجمة آرش حجازي.1384 ، کنار رود پيدرا نشستم و گريه کردم ،ترجمة آرش حجازي.1384 ، والکريها ،ترجمة‌ سوسن اردکاني.1384 ‌، کوه پنجم‌،ترجمة آرش حجازي.1384 ، شيطان و دوشيزه پريم ،ترجمة‌ آرش حجازي.1384 ، قصه‌هايي براي پدران ،فرزندان ،نوه‌ها ،ترجمة‌آرش حجازي.1384 ، زهير ،ترجمة آرش حجازي.1384 ، قاموس فرزانگي ،ترجمة آرش حجازي.1384 ، رسالة دالوران اشراق ،ترجمة محمود سلطانيه.1384 ، اوشو در يازده دسامبر 1931متولد شد 19 ،ﮊانويه 1990از دنيا رفت. در سال 1974کمون خ ويش را در ش هر «پون ا» در هن د بنيان نهاد و بس ياری از مردم ،مخصوصا از جهان غرب ،به آنجا سرازير شدند .امروزه کم ون اوش و يکی از بزرگترين مراکز معنويت‌هاي نوظهور و مدرن در جهان بش مار آم ده و میآيد. ‌ شخصا ب ه تعليم و آم وزش کسانی که نزد او ّ اوشو در طي سه دهه خود می‌آمدند ،پرداخت. مهاجرت به آمريکا در 1981به آمريکا مهاجرت کرد .دلي ل اولي ه او ب رای اين س فر معالجه بود ،ولی به علت وجود پيروان بسيار در آمريکا ،تص ميم گرفت که آنجا بماند. در سال 1986اوش و را ب ه نقض ق انون مهاجرت متهم کرده و او را دستگير نموده و به دادگاه کش اندند .در پی اين وق ايع ،اوش و مجب ور ب ه ترک خاک آمريکا و بازگشت به هند شد. فعاليت‌هاي فرهنگي و معنوي او شخصا هيچ کتابی ننوشته است .کتابهای نشر شدة به نام اوشو که تعداد آنها بيش از 650عنوان می‌رسد. حدود 7000سخنرانی از اوشو بر روی نوار کاست و 1700سخنرانی بر روی نوار ويدئو ضبط شده است. روزنام ه Sunday Timesچاپ انگلس تان از اوش و ب ه عن وان يکی از شخصيت‌هاي تاريخ ساز قرن بيستم ميالدی ياد کرده است. روزنامة Sunday Middayچاپ هن د ن يز او را در زمرة ده شخص يتی که سرنوشت هن د را تغي ير داده ان د (در کن ار شخص يتهايي همچ ون گان دی، نهرو و بودا) قرار داده است. برخي از آثار ترجمه شدة اوشو ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ راه کمال ،مترجم پروين رحيم‌زاده.1374 ، فقط يک آسمان ،ترجمه مرضيه شنکايي.1375 ، مديتيش چيست؟ ،مترجم رضا قاصد.1379 ، نغمة زندگي ،پروين رحيم زاده.1379 ، آه اين ،...محسن خاتمي.1379 ، عشق ،رقص ،زندگي ،فرشيد قهرماني.1379 ، زندگي به روايت بودا ،شهرام قائدي.1379 ،  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ راز (دو جلد) ،محسن خاتمي.1380 ، الماسهاي اوشو ،مرجان فرجي.1380 ، ‌ مراقبه،هنر وجد و سرور ،فرامرز جواهري‌نيا.1380 ، ‌ خالقيت ،مرجان فرجي.1380 ، بلوغ ،مرجان فرجي.1380 ، کودک نوين ،مرجان فرجي.1380 ، يک زندگي ،يک ترانه ،يک رقص ،سيروس سعدونديا.1380 ،  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ اينک برکه‌اي کهن ،سيروس سعدونديا.1380 ، آيندة طاليي ،مرجان فرجي.1380 ، آفتاب در سايه ،عبدالعلي براتي.1380 ، ضربان قلب حقيقت مطلق ،مرضيه شنکايي.1381 ، شهامت عشق ورزيدن ،موسوي راد.1381 ، زورباي بودايي ،مسيحا برزگر.1382 ، هفت بدن ،هفت چاکرا ،سيروس سعدونديان.1382 ، تائوئيزم (دو جلد) ،فرشتة جنيدي.1382 ، اکنکار پال توئيچل :رهبر و بنيانگ33ذار مکتب اکنکار ،در جن33گ جهاني دوم در نيروي دريايي آمريکا مشغول فعاليت بود. براي آشنايي با روح‌شناسي و مسائل مربوط به اين ح33وزه ب33ه هندوس33تان مسافرت کرد. در سال 1965در اياالت متحده آمريکا ادعا کرد که ش33يوه‌اي معن33وي و آييني ديني با نام «اکنکار» به معناي «دانش باستاني سفر روح» را کش33ف کرده است. در سال 1970مؤسسه‌اي غير انتفاعي با عنوان اکنکار تأسيس نمود .و در سال 1971از دنيا رفت .شصت کتاب از او به چاپ رسيده است .تاکنون، حدود يک سوم آنها به زبان فارسي ترجمه شده است. رهبر فعلي اين آيين :هارولد کلمپ است .از س ال 1981ت اکنون. وي نيز افسر نيروي هوايي امريکا بوده است. تاکنون بيش از بيست عنوان کتاب در مورد اکنکار نوشته است .هر ساله در نقاط مختلف جهان سمينارهاي اک برگزار مي‌ش ود که هارول د کلمپ در آنها سخنراني مي‌کند .البت ه همايش سراسري و اص لي اين مکتب هر ساله در روز 22اکتبر که سالروز تول د پال توئيچ ل اس ت در مرکز اصلي اين مکتب در آمريکا برگزار مي‌شود .اکيست‌ها ابت داي سال معن وي خود را همين تاريخ مي‌دانند.  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ از آيين اکنکار افزون بر سايتي رسمي ،تاکنون کتاب‌هاي زيادي در تبليغ و ترويج ايده‌هاي خود به فارسي ترجمه شده است .در اينجا برخي از آنها را ذکر مي‌کنيم: آزادي معنوي چيست؟ ،هارولد کلمپ، آيا زندگي يک قدم زدن اتفاقي است؟ ،هارولد کلمپ، استاد رؤيا ،هارولد کلمپ ،ترجمة شهرام محمدپور، اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر ،تاد کرامر و داگالس منسون ،ترجمة مهيار جاللياني، اکنکار کليد جهان‌هاي اسرار ،پال توئيچل ،ترجمة هوشنگ اهرپور، بيگانه‌اي بر لب رودخانه ،پال توئيچل ،ترجمة هوشنگ اهرپور، پنجة زمان ،پال توئيچل ،ترجمة مرجان داوري، تمرينات معنوي ،هارولد کلمپ ،ترجمة مرجان داودي، در پيشگاه استادان اک ،فيل موريميتسو ،ترجمة مهيار جاللياني،  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ دفترچة معنوي ،پال توئيچل ،ترجمة هوشنگ اهرپور، دندان ببر ،پال توئيچل ،ترجمة هوشنگ اهرپور، راه‌ بقاي معنوي در عصر حاضر ،هارولد کلمپ ،ترجمة مهيار جاللياني، روح‌نوردان سرزمين‌هاي دور ،هارولد کلمپ ،ترجمة هوشنگ اهرپور، زبان سري رؤياهاي بيداري ،مايک اوري ،ترجمة محمدعلي اخالقدوست، سرزمين‌هاي دور ،پال توئيچل ،هوشنگ اهرپور، سه نقاب گابا ،پال توئيچل ،ترجمة مينو ارژنگ، شاهين‌ها باز مي‌گردند ،هارولد کلمپ ،ترجمة محمدعلي اخالقدوست، شرق خطر ،پال توئيچل ،ترجمة يحيي فقيه، طريق دارما ،پال توئيچل ،ترجمة مينو ارژنگ،  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ طنين پرخروش اک ،پال توئيچل ،ترجمة مينو ارژنگ، حکمت اک (گزيده‌هايی از کتاب)؛ هارولد کلمپ، کودک در سرزمين وحش ،هارولد کلمپ ،ترجمة مينو ارژنگ، گفتگوهايي با استاد ،پال توئيچل ،ترجمة هوشنگ اهرپور، گياهان شفا دهندگان سحرآميز ،پال توئيچل ،ترجمة عبدالرضا فقيه، ما تنها نيستيم ،رابرت مارش ،ترجمة امينة اخوان تفتي، نامه‌هاي طريق نور ،پال توئيچل ،ترجمة مينو ارژنگ، نسيمي از بهشت ،براد استايگر ،ترجمة هوشنگ اهرپور، هنر رؤيا بيني ،هارولد کلمپ ،ترجمة مهيار جاللياني، يادداشت‌هاي خرد ،هارولد کلمپ ،ترجمة هوشنگ اهرپور و مهيار جاللياني، عرفان سرخ‌پوستي ‏ کارلوس کاستاندا در سال 1931ب333ه دنيا آم333د و در سال 1998از دنيا رفت. دربارة مليت او اختالف است :برزيل ،پرو .براي تحقيق دربارة موضوع پايان‌نامة فوق‌ليسانس خود دربارة گياهان طبي و روان‌گردان ،در سال 1960ب33ه مکزي33ک رفت .در ايستگاه اتوبوسي در آريزونا با پيرمردي به نام دون خ33وان که ظ33اهرًا متخصص گياهان دارويي بود آشنا شد .دون خوان او را با دنياي س33ير و س33لوک آشنا کرد و به عنوان پير و راهنماي طريقت او عمل کرد .نتيجة آش333نايي با دون خوان اين شد که کاستاندا از آرزوي ديرين خود دربارة تحقيق پ333يرامون گياهان دارويي دست مي‌کشد و فريفتة شخصيت دون خوان مي‌ش33ود .کاس33تاندا در سال 1968نخستين کتاب خود را با عنوان «آموزش‌هاي دون خوان» به چاپ رساند. اينکه آيا دون خوان واقعًا وجود داش33ته اس33ت يا ن33ه هيچ س33ندي ج33ز اظهارات کاستاندا ندارد .سنديت مطالب کاستاندا تاکنون اثبات نشده است.  کتاب‌هاي کاستاندا به هفده زبان دنيا ترجمه گرديده است .در دهة شصت بسياري از کتاب‌هاي او به زبان فارسي نيز ترجمه شدند .در سال 1998در سن 73سالگي از دنيا رفت .خبر مرگ او در همان روز در روزنامة همشهري منتشر شد و روزنامة جامعه در 30خرداد 1377به عنوان «مرگ مرموز شاگرد دون خوان» به آن پرداخت .همين روزنامه چندي بعد مقاله‌اي با عنوان «کاستاندا، سالک حيران مغربي» به چاپ رساند .جسد او را سوزاندند و خاکسترش را به مکزيک بردند. برخي از آثار عرفان سرخ پوستي ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ کاستاندا و آموزش‌هاي دون خوان ،لوتار ار .لوتگEEه ،مهEEران کنEEدري و مسEEعود کEEاظمي ،فردوس، .1366 افسانههاي قدرت ،کاستاندا ،مهران کندري و مسعود کاظمي ،فردوس ،پنجم.1368 ، ‌ تعليمات دون خوان ،کاستاندا ،ترجمة حسين نّير ،شباهنگ ،چهارم.1371 ، تولتکها گفتگويي با کارلوس کاستاندا ،گراسيئال کورواالن ،ترجمة مهران کندري ،فردوس، ‌ طريقت دوم.1371 ، آتش درون ،کاستاندا ،مهران کندري و مسعود کاظمي ،فردوس ‌،چهارم.1371 ، هدية عقاب ،کاستاندا ،ترجمة مهران کندري و مسعود کاظمي ،فردوس ،سوم.1368 ، ترجمة مهران کندري ،فردوس ،سوم.1371 ، ‌ قدرت سکوت ،کارلوس کاستاندا، دااليي الماي چهاردهم (تنزين گياتسو) دااليي الماي چهاردهم (تنزين گياتسو) ‏ ‏ در سال 1935در تبت و در خانواده‌اي کشاورز به دنيا آمد .در سن دو سالگي او را به عنوان تجسم دوبارة دااليي الماي سيزدهم ،ت33وبتن گياتس33و( ،م)1932 . پنداشتند. در سن پنج سالگي رسمًا ب333ه عن333وان دااليي الماي چهاردهم از س333وي مقامات رسمي تبت معرفي شد .در سال 1959دولت تبت را رسمًا تأسيس کرد .در سال 1963نخستين پارلمان تبتيان در تبعيد را شکل داد .وي ب33ه کش33ورهاي زيادي مسافرت مي‌کند و مي‌کوشد تا دولت مستقلي که از سوي همة‌ مجامع بين‌المللي نيز به رسميت شناخته شود ،در تبت تشکيل دهد .غربيان نيز حمايت‌هاي وي33ژه‌اي از او دارند .در حضور اعضاي کنگرة حقوق بشر آمريکا و اعضاي پارلمان اروپا ي کرده است .در سال 1989جايزة صلح نوبل را ب33ه او داده‌ان33د .از سال سخنران ‌ 1959تا سال 1999بيش از 50دکتراي افتخاري و مدرک دانشگاهي دريافت کرده است. آثار علمي دااليي الماي چهاردهم ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ تاکنون بيش از 50کتاب از او منتشر شده است. برخي از آثار منتشر شده از دااليي الما به زبان فارسي عبارتند از: هنر شادمانگي ،دااليي الما ،ترجمه محمدعلي حميد‌رفيعي ،تهران ،تنديس.1380 ، آذرخشي در ظلمت ،دااليي الما ،ترجمه غالمحسين سالمي ،تهران ،تنديس.1380 ، کيوانمهر ،تهران ،علم.1384 ، ‌ عشق و همدردي ،دااليي الما ،ميترا زندگي در راهي بهتر ،دااليي الما ،ترجمه فرامرز جواهري‌نيا ،تهران ،ماهي.1381 ، فالون دافا ‏ ‏ ‏ ‏ فالون دافا يا فالون گونگ روشي است براي تزکي66ة ذهن و ب66دن .اين روش در سال 1992به وسيله شخصي به نام لي‌ُه نگجي در چين مطرح شد .فالون دافا براي تزکي66ة ذهن و بدن پنج نوع تمرين دارد .هدف نهايي او از تزکيه ،از بين ب66ردن رنج و س66ختي است. تعاليم فالون دافا تاکنون به بيش از 30زبان زندة دنيا از جمله زبان فارس66ي ترجم66ه شده و در اختيار مردم قرار گرفته است. داراي سايتي فعال به زبان فارسي هستندwww.falundafapersian.org : کتاب جوآن فالون وي در سال 1996در پکن به عنوان پرفروش‌ترين کت666اب معرفي شد.  در کشورهاي مختلف آسيايي ،اروپايي و آمريکايي ت66اکنون بيش از ي66ک هزار جايزه و تقديرنامه به فالون دافا داده شده است .در سايت فارسي اين آيين ،نام 86کشور و ايالت و شهري که ف66الون داف66ا در آنجا ب66ه فعاليتهاي مرب66وط ب66ه اين ‌ فعاليت مشغول است ،ذکر شده است .همة‌ آيين و همة آموزش‌هاي آن به صورت رايگان است .و براي جذب افراد نيز هيچ محدوديتي قائل نيستند :نه مح66دوديت س66ني ،ن66ه مح66دوديت جغرافيايي و نه محدوديت مذهبي. مديتيشن متعالي (تي .ام) ‏ ‏ روش معنوي مديتيش متعالي يا تي‌ .ام .در سال 1957در هندوس333تان توس333ط شخصي به نام ماهاريشي ماهش يوگي ،پايه‌گذاري شد .تاريخ زندگي ماهاريشي ماهش تاريخي پر رمز و راز است .تاريخ دقيق تولد وي مش33خص نيس33ت .خ33ود وي نيز به عمد تالش داشت پيشينة زندگي خود را در هاله‌اي از ابهام قرار دهد. درعين حال ،گفته شده است در فاصلة سال‌هاي 1911ت33ا 1918ب33ه دنيا آم33ده است .در سال 1940تا سال 1953تحت تعاليم ب33رخي از مرتاض33ان و معنويان هندي قرار گرفت .از سال 1957رسمًا‌ به آموزش شيوة ابداعي خ33ود پ33رداخت. اما رونق کار او از سال 1959ب33ود که در آمريکا ب33ه آموزش‌هاي معن33وي پرداخت .وي نام روش معنوي ابداعي خود را مديتيشن متعالي نهاد. داراي نمايندة قانوني در ايران است( .شخصي به نام هميال اميرابراهيمي که م33دير مؤسسه‌اي با نام «مؤسسة علم هوش خالق ايران»‌ نيز هست). آثار چاپ شده ‏ ‏ ‏ ‏ سرود عشق و خداوند ( )1376 علم هستي و فن زيستن ( )1374 مديتيشن :مراقبه ( )1372 مديتيشن ( عرفان کهن) .1374 ناديده گرفتن اعتقاد به خدا و يا انکار وجود او ‏ ‏ ‏ خدا در عرفان اوشو «روح ،خود خداوند است»]« [1مردم ب33ه نزد من مي‌آين33د و مي‌گوين33د ما آرزوي جستجوي خداوند را داريم .من به آنها مي‌گويم در اين باره با من ص33حبت نکني33د. اين مقوله را به بحث نکشيد ،هر گونه صحبتي دربارة جستجوي خدا بي‌فايده اس33ت. هيچ معنا و مفهومي در آنچه مي‌گويند نيست« [2]».کلمة خدا فقط يک بهانه اس33ت. ابزاري است براي ابراز احساسات ما به کل .در واقع کل هستي خداست .کل ‌،الهي است و وقتي شما لبريز احساس الوهيت شويد ،با کل هس33تي يکي خواهي33د ش33د .راه حل مشکل شما رسيدن به آن وحدت است ...هر گاه انسان ب33ه نقطه‌اي برس33د که خودش را کامًال خارج از ذهن ببيند ،آن وقت انسان خدا شده است ...« [3]».خ33داي من حتي يک شخص نيست ،بلکه يک حضور است ... .خداي من چيزي عيني ،آنجا، نيست .خداي من همان ذهنيت است ‌،اينجا[4]». ] .[1راز بزرگ ،ص10؛ ] .[2همان ،ص135؛ ] .[3همان ،ص253-251؛ ] .[4کودک نوين ،ص64 خدا در عرفان اکنکار عرفان ِاَک نکار هدف اصلي تمرينات معنوي خود را خداشناسي مي‌داند ] [1اما خداي مورد نظر اکنکار با خداي اديان الهي متف33اوت اس33ت. اينان بعضًا تأکيد مي‌کنند که خدايي که اديان الهي و ح33تي ب33رخي از اديان هندي مبلغ آن هستند ،اساسًا وجود ندارد .پال توئيچ333ل از زبان ربازار تارز ،رهبر معنوي خود ،مي گويد خدايي که اديان به اصطالح الهي مطرح مي‌کنند وجود خارجي ندارد .ساختة خود آنان اس33ت[2]. ] .[1حکمت اک ،ص( ،6ذيل عنوان راه اک-ويديا) .]2[ سرزمين‌هاي دور ،پال توئيچل ،ص.27 شادمانگي به عنوان هدف غايي ‏ ‏ ‏ ‏ عرفانهاي نوظهور «شادي و آرامش و اميد» است. ‌ هدف اصلي بسياري از لذتگرايان و کلبيان و اپيکوريان اشاره کرد. ميتوان به ‌ از مکاتب سنتي ‌ توجوي دااليي الما« :من بر اين باور هستم ک ه ه دف اص لي زن دگي جس ‌ خوشبختي است .اين امري بديهي است .اينکه معتقد به دين باشيم يا نباشيم، و اينکه پيرو کدام مذهب هستيم ،تفاوت زيادي نمي‌کند؛ همة م ا در زن دگي ميگرديم .به همين دلي ل ،ب ه نظ ر من ح رکت خود به دنبال چيزي مطلوب ‌ زندگي رو به سوي خوشبختي و شادمانگي است» هنر شادمانگي ،دااليي الما ‌،به روايت اچ .کاتلر ،ترجمة محمدعلي حميد‌رفيعي ،تهران ،تنديس ،دوم ،1380 ،ص.9  ‏ سايبابا« :مأموريت من اعطاي شوق و شادي به شماست که از ضعف و ‌ ترس دورتان کنم .مأموريت من پراکندن ش66ادماني اس66ت از اين جهت آمادهام ميان شما بيايم نه يکبار دوبار يا سه بار هر زمان ک6666ه ‌ هميشه شما مرا بخواهيد .اسمم ساتيا من راستي هستم اعمالم ساتيا جالل و شکوه من ساتيا تنها آرزوي من شادماني شماست .شادي ش66ما ش66ادي 6دازهگيري من است شادماني جدا از شما ندارم .ق66درت من غيرقاب66ل ان‌ 6 است تولد من غير قابل توضيح و غير قابل درک و پيمايش است». (تراشهاي الماس خداوند ،سيما کوندار ،ص).168 تمرينکنندة ف66الون داف66ا فق66ط باي66د ‌ فالون دافا :انگيزة اصلي تزکية ذهن و ب66دن باش66د .اما ه66دف از تزکي66ة ذهن و ب66دن ميگويد ،با تزکية ذهن و بدن اس66ت ک66ه چيست؟ لي هنگجي ‌ فرد مي‌تواند رنج و سختي خ66ود را از بين ب66برد .و زن66دگي او توأم با آرامش و شادي باشد. نفي عقالنيت و خرد گرايي ‏ ُاشو با افتخار مي‌گويد «من صاحب هيچ نظ66ام فلس66في نيس66تم ... .من حتي نمي‌دانم که ديروز چه گفته‌ام .به اين موضوع اصً666ال فکر نمي‌کنم. من فق66ط پاس66خگوي اين لحظه‌ام .من پاس66خگوي حرف‌هاي دي66روز نيستم .برو از ديروزي بپرس .قطعًا پيدايش نخواهي کرد .فردا ن666يز مرا نخواهي يافت .نه ديروزي وجود دارد و ن666ه فردايي تنها همين لحظ666ه ريشهها و بالها ،ص)175 ‌ است که واقعيت دارد» ( برخي از صوفيان مسلمان نيز تعابير تندي نسبت ب66ه جايگ66اه عقل و منطق و فلسفه دارند .مباحث عقلي را بند راه سالکان و ميدانند .و راه وصول به مقامات عرفاني را شکس66تن عاشقان ‌ ميدانند: اين بندها و رها شدن از دست عقل و منطق ‌ عقل بند رهروان و عاشقانست اي پسر بند بشکن ،ره ميان اندر عيان است اي پسر نقد و بررسي اگر کسي مدعي باشد با اصول فلسفه و منطق و عقل مي‌تواند همة رازها و حقايق عالم را کشف نماي66د ،روش66ن اس66ت ک66ه ‌ دستنايافتني دارد .در عين حال ،اگر ‌ ادعايي بلندپروازانه و ميتوان66د کسي گمان کند که با بي‌اعتنايي به عقل و منطق نيز ‌ ميبرد. به حقايق دست يابد ،او نيز در خيالي خام به سر ‌ عرفان حقيقي« ،عرفاني عقالني» است .ن6666ه تنها با عقالنيت سازگار است ک66ه همراه آن اس66ت .عرف66ان ب66دون عقالنيت، عرفاني انساني نخواه66د ب66ود همانطور ک66ه عقالنيت منهاي عرفان ،از انسان ،موجودي ت66ک ساحتي و خش66ک و خش66ن ميسازد .انسان کامل ،از ديدگاه اسالم ،انساني است که همة ‌ ابعاد وجودي‌اش هماهنگ با هم ،پيشرفت نمايند .هيچ بع66دي را فداي بعد ديگر نکند. تذکر: معنويتهاي نوظه66ور عقالني66تي ‌ عقالنيت مورد تأييد ب66رخي مادي و اينجهاني است .به همين دليل عقالنيتي منهاي دين و ناسازگار با دين و مدافع تساهل و تسامح است. شريعتستيزي و فقه‌گريزي ‌ دينستيزي در آيين اوشو ‌ ‏ «اگر ميل جنسي تو واقعًا ارضاء شود احتياجي به آن همه وعده‌هاي پوچ نداري ،چون به خواسته‌ات رسيده‌اي .اگر ميل جنسي تو نکوهش ،سرکوب و نابود ش ود ،اگر ت و را مجبور کردند از اين بابت احساس گناه کني ،آن وقت موهوم پرستي مي‌تواند ب راي هميشه به حياتش ادامه دهد .با اين ترفن د اس ت که موه وم و موه وم پرس تي انرژي خ ويش را از خودکش ي ت و ب ه دس ت مي‌آورد!» وي دين را ساخته و پرداخت ة نانشان در ترويج دين نهفت ه اس ت ،دين را روحانيان مي‌داند و مي‌گويد روحانيان چون ‌ سر پا نگه داشته‌اند و اال اديان به خودي خود هيچ جذابيتي ندارند! (آينده طالئي ،صص).38-37 اوشو «گناه» را ساخته و پرداختة روحانيان به منظور تسلط بر توده‌ها ديمي ترفن دها ب راي س لطه ب ر مردم ميداند و مي‌گويد« :گناه يكي از ق ‌ ‌ است .آنها در تو احساس گناه ايجاد مي‌كنند .آنها ايده‌هايي بس احمقانه ب ه خوردت مي‌دهند ك ه ق ادر ب ه محق ق ساختن آنها نيس تي .سپس گن اه ب ه وجود مي‌آيد و همين كه گناه به وجود آمد ،تو به دام افت اده‌اي .گن اه راز الماسه اي ‌ كاسبي همة به اصطالح اديان تث بيت ش ده (بني ادگرا) اس ت( ». اشو ،ص).258 دامن زدن به مسائل جنسي کوئليو«:براي تحقق تشرف ،بايد با اين نيرو آشنا شوي .بقيه چيزه ا نيروي جنسي ساحران ،به استادان بزرگ تعلق دارد و پس از مراسم با آنها آشنا مي‌شوي .پس چطور با آن رو به رو ش وم؟ ي ک فرم ول ساده است ...فرمول اين است در تمام مدت رابط ‌ة جنسي ،از حواس پنجگانه‌ات استفاده کن .اگر در لحظ ة اوج ل ذت جنس ي ،هم ة اين حواس با هم از راه برسند ،ب راي تش رف پذيرفت ه مي‌ش وي .بري دا، ص.193 ،192  اوشو سکس را امري مقدس و مهم‌ترين نيروي زندگي دانسته و همگان را از نکوهش سکس بر حذر داشته و معتقد است که همة دگرگوني‌هاي زندگي از طري ق اين ن يرو رخ مي‌دهد .سکس را مقدمة عبادت مي‌داند .البته نه هر سکسي را؛ بلکه سکسي که از روي شور و سرخوشي باشد! چنين سکسي است که موِلد عشق است و عشق نيز موِل د عبادت است .اوشو ،سکس را تنها در ارتباط با غ ير هم‌جنس خالص ه نمي‌کن د؛ بلکه همجنس‌بازي را نيز تقديس مي‌کند .و بهترين مکان ب راي دين‌شناس ي و خداشناس ي را کاباره‌ها مي‌داند و نه کليساها و مساجد! (الماس‌هاي اشو ،ص .383و ص).126 اوشو انسان ايده‌آل را در قالب ترکيبي ب ا عن وان «زورب اي بودايي» معرفي مي‌کند .زوربا شخصيتي است زميني و اه ل خوشگذراني‌هاي دنيوي و جسماني ،اما بودا مظه ر عرف ان و معنويت و زهد و کناره‌گيري از دني ا اس ت .وي در اين ب اره مي‌گويد« :همة تالش من بر يک چيز متمرکز اس ت :آفرينش انساني نوين مثل «زرباي بودا» در يک کمون نمونه هم ‌ة افراد از هر دوي اين کيفيت‌ها برخوردار خواهند بود ترويج الاباليگري ‏ «اکنون اين يک واقعيت علمي مبرهن و مسِندرک هيبنت هک تسا لّج هر کس به خاطر جنايتي که مرتکب شده ،حماقت محض است .اين درست به اين مي‌ماند که کس ي را ب ه خ اطر مس لول ب ودن تنبي ه کنن د و ي ا چ ون س رطان دارد او را ب ه زن دان بيندازند».اوشو در ادامه مي‌گوي د در جامع ة اي ده‌آل من ،دادگ اه‌ وج ود دارد ام ا حقوق‌دان‌ها و وکيالن در آن دادگاه‌ها جايي ندارند؛ ژن‌شناسان همه کاره‌ان د .اوش و مي‌گويد کسي که دست به تجاوز جنسي مي‌زند ،به هيچ وج ه نمي‌ت وان او را واقع ًا مسؤول چنان رفتاري دانست! او يا به دليل پيروي از کشيش‌ها و ادياني که عزوبت را رواج مي‌ دهند به چنين کاري مبتال شده است و يا به دليل وجود هورمون‌هاي جنسي در بدنش به ناچار به چنين عملي کشيده شده است .اوشو در همين زمينه مي‌گوي د: «مردي که از هورمون‌هاي جنسي بيشتري برخوردار است بايد زنان بيشتري داش ته باشد .در مورد زن هم همينطور ».آينده طاليي ،ص.117-116 نمونه‌هايي از شريعت گريزي صوفيان ِبکتاشيه :خواندن دعاي «ناد علي» و دم گرفتن و ن واختن ني و امث ال آن را به جاي نماز و روزه و ساير وظايف شرعي تلقي مي‌کنند (دانشنامة جهان اسالم ،حرف ب ،بکتاشيه ،ج ،3ص) .653 در احواالت مولوي چنين نقل شده است که در حال گوش دادن به ن واي َر باب بود که کسي به او تذکر داد که وقت نماز عصر فرا رسيده اس ت .اما او در پاسخ وي گفت« :ني ني آن نماِز ديگر ،اين نماز ديگر .هر دو داعيان حّقند .يكي ظاهر را به خدمت ميخواهد و اين ديگر باطن را ب ه محِتفرعم و تّب حق دعوت مينمايد( ».مناقب العارفين ،شمسالدين افالكي ،ج ،1ص) .395 نمونه‌ها ابوسعيد ابوالخير (440-375ق) حاض ر نش د ب راي نم از دس ت از س ماع صوفيانه بکشد و همانطور که در ح ال رقص ب ود ،مي‌گفت« :م ا در نمازيم»! (اسرار التوحيد في مقامات الشيخ ابي‌سعيد ،محمد بن منور ،ص) .240 نمونه‌ها برخي از صوفيان معاصر براي وصول به مق ام «بي‌خ ودي» از م واد تخدير کننده‌اي چون بنگ و افيون نيز استفاده مي‌کنند« .صوفيه براي تحريک اعصاب و نيل به حالي که از آن تعبير ب ه بي‌خ ودي مي‌کنند گاه به مواد تخديرکننده يا سکر‌آور متوسل مي‌ش ده‌اند. شاِذ ليه با قهوه به تحريک اعص اب مي‌پرداخته‌ان د .و گوين د هم شاذلي مخترع شربت قهوه بوده است ... .بعضي ديگر ب ه بن گ و َچ ْر س مي‌پرداخته‌اند و برخي هم دست به ش راب مي‌زده‌ان د و از اين همه قصدشان رهايي از خود و از خودي بوده است با وس ايل مصنوعي( ».ارزش ميراث صوفيه ،عبدالحسين زرين‌کوب ،ص)94 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي ال اباليگرانة صوفيان .1تحسين دزدي براي مبارزه با نفس و درمان بيماري‌هاي قلبي؛ .2توجيه عمل خالف شرع سماع ،به اين صورت که ارتکاب اين معصيت م وجب ميشود« :اگر دست ب ر هم زنن د ،ه واي دستش ان بري زد و اگر دوري از ساير گناهان ‌ پاي بردارند ،هواي پايشان كم ش ود .چ ون ب دين طري ق ه وا از اعضايش ان نقصان گ يرد ،از ديگر كبار خويشتن نگاه توانند داشت( ».اسرار التوحيد في مقامات الشيخ ابي سعيد ،محمد بن منور ،ص.223 .3ترويج عشق مجازي و همنشيني با نوجوانان زيبارو در تو كه به ديدة صفا مينگريم ني از پي شهوت و هوا مينگريم ديدار خوشت آيينه لطف خدا استما ،در تو بدان لطف خدا مينگريم نمونه‌ها .4 .5 .6 تشويق مريدان به گناه براي رهايي از غرور تشويق مريدان به ارتکاب گناه براي نيل ب ه مق ام تائبين «التائب من الذنب کمن الذنب له». تشويق به گن اه ب ه منظ ور آش نايي فرد گناهکار با حجاب‌هاي ظلماني )مناقب العارفين ،شمسالدين افالكي ،ج ،1صص).440-439 نقد و بررسي ‏نکتة اول :هم333ة عرفان‌هاي کاذب ،اعم از آيين‌هاي سنتي و جدي33د ،عل33يرغم انکار شريعت ،خ33ود داراي شريعت ويژة خويش هس33تند .آيين اوش33و و اکنکار و کوئليو خود تعاليم فقهي و دس33تورالعمل‌هاي رفت33اري خاص دارند! به عنوان مثال ،مراقبه‌هاي اوش333و همگي از اين سنخ‌اند .و يا تمرين‌هاي معنوي اکنکار چ33يزي جز دستورالعمل‌هاي رفتاري نيستند .اينها خود به يک معنا ايجاد محدوديت‌ براي افراد است. نکتة دوم :حقيقت آن است که اگر عرف33ان راهي اس33ت ب33راي رسيدن به خدا و تقرب به او ،بايد دانست که جز با عمل کردن به دستورات خداوند ،وصول ب33ه چ33نين ه33دفي امکان ن33دارد. خداي متعال نيز فرموده است هر کس مرا مي‌خواه33د باي33د از پيامبر اسالم و احکامي که توس33ط او بيان مي‌ش33ود پ33يروي نمايد« :قل ان کنتم تحّبون اهلل فاّتبعوني يحببکم اهلل». نکتة سوم :هيچ انساني به درجة معرف66تي و ش66هودي پيامبر اکرم و امامان معصوم نرسيده اس66ت و نخواه66د رس66يد و اين حقيقتي است که مورد اتفاق همة صوفيان مسلمان است .اما لحظهاي از عمل به دستورات شرعي فروگذار ‌ آن انوار قدسيه نکردند.  ‏ نکتة چهارم :اصوًال وصول به بي‌نهايت و ادعاي اس6تغناي کام6ل معن6ا و مفهوم ندارد .به تعبير مرحوم عالمة محمدتقي جعفري ،از شارحان بنام مثنوي معنوي: ...پايان اين سير و سلوک را مانند سير طبيعي و حرکت معمولي فرض کردن ،از نهايت بي‌خبري است؛ زيرا تص66ور پايان و آغ66از و وس66ط در بينهايت ،آن اندازه بي‌اساس است که فرو رفتن در تناقض ...ل66ذا اين ‌ مطلب که جالل‌الدين مي‌گويد« :لو ظهرت الحقائق بطلت الشرائع» ب666ه بازيگري ذهني و رواني ما بيشتر مربوط است تا به واقع‌يابي ما( .تفسير و نقد و تحليل مثنوي ،محمدتقي جعفري ،ج ،11صص)119-118 ناسازگاري ُبعد مادي و روحي وجود انسان ‏ ‏ اين ويژگي را ن66يز مي‌ت66وان در بس66ياري از عرفان‌هاي شرقي ،اعم از عرفانهاي هن66دي ،ب66ودايي و جي66ني يافت .فزون ب66ر آن ،در ب66رخي از ‌ مکاتب اخالقي و عرفاني يونان باستان از جمله مکتب کلبيون نيز مطرح بوده است .برخي از آيين‌هاي ايران باستان همچون آيين ماني نيز کما بيش مدافع اين ايده بودند .در عرفان مسيحي نيز اين مسأله ب66ه ق66وت مطرح است. داستان شکايت سه تن از زنان مدينه از همسرانشان در نزد پيامبر در اين باره مشهور است.  يکي ديگر از اموري که ناسازگاري بعد مادي و اين‌جهاني وجود انسان با بعد روحي و معنوي او را در مکاتب و آيين‌هاي دروغين عرفاني نشان ميدهد ،مسألة انزوا و گوشه‌نشيني است .اينان غالبًا اين کار را به هدف ‌ عرفانهايي توج66ه و ‌ کسب توجه و تمرکز ،الزم مي‌دانند .اصل در چنين تمرکز و مديتيشن است .لذا هر چيزي ک66ه م66وجب تق66ويت اين حالت شود« ،خوب» و با ارزش و هر چيزي که موجب ضعف در تمرکز و توج66ه گردد«‌،بد» و بي‌ارزش تلقي مي‌گردد. يکي ديگر از شواهد ناسازگار دانستن بعد اين جهاني وج666ود عرفانهاي ک666اذب ،مسألة ‌ انسان با بعد روحي و معنوي او در بيتوجهي آنها به مسائل سياسي و حکومتي و نفي سياست و ‌ پليد دانستن آن است .در عرفان‌هاي ک66اذب ب66ه ي66ک معن66ا لذتگرايي فردي است .آنچه که ب66راي اصالت با فردگرايي و ‌ آنان مهم است سعادت سالک و عارف اس66ت و ل66و ب66ه قيمت مشاهدة ظلم و ستم بر مردمان باشد. نقد و بررسي نکتة اول :تعارضي ميان بعد مادي و بعد روحي وج666ود انسان نيست .نمي‌توان به انگيزة تقويت و سعادت يکي ،ديگري را لذتهاي جنسي نه تنها ‌ بهرهمندي مشروع از ‌ ناديده گرفت. تعارض و تضادي با معنويت و عرفان ندارد؛ بلکه شرط تکامل معنوي انسان و يکي از بهترين اسباب و وسايل وص66ول ب66ه سعادت واقعي است. نکتة دوم :اسالم با ديدگاه فرويدي و نگرش معن66وي افرادي همچون اوشو نيز به شدت مخالف است و افسارگس66يختگي و بيبند و باري در مسألة جنسي را به شدت نهي کرده است. ‌  نکتة سوم :در نقد انزواطلبي و گوشه‌نشيني صوفيان و عارف66ان دروغين ميگوييم که حق آن است ک66ه ب66راي اص66الح درون هرگز نمي‌ت66وان از ‌ اصالح برون غافل بود .اين دو چنان در هم تنيده‌اند که تفکي666ک آنها از يکديگر بسيار دشوار اس66ت .ب66ه همين دلي66ل عرف66ان حقيقي و عارف66ان حقيقي افزون بر مبارزه با دشمن درون ،با دشمنان ب66يروني ن66يز مبارزه ميکنند و اين مبارزه را براي حيات معنوي انسان الزم مي‌دانند .هر چند ‌ مبارزات دروني را دشوارتر و سخت‌تر از مبارزات بيروني مي‌دانند.  نکتة چهارم :راه اصلي وصول به هدف عرفان« ،بندگي» خداون66د اس66ت. بندگي به معناي عام .بندگي در همة ارکان و ساحت‌هاي وجودي انسان. هر يک از غرايز انساني ،از جمله غريزة نوع‌دوستي و ديگرخ66واهي ن66يز بندگي خاص خود را دارند .عارف حقيقي کسي است که حق بندگي همة‌ وجودياش را ادا مي‌کند .نمي‌توان ادعاي محبت خدا و عشق الهي ‌ ابعاد داشت اما نسبت به مخلوقات او بي‌اعتنا بود و در سياست و م66ديريت و تدبير امور بندگان الهي هيچ دخالتي نکرد و خود را کنار کشيد.  ‏ ميت66وان نکتة پنجم :دربارة رابطة معنويت و سياست نظريات متعددي مطرح شده که ‌ ‌ همة آنها را در دو طيف گستردة «نظرية جدايي معنويت از سياست» و «نظري66ة تعام66ل معنويت و سياست» جاي داد .نظرية جدايي معنويت و سياست دو دسته م66دافع دارد: از طرفي برخي از معنويت‌گرايان دروغين و سرکرده‌هاي عرفان‌هاي ک66اذب ب66ه پن66دار دفاع از معنويت مي‌ خواهند آن را از سياست دور نگه دارند و از طرف ديگر ب6666رخي از سياستمداران و قدرت‌گرايان غير الهي به منظور بهره‌برداري‌هاي مادي و اجتماعي از توده‌ها و بازگذاشتن دست سياستمداران براي حفظ قدرت و سياس66ت خ66ود ،ساحت سياست را جداي از ساحت عرفان و معنويت مي‌دانند. حق آن است که اين نظريه ،از طرفي ناشي از عدم درک درس66ت عرف66ان و معن66ويت است و از طرف ديگر معلول برداشت نادرست از سياست است.  نکتة ششم :نفس قدرت و سياست را نمي‌توان خوب يا بد دانست .اگر همراه با معنويت حقيقي و در راستاي تحقق معارف الهي و خ66دمت ب66ه خلق خ66دا باش66د ،ج66زء به66ترين کارهاس66ت .اما اگر م66وجب غرور و خودبزرگ‌بيني و ستم بر زيردستان و تجاوز ب66ه حق66وق و مقررات الهي باشد ،بد است .بنابراين نمي‌توان سياستمداران و قدرت‌گرايان را صرفًا قدرتاند افرادي بد و پليد دانست. ‌ به اين دليل که دنبال سياست و بزرگترين طراحان معن666ويت و عرف666ان در بين ‌ نکتة هفتم: بشريت ،يعني پيامبران و اولياء دين ،همگي ب66راي اس66تقرار کردهان66د و با ‌ نظام سياسي و حک66ومت دي66ني و الهي تالش درافتادهاند و لحظه‌اي در مبارزه با ‌ طاغوتهاي زمان خويش ‌ نکردهاند .و اين خود بهترين دليل براي ‌ ظلم و ظالمان کوتاهي همراهي معنويت و عرفان حقيقي با سياس66ت و ت66دبير ام66ور اجتماعي مردمان است.  عرفانهاي کاذب هر چند در ظاهر با سياس6ت ‌ سرکردههاي ‌ نکته هشتم: و سياستمداران مخالف‌اند و پيروان خود را به عدم دخالت در سياست و مسائل اجتماعي دعوت مي‌کنند ،اما ترديدي نيست ک66ه ه66دف اص66لي و پنهان آنان از چنين توصيه‌اي هدفي سياسي است .اگر ني6666ک بنگريم ميبينيم که عرفان‌هاي کاذب خود پديده‌هايي کامًال سياسي هستند .لذا ‌ از سوي قدرتمندان و سياستمداران غربي به شدت مورد تبليغ و حمايت قرار مي‌گيرند .چگونه مي‌توان باور کرد که پديده‌اي که مخالف سياست باشد ،از سوي سياستمداران و قدرتمن66دان تبليغ ش66ده و از هر گون66ه ‌ مکانها و تفريحگا‌ ‌هها از سوي اربابان ‌ حمايتي برخوردار گردد؟ بهترين زر و زور و سياست در اختيار آنان قرار گيرد؟ انکار معاد و طرح مسألة‌ تناسخ سرخپوس تي ‌ عرفانهاي شرقي و غربي و ‌ وجه مشترک همة همين است .البته اين مسأله ،امر جديدي نيس ت .تناس خ از آيينهاي هندي اس ت .در يون ان ‌ ويژگيهاي مشهور اديان و ‌ باستان و از سوي فيثاغوريان هم مطرح شده است( .در ع الم اسالم ظاهرًا فقط دروزي‌ها به تناسخ اعتقاد داشته‌اند)  اکنکار :کارما يک قانون علمي و عقلي است .تعبيري ديگر از ق انون عليت اس ت .يا به تعبير خودشان شکل معنوي آن قانون فلسفي و فيزيکي است .به اين صورت که هر عملي ،عکس العملي مساوي و در خالف جهت خ ود را تولي د مي‌کن د .در اکنکار، ‌ برخالف آيين‌هاي هندي ،تناسخ را يک تنبيه نمي‌دانند ،بلکه هدف آن را آموزش عش ق و ارتقاء‌ معنوي مي‌پندارند .به اين صورت که اگر کسي در يک کالب د جس ماني خ ود، مرتکب خطايي شده باشد و آزادي‌هاي انساني خود را مح دود کرده باش د ،او فرص ت تجديد نظر در رفت ار خ ود را بار ديگر و بارهاي ديگر ن يز دارد .او مي‌توان د در بازگشت مجدد خود ،با توص ل ب ه ماهانت ا و پ يروي از دس تور العمل‌هاي اکنکار ،ب ه بازسازي روح خود بپردازد. تناسخ و پاسخ‌دهي به مشکالت روحي « اگر ما در زن دگي‌هاي گذش ته م ورد آزار قرار گرفت ه و ترس را تجربه کرده باشيم ،احتماًال هنوز اين عواطف را در حافظ ة رواني خ ود حفظ کرده‌ايم و شايد به همين دليل در زندگي کنوني از احساس ترس و تنش در عذابيم( ».اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر‌ ،صص).40-39 تناسخ و قانون بقاي ماده و انرژي ‏ ماده نه هرگز به وجود مي‌آيد و نه هرگز از بين مي‌رود ،تنها مي‌توان66د از شکلي به شکل ديگر تبديل شود .تعداد ارواح عالم همواره ثابت‌اند؛ اما الزم نيست که همة ارواح هميشه به شکل انسان متناسخ شوند .افزون بر اين ،وقتي که يک انسان از دنيا مي‌رود ،مستلزم آن نيست که روح او بالفاصله به بدن انسان يا حيواني ديگر منتقل گردد ،بلک66ه ممکن اس66ت روح او به مدت يک روز تا يک هزار سال يا بيشتر در ساير ع66والم ب66ه حيات خود ادامه دهد ... .اما نهايتًا و در زمان مقرر که بن66ا اس66ت ب66دهي کارميک خود را بپردازد ،بار ديگر به شکل انساني متناسخ خواه66د ش66د. (اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر ‌،صص).44-41 تناسخ و حل اختالفات شخصيتي والدين و فرزندان ‏ استدالل ديگر آيين‌ اکنکار براي اثبات تناسخ اين اس66ت ک66ه اختالف66ات شخصيتي والدين و فرزندانشان را جز از راه تناسخ نمي‌ت66وان توجي66ه کرد .چطور مي‌شود که والدين ي66ک ک66ودک هيچ عالقه‌اي ب66ه موس66يقي ندارند ،اما فرزند آنان ن66ه تنها عالقمن66د ب66ه موس66يقي مي‌ش66ود بلک66ه استعدادي درخشان در موسيقي هم دارد؟ بر اساس تناسخ اين اختالف به سادگي قابل توجيه است« .شايد او اين اس66تعداد را در زن66دگي قبلي پرورش داده و خاطرات ضعيفي از آن دوران دارد». استدالل از راه تجربة شخصي اوشو نيز از مدافعان جدي تناسخ است .او براي اثبات تناسخ ميگوي66د «من مراقب66ه تمسک به تجربة شخصي اس66ت .وي ‌ ميت66وانم رس66يدهام ک66ه از آنجا ‌ ‌ کردهام .من ب66ه نقطه‌اي ‌ زندگيهاي قبلي خود را ببينم و همين برهان بسنده است .اين ‌ ش66ناخت من اس66ت .اين تجرب66ة من اس66ت اين ب66ه م66يراث هندوان ،باورها يا هيچ چ66يز ديگرش66ان ربطي ن66دارد .من ب66ر ميگويم» (اينک برکه‌اي کهن ،ص)46 اساس اختيار خود سخن ‌ تناسخ و تحمل سختي‌ها ‏ دااليي الما :کساني که به تناسخ باور دارند‌ ،در مصيبت‌ها يا اصً333ال رنجي نمي‌برند و يا تحمل مصيبت و جدايي دوستان و عزي33زان ب33راي او خيلي آسان است .اعتقاد به قانون کارما اين فايده را دارد که فرد مي‌داند همه چيز در اختيار خود او است .سرنوشت فرد وابستگي ت33ام به رفتارهاي خود او دارد .دااليي الما مي‌کوشد به پيروانش بباوران33د که اعتقاد به کارما نبايد باعث رکود و بي‌تحرکي آنان ش333ود و گمان کنند چون زندگي کنوني‌شان از پيش رقم خورده است پس نبايد هيچ حرکتي براي اصالح وضع موجود داشته باشند .وي از کارما باوري فعال مي‌سازد و مي‌گويد با توجه به اين باور بايد دانست که زن33دگي آيندة ما در دست خود ما است پس براي بهتر شدن زندگي‌ آين33ده‌مان بايد تالش کنيم. نقد و بررسي ‏ ‏ ‏ تناسخ به اين معنا که مکاتب هندي و ب ودايي و آيين‌هاي نوظه ور معن وي مث ل اوش و و اکنکار و کوئليو مي‌گويند قطعًا باطل است .هم از نظر فلسفي و هم از نظر ديني. اين استدالل اوشو براي اثبات تناسخ که مي‌گويد من خودم وجودهاي سابقم را مش اهده کردهام و با تجرب ة شخص ي ب ه آن رس يده‌ام ،معل وم اس ت که هيچ ارزش منطقي و ‌ عقالني ندارد .در مقابل آن به سادگي مي‌توان ادعا کرد که ميليون‌ها نفر ديگر چ نين تجربهاي نداشت ‌هاند .هيچ يک از ما زندگي‌هاي قبلي خود را نديده‌ايم. ‌ بر اساس قانون کارما ،اموري از قبيل توبه ،استغفار ،عفو الهي ،احباط عمل ،و امثال آن عکسالعم ل قطعي خ ود را دارد و با هيچ وس يله‌اي هيچ جايگاهي ندارن د .هر عملي ‌ نمي‌توان عکس العمل آن را حذف کرد. اين سخن که با تناسخ بخ66واهيم علت اختالف66ات شخص66يتي فرزندان را والدين توجيه کنيم ،نيز واضح البطالن اس66ت .اين ش666کلدهي ب666ه ‌ حاکي از نادي666ده گرفتن اختيار آدميان در شخص66يت خودش66ان و ناش66ي از جه66ل نسبت ب66ه عوام66ل شکلدهي به شخصيت انسان است. ‌ تبليغ کثرت‌گرايي عرفاني ‏به سوي كعبه راه بسيار است من ز دريا شوم تو از خشكي (قاآني) ‏ ‏ ‏ راهها به تعداد انفاس خاليق است .هيچکدام ترجيحي بر ديگري ندارد. ‌ مهم نتيجه است ،نه وسيله. سماع و رقص عارفانه به همان اندازه درست است که عرف ان اس المي مبتني بر شريعت. عرفان‌هاي هندي و شرقي و غربي و امثال آن ،به همان اندازه م ا را ب ه نتيجه مي‌رسانند که عرفان مبتني بر وحي.  دااليي الما مي‌گويد« :در اين جهان آدم‌هاي مختلفي هستند ،و باورهاي مختلفي دارن333د. پنج ميليارد انسان روي کرة خاک زندگي مي‌کنند و من معتقدم ما ب3333ه پنج ميليارد دين مختلف نياز داريم ،چرا که در برداشت‌ها و تفکرات انسان‌ها تن33وع بس33يار گس33ترده‌اي وجود دارد .به اعتقاد من هر انساني بايد از يک مسير معنوي عبور کند که براي او و در نسبت با باورهايش ،بهترين باشد ... .من فکر مي‌کنم که اگر ما تنها ي33ک دين داش33تيم، طولي نمي‌کشيد که آن دين گرهي از کار فرو بستة بشر نمي‌گشود .اگر ي33ک رس33توران داشتيم و آن رستوران تنها يک نوع غدا داشت -هر روز ،يک نوع غذا -پس از م33دتي، چند مشتري مي‌داشت؟ انسان‌ها به وجود تنوع در غذاي خود نياز دارند؛ چرا که س33الئق مختلفي دارند .کار اديان هم تغذية معنوي بشر است ،و به گمان من همة ما متوجه هستيم که تنوع اديان به نفع ماست ».هنر شادمانگي ،صص.295-294 نقد و بررسي ()1 .1از صوفيان رفتارها و س خنان متض ادي د ر اين باب ب ه دس ت ما رس يده اس ت .ب رخي از آن ان عل يرغم تأکيد بر پايبندي نسبت به دستورات شرعي و نادرست ش مردن هر گون ه شريعت‌گريزي ،در م واقعي يا خ ود رفتارهاي کامًال خالف شرع را مرتکب مي‌ش دند و يا س خنان خالف دين ب ر زبان مي‌راندند و يا آنکه رفتارها و سخنان خالف دين ديگران را م ورد تأيي د قرار مي‌دادن د .مثًال ،بايزي د بسطام ي ،به دليل آنکه نمي‌دانست پيامبر اکرم چگونه خرب زه مي‌خ ورده‌ اس ت ،از خ وردن آن اجتن اب مي‌کرد .و يا از گفتگو با پيري که آب دهان خود به سوي قبله انداخته بود ،صرف نظر کرد .در عين حال ،همين فرد در شطحيات خود سخناني خالف شرع دارد. نقد و بررسي ()2 .2رسيدن به منزل مقصود و برخورداري از قرب الهي و مقام فناي حقيقي ،که اوج اهداف عارفان است ،راه ويژة خود را مي‌طلبد؛ با هر راهي نمي‌ت وان ب ه اين ه دف رس يد. رسيدن به مقام فنا و قرب الهي را نمي‌توان با نافرماني او به دست آورد! چگونه ممکن است با ناديده گرفتن فرمان‌هاي محبوب و معشوق بتوان به بارگاه او راه يافت؟ ي ک عاش ق حقيقي هرگز ب ه خ ود اجازه نمي‌ده د که لحظه‌اي از ياد معش وق غاف ل بماند؛ در همة حرکات و سکناتش همواره به دنبال رضايت معشوق است. نقد و بررسي ()3 . 3هيچ کس توانايي رسيدن به اوج معنويت پيامبر اسالم و امامان معصوم را ندارد .آنان با باال رفتن از نردبان شريعت به آن مقام رفيع دست يافته‌اند .پيامبر تا آخرين س اعات عمر لحظه‌اي در انجام دستورات الهي کوتاهي نکرد .امير‌مؤمنان در محراب نم از ب ه شهادت رسيد و امام حسين در ساية عمل به فريضة امر به معروف و نهي از منکر ب ه آن مقام بزرگ دست يافت. .4عقل و شرع حکم مي‌کنند که بهترين و صائب‌ترين وسيلة وص ول ب ه حقيقت بلکه تنها وس يلة آن، متابعت از شريعت وحياني است .چگونه ممکن است راه‌هاي بهتر و ساده‌تري باشد اما خداون د آن را از بندگان دريغ نمايد؟ اگر حقايقي باطني وجود دارند که دارند و اگر راهي‌ براي وصول ب ه آنها وج ود دارد ،اين راه منحصر در راه شريعت است و بس. کار خارق العاده و حقانيت ‏ ‏ اگر کثرت‌گرايي عرفاني نادرست است پس کارهاي خارق العاده‌اي که از برخي مرتاضان و ص وفيان و عارفان ساير ملل و اديان مشاهده مي‌کنيم را چگونه بايد توجيه کرد؟ تلقي بس ياري از مردمان اين نشانة حقانيت اس ت .و ح تي بعض ًا ب رخي از ص وفيان بوده‌ان د که در عم ل است که انجام اين کارها ‌ کردهاند و در پاسخ نقدهاي ديني‌اي که ب ه عملکردهاي آن ان مي‌ش د ،با اب راز و همين مسأله را القا مي‌ ‌ اظهار کاري خارق العاده ،بر شريعت‌گريزي خود سرپوش مي‌نهادند .نقل مي‌کنند :ابوس عيد ابوالخ ير، در روز روشن شمعي را برافروخته بود؛ شخصي به او اعتراض کرد و اين کار را مص داق اسراف دانست .ابوسعيد به جاي پاسخ منطقي دادن به اين نقد و يا پذيرش آن و تشکر از ناقد ،با ابراز کرام تي! سر و ص ورت ناق د را در آتش س وزاند و سپس اين ش عر را سرود که :هر آن ش معي که اي زد برفروزد کسي کش پف کند سبلت بسوزد. ) اسرار التوحيد ،ص(.112 کار خارق‌العاده نشانة حقانيت نيست ()1 ‏روح انساني داراي قدرتي شگفت‌انگيز است .هر انساني اگر بتواند غرايز حيواني را سرکوب نمايد ،مي‌توان د از قدرت روح خود استفاده کن د .س نت الهي در اين عالم ب ه اين ص ورت اس ت که هر کس ب ه هر م يزان و ب ه هر انگ يزه‌اي که تالش نماي د ،از حاص ل تالش خ ود به ره‌ خواهد برد. کار خارق‌العاده نشانة حقانيت نيست ()2 ‏ به ابوسعيد ابوالخ ير گفتن د« :فالن کس ب ر روي آب مي‌رود ».وي در پاسخ گفت: «سهل اس ت ،ب زغي (قورباغ ه) و ص عوه‌يي (گنجش ک) ن يز ب ر روي آب مي‌رود». دربارة شخص ديگري گفتند که« :فالن کس در هوا مي‌پرد» باز هم در پاسخ گفت: ‌ «زغني و مگسي نيز بر هوا مي‌پرد» دربارة شخص ديگري ن يز گفتن د« :فالن کس در يک لحظه از شهري به شهري مي‌رود ».ابوسعيد در پاسخ گفت« :شيطان ن يز در يک نفس از مشرق به مغرب مي‌رود .اين چ نين چيزها را بس قيم تي نيس ت .مرد آن بود که ميان خلق نشيند و داد و ستد کند و زن خواهد و با خلق درآميزد و يک لحظ ه از خداي خود غافل نباشد) ».نفحات االنس ،عبدالرحمن جامي ،ص(.305  ‏ ‏ بسياري از عارفان مسلمان به آن توجه داده‌ و تصريح کرده‌اند کساني که از راه‌هاي خالف شرع ب ه کرامات و انجام کارهاي خارق‌العاده دس ت مي‌يابن د ،کافر و زنديق‌ان د [ 1] .و ب ه ط ور ج د از سالکان خواسته‌اند که «اگر كسي را داراي چنان كراماتي يافتيد كه در آسمان ميپرد ،دلباخته او نشويد ت ا آن گ اه ك ه رفت ار او را در براب ر امر و نهي الهي و رعايت آداب شرعي ببيني د [2]».کارهاي خ ارق العاده‌اي را مي‌توان از کرامت الهي دانست که در ساية عمل به دستورات الهي به دس ت آم ده باش ند ،هر چند هيچ عارف حقيقي عملي را براي دست يابي به کارهاي خارق العاده انجام نمي‌ده د .او فق ط ب راي رضايت الهي کار مي‌کند اما چون که صد آمد نود هم پيش ما است .هر کس به هر م يزاني که ب ه خ دا تقرب بجويد ،به همان ميزان نيز از قدرت فوق طبيعي بهره‌مند مي‌شود. ] .[ 1ر.ک :نفحات االنس ،عبدالرحمن جامي ،ص .26به نقل از شيخ شهاب‌الدين سهروردي. [ . ]2الرسالة القشيرية ،عبدالکريم بن هوازن القشيري ،ص.14 مکاشفات رحماني و حقانيت ‏ مکاشفات رحماني نيز هرگccز نشccانة حقccانيت سccالک نيسccتند .حccداکثر اين اسccت کccه چccنين حالتي همچون رؤياهاي صادقه اسccت .هرگccز نمي‌تccوان ديccدن رؤياهccاي صccادقه را نشccانة ولي الهي بودن يک فرد دانسccت .چccه بسccيارند افccراد تبه‌کccار و گنccاه‌آلودي کccه خواب‌هccاي صادق ديده و مي‌بينند .عزيز مصر ،که فردي بت‌پرست و غير موحد بود ،خواب صccادق ديد! البته اين سخن درستي است که داشتن مکاشفه نيازمند لطccافت روحي خاصccي اسccت؛ اما لطccافت روحي داشccتن يccک حccرف اسccت و حccق بccودن حccرفي ديگccر .افccزون بccر اين، «کشف و مکاشفه در نزد اولياي خدا و عارفان وارسته از امور پيش پا افتاده‌اي است که کمترين اعتنايي به آن ندارند و هيچ توجهي به آن نمي‌کننccد ... .اوليccاي خccدا اين امccور را بازي‌هايي کودکانه تلقي مي‌کنند ».در جستجوي عرفان اسالمي ،صص.307-305 نفي واقع‌گرايي ارزشي عارفان اک در پاسخ به اين پرسش که آيا اکنکار با س333قط ج33نين يا همجنس بازي مخ33الفت مي‌کن33د؟ مي‌گوين33د: «اکنکار موضوعاتي از قبيل سقط جنين ،طالق يا گرايش جنسي را به عنوان تصميماتي شخصي در نظر گرفته و به عنوان يک سازمان نظري نمي‌دهد». ترويج تساهل و تسامح از سوي پائلو کوئليو پيروي از استاد – که با نام‌هاي مختلفي نام‌گذاري مي‌شود :مثال در اکنکار آن را سات گورو مي‌نامند و او را نمايندة خدا دانس33ته و معتقدن33د تنها در ساية‌ ه33دايت او مي‌ت33وان ب33ه مرحل33ة‌ خودشناسي و شکوفايي معنوي رسيد.  جايگاه اس تاد در اين تلقي در حقيقت جايگ اه پيامبران و بلکه جايگ اه خ دا اس ت .زي را پيامبران ج رأت و جسارت تخل ف از دس تورات خداون د را ندارن د و خ ود را فق ط واسطة ابالغ دستورات و خواسته‌هاي الهي به بشر مي‌دانند و خداون د ن يز اختياري جز ابالغ دس تورات او را ب ه آن ان ن داده اس ت« :و ما علي الرس ول اال البالغ»؛ اما استاد و پير در تصوف و عرفان‌هاي کاذب حِق هر گون ه دخ الت و تصرفي در احکام الهي را دارد .به همين دليل ممکن است به سالک دستور ده د دزدي کن د .و او ن ه تنها حق سرپيچي از اين دستور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد. ايجاد مکان‌هاي مقدس اختصاصي خانقاه لنگر و زاويه معبد زرين اک کمون اوشو آشيانة صلح برين (ساي‌بابا) علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب .1 .2 .3 .4 علت اصلي جهل افراد است: معموًال اعضاي اين فرقه‌ها دلبسته‌تر و پايبندتر هستند. مخفي کاري آنان اين حالت را در ذهن خيلي افراد ايجاد مي‌کن33د که حتمًا چ33يز مهمي دارند ... کنترل همة‌ جوانب زندگي مريدان از نوع غذا ،محل مسکن ،همسر ،لباس و ... علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب .5 .6 .7 .8 .9 بمباران محبت :وعده شغل ،مسکن ،تسکين آالم روحي ،بهبود امراض مزمن يا صعب‌ العالج جسمي ،قرار گرفتن در محيطي صميمي ،يافتن ياران شفيق ... ادعا مي‌کنند که راهي سريع ،مرحله‌بندي شده و قابل اج33را ب33راي رس33يدن ب33ه حقيقت دارند که نيازي به عمل به دستورات ديني ندارد. ساده و در دست‌رس جلوه دادن تجربه‌هاي معنوي جديد کم‌کاري عالمان و مبلغان ديني در ارائة معارف معنوي ارضاي وجدان معنوي از يک سو و فارغ بودن از شريعت و خطوط قرمز ٱن از سوي ديگر . راههاي مقابله ()1 ‌ ‏ راههاي نظري: ‌ .1 شناخت عرفان حقيقي و عرفان‌هاي کاذب .2 طراحي مهندسي اخالقي و تربيتي در سطح خرد و کالن .3 تأکيد بر عقالنيت و پرهيز از امور خرافي: ‏ علم مقدمة عمل است .اگر جه&&ل مهم‌ت&&رين عام&&ل اثرگ&&ذاري اين ن&&وع مکاتب است ،نخستين گام براي مقابله ،شناخت و آگاهي است. ‏ پرهيز از نگاه بخشي و جزيره‌اي. ‏ بيشتر فريب‌خوردگ&&ان اين عرص&&ه زن&&ان هس&&تند .رؤي&&ابيني ،ف&&ال‌بيني، طالعبيني ،کف‌بيني ،سنگ‌درماني و فرادرماني و س&&حر و ج&&ادو و احض&&ار ‌ روح و ... جلوگيري از نفوذ خرافات در عزاداري‌ها .به ويژه عزاداري‌هاي خانگي! ‏ راههاي مقابله ()2 ‌ ‏ راههاي عملي: ‌ .1 .2 .3 خانوادهها ‌ افشاگري و ايجاد حساسيت در ميان افراد و جلوگيري از فعاليت‌هاي خزندة دشمنان و تهاجم اخالقي و معنوي آنان پايگاهه&&اي ‌ استفاده از ظرفيت‌ مجالس مذهبي و خانگي و بسيج براي معرفي عرفان حقيقي ‏ احياي ابعاد عرفاني و اخالقي عاشورا ،فاطميه ،شعبانيه ،دهة فج&&ر، هفتة دفاع مقدس و امثال آن. Drsharifi.ir .4ارائة الگوهاي عيني: داستان‌هاي عارفان و عالمان راستين؛ داستان‌هاي شهيدان. .5خودسازي به منظور جامعه‌سازي: نيروهاي ارزشي مي‌توانند الگوي عيني و متح&&رک ارزش‌ه&&ا و اخالقيات اسالمي باشند. مشخصه‌هاي عارفان حقيقي ياد خدا نيست در لوح دلم جز الف قامت يار/چه کنم حرف دگر ياد نداد استادم الهي و الحقني بنور عَاف جهبالا کّزکون لک عارفًا و عن سواک منحرفًا و منک خائفًا مراقبًا نااميدي از انسان‌ها امام علي (ع) به فرزندشان امام حسccن (ع) توصccيه مي‌کنccد کccه: ان استطعت ان اليکون بينک و بين هللا ذو نعمة فccافعل .عارفccان حقيقي از خلق و خوشايندها و بدآيندهاي آنان ،بي‌نيازند. هيچکccاره دانسccتن مccردم و خccدا را يگانccه فاعccل حقيقي بccه دليccل ‌ دانستن تحمل جفاي خلق نيز بر آنان آسان مي‌شccود .البتccه تحمccل جفاي خلق مالزم با ظلم‌پذيري نيست. خوددوستي روان‌شناختي به شدت مراقب و مواظب خودشان هستند .به همين دليل هرگccز به وضع موجود خود قانع نيستند .دائم ًcا در انديشccة بهccتر کccردن اوضcccاع دروني خودنcccد .يcccا ايهcccا الcccذين آمنcccوا عليکم انفسcccکم اليضرکم من ضّل اذا اهتديتم خودبزرگبيني نيست .تواضع آنان از همه ‌ خوددوستي به معناي کس بهتر است. ناشناخته بودن غير از خود فرد هيچ‌کس نمي‌تواند عارف بودن يا نبccودن کسccي را درک کند .ما تنها مي‌تccوانيم عالئم و نشccانه‌هايي را بccه دسccت آوريم .کساني که به گوهر راستين عرفان دست يافته باشند اهccل تظاهر و به دنبال اسccم و رسccم و عنccوان نيسccتند .بccه همين دليccل براي عامة مردمان قابل شناخت و تشخيص نيستند. هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و زبانش دوختند. سّر حق را آن سزد آموختن کز بيانش لب تواند دوختن مرحوم بهاري همداني در تccذکرة المتقين:از جملccة آنهccا [مغccرورين] طccايفه‌اي اسccت کccه خccود را عccارف مي‌داننccد و از عرفccان اکتفccا کccرده بccه پوشاک و خفض الصccوت و سccر پccائين انccداختن و آه سccرد کشccيدن و شccبيه گريه به جا آوردن السيما اگر بشنود کالمي را در عشق و محبت و توحيccد و فقر مع عدم معرفة معناها بل بعضccي تجccاوز کccرده بccه شccهيق و نهيccق و اختراع بعضي از اذکار و التغني باالشعار و ساير حرکات شنيعه به گمccان اينکه اين اطوار شخص را به مقامي مي‌رساند .نه چنين اسccت ،بccل اسccباب سخط و غضب الهي است. پرهيز از فرقه‌گرايي ‏ ‏ يکي از آفات گرايش‌هاي عرف اني فرقه‌گرايي اس ت .مباحث عرف اني زمين ة مساعدي ب راي پي دايش فرقه‌هاي مختلف پديد مي‌آورد .بسياري از مردم وقتي کاري خ ارق العاده از فردي مي‌بينن د ب ه دلي ل آنکه توان تحليل چنين کارهايي را ندارن د ،آن را نش انه و دلي ل حق انيت رفت ار و گفت ار آن فرد ن يز مي‌پندارند .به همين دليل عالقه‌اي عاطفي و قلبي نسبت به چنين افرادي پيدا مي‌کنند و اين خود زمين ه ايجاد فرقه‌‌هاي جديد را پديد مي‌آورد. اما عارفان حقيقي هرگز به دنبال س وء اس تفاده از چ نين موقعيت‌هايي نيس تند .و ب ه هيچ وج ه اجازة چنين بهره‌برداري‌هايي از گفتار و رفتار خود را نمي‌دهند .ب ه همين دلي ل هيچ ي ک از عارف ان حقيقي در طول تاريخ منشأ پيدايش يک فرقه‌ يا گروه خاص ي در عرض ساير فرقه‌ها و گروه‌هاي مس لمان نشده‌اند. صراحت و اجتناب از مبهم‌گويي هرگز به بهانة‌ اينکه زبان عرفان زباني خاص است سخنان چن د پهل و که م وجب س وء اس تفادة‌ ديگران ش ود ،ب ر زبان نمي‌رانن د .همانگون ه که پيامبران و امامان معصوم چنين بودند .هرگز به گونه‌اي س خن نمي‌گفتن د يا به گونه‌اي رفتار نمي‌کردند که هر کسي برداشتي متناسب با ميل خ ود از گفتار و رفتار آنان داشته باشد. تأکيد بر رياضت‌‌هاي شرعي رسيدن به کمال و سعادت نهايي بدون رياضت و تمرين‌هاي سخت جسمي و روحي امکان‌پذير نيست. « لن تنالوا البّر حتي تنفقوا مما تحبون» «افضل االعمال ما اکرهت علي ه نفسک»  آيا رياضت ارزش مقدمي و وسيله‌اي و اب زاري دارد يا ارزش غ ايي و نهايي؟ روش ن است که ارزش رياضت ارزشي مقدمي و ابزاري است .اما آيا مي‌توان از هر وس يله‌اي براي رسيدن به خدا کمک گرفت؟ ج واب منفي اس ت .ب ر اساس نظ ام عِيلولعم و يّل حاکم بر عالم ،هر فعلي معلول خاص خ ود را دارد و هر معل ولي ،علت وي ژة خ ود را مي‌طلبد .رياضت‌ها هم به منزلة علت‌هايي براي وصول به همان هدف مقدس هستند .اما اينکه چه نوع رياضتي واقعًا ما را به آن هدف مي‌رساند و چه نوع رياضتي ما را از آن دور مي‌سازد ،از دو راه مي‌توان فهميد :عقل و شرع.

49,000 تومان