صفحه 1:
بسم الله الرحمن الرحيم
صفحه 2:
نقد و بررسی as
معنویت مدرن و عرفانهاي کا
صفحه 3:
و انما یت الشبهه شبهة لالها ثشبه الحق فاما اولیاء ال فضیالهم
الیشین۰۰.و اما آعداغ الله ذعاءهم فیها الستلال .(نهج البلافه اخطبه ۳۸)
شبهه را از اپن رو شبهه نامیدند که به حق شباهت دارد . اولپاي خدا چراغشان
فضاي شبهه ناک پقین است و لکن دشمنان خدا در ابن فضا به ضلالت ميخوانند.
صفحه 4:
ا.معنویت مدرن در راستای پاسخ به نست ميان عقل و دين و جمع سنت
و 00 معنويت مدرن بر آیند آدرا ک دو ضرورت
است؛ رورت مدرن بودن و ضرورت فرارفتن از مادیت و توجه به
هی برتر وجود انسان.
۲ معنویت را منشأً دیکری نیز هست و آن کاهش درد و رنج است. از این
نظرء معنوبت رنگ وبوی روان شناختی پیدا می نماید؛ روانشناسیای که
ناظر به بهداشت روانی و زند گی بهتر و بی غدغه تراست.
صفحه 5:
چيستي معنویت مدرنٍ
1
معنویّت مدرن نحوهاي مواجهه با جهان هستي است
که در اثر آن. شخص با رضایت باطن زندگي
, ميکند و دستخوش اضطراب » دلهره و نوميدي
el ی
صفحه 6:
۱ آرامش( رنجهای بیرونی و درونی انسان
را ازار ندهد).
۲.شادی (آدمی افسرده و بینشاط نباشد).
۳ امید(به (به زندگی دنیوی خود امیدوار بوده و ز
به آینده خوشبین باشد).
صفحه 7:
صفحه 8:
مفهومشناسي
ae 1 : در اصطلاحي عام و كلي به معناي نسوعيی درک
ق است که از راه دل و شهود به دست آمده بآشد.
sue | : «شناخت شهودي و باطنی ضدای متعله اسمامه صفات و افعال
او» هدف قرب الهي؛ شیوة سلوکی: تابع شریعت و دستورات
il ي
فياه .عرفان کاذب: هدف: رضايت خاطر؛ شيوة سلوكي: بي توجه به
صفحه 9:
صفحه 10:
an ار شده آ
eae وت 9 ای
میگفت: «من روحان یک از ادیا
کدی شتوی بو یسلا ور تما
و مسيحى, مسيحي el ۶ خود وا صرف یجاد تحول در درون نها
وانست و أصول دعوت خود را بر
هیز از خشوا است وى مار هسة أديان را دعوت لد
ت میداند و معتقد اسنت زگ بان بان Ce pe orn
خینی وت ر گیریهای فرقدای از میان برچیده خواهد ad Glial AB
میذاند اما مقصد همه را واحد.
صفحه 11:
* سایبابا برای دعوت خود معبد بزرگی به نام پراشانتی نیلایام به معنای
آشيانة صلح برین؛ تأسیس کرده است. در معبد او به مناسبت اعیاد همة
ادیان» مراسم برگزار میشود. در اعیادی همچون کریسمس, عید فطر
عيد نوروزء سال نوی چینیان و اعیاد هندوها مراسمی به همین
مناسبتها در معبد او برگزار میگردد. سای بابا به تناسخ و قانون کارماء
كه بعداً دربارة آن بحث خواهیم کرد معتقد است و چنین پیش گویی
کرده است که در سن ٩۱ سالگی این جسم خود را ترک خواهد کرد و
هشت سال بعد روج او در جسمی دیگر در شهر میسور به بسدن فردی
دیگر منتقل خواهد ند.
صفحه 12:
مد مد هط
>
منابع مطالعاتی:
تعلیمات ساتیا سایبابا (تعالیم معنوی ۱ ترجمه رویا مصباحی مقسدم
زندگی من پیام من ترجمه بروين بيات
سخنان ساتیا سایبابا (تعالیم معنوی AE
افکار الههی برای ۳۹۵ روز سال. ترجمه پروین بیات»
درخت ارزشها را آبیاری کنیم. ترجمه پروین بیات»
یوگای عاشقانه» ترجمهٌ آزادةٌ مصاحبی
صفحه 13:
«رام الله» الله نام خداى متعال در اسلام است و رام نام خدای آیین ویشسنو یکی از
آینهای بزرگ هندوستان؛ ات پیام این نام گذاری این است کم آه از
رام همان الله است. یین در قرن پانزدهم میلادی و وسط شسخصی به نام سیخ
یه کذاری شند.
ثسيوة تبليغى رام الله در ايران شبيه كولدكوئيست است. هر فردی برای آنکه در حلقة
رام الله al بمائدء بايد هفتداى بك نفر جديد را به رام الله دعوث ند والااز دايسرة
بيروان رام الله خارج خواهد شد. اين آبين با نامهایی از قبیل «جریان هسدا «
0 ند گی متعالی» و «تعلیما افکار خود دازد. تاکنون
گی متعالی» و «تعلی ب و ترویج افکار خود میپرداز ان
فقط يك كتاب از أين أبين به بان فارسی وجود دارد و آن کتسابی اسست با عضوآن
«جريان هدايت الهى» كه توسط سخصى به نام بيمان الهى؛ از مجموعة تعاليم ا. م.
رام الله؛ رهبر اين فرقه در ايران: تدوين شده است.
صفحه 14:
* سال ۱۹۴۷ در کشور بررزیل به دنیا آمد.
* در سنین نوجوانی و جوانی احساسات ضد مذهبي شدیدي داشته
است.
؟ از سن هفده سالگي به بعد سه بار در بیمارستان رواني بستري بوده
است. مدتهاي مديدي از داروهاي اعصاب و روان استفاده ميکرده
است. و سپس به استفاده از مواد مخدر روي آورد.
صفحه 15:
سوابق منفي کوئلیو:
؟ايفاي نقش در تئاترهاي ضد اخلاقي و مستهجن
*حاب مجموعةٌ داستازهاى كمدى سكسى به نام کرینگ-ها
((!+۳)) با کمک رائول سیکساس. آنها خلق اين آثار
را شیوهای بمای رسیدن به آزادی انسانها قلمداد گردند.
مت وقت کتابهای فوق را مضر دانست و آنها را به زندان
انداخت.
اقدام به خود کشی
صفحه 16:
* در يكي از مسافرتهاي خود به اروپا. در آلمان با هاتفي غيبي آشنا شسد.
آن مرد از او خواست مجنداً به آبین کاتولیک ایمان بیاورد. آن مرد از کوتلیو
خواست تا جدهای که به سوی سانتیاگو ختم میشود را بپیماید. ين جاده كله ميان
اسپانیا و فرانسه کشیده شده یک جاده خاص مذهبی است که زاشران مذهبی بسیاری
این مسافت را طی میکنند. در سال ۱۹۸۷ یک سال پس از انجام این کار» کوتلیسو
اولين اش خود زا کوم پوستل» را در آن باره خلق کررد.
صفحه 17:
* در ماه سپتامبر ۱۹۹۹ از اسرائیل دیدن کرد. کتابهای اودر آن جا فرروش
فوق العادهای داشت و مسوولان حکومتی از مضامین آنها حمایت کیدند.
© در سال 2000 در اجلاس سالانة جهانیسازی داوس (سویس) سخنران مدعو
يود. وى در اين نشست بيرامون آثار تود نوع نی که مکند ستنراني
کرد. در آن نشست شیمون پرز از او قدردانی میکند ومى كويد معنويتى كه شما مبلغ
آن هستید در خاورمیانه بای ما بسیار مفید است و ما بدین شیوه میتوانیم صلح و
آرامش رادر كشور خود حكمفرما كنيم.
* وي در مسابقات جام جهاني 2006 به عنوان مهمان افتخاري فيفا در
کشور آلمان بود. 1
صفحه 18:
سفر به ايران
يرمال bags 7٠+ مويسه گفتگوی تمدنها به ايران :وعرت قد از
يس از انقلاب اسلامى خود را اولين تويسندة رمسلمانى مىنامد كه به
طور رسمی از ایران دیدار کرده است. در ایران قانون کپی
رایت وجود ندارد وی موفق حق التاللف آثار چاپ شده خود را دز
يدان دريانت كند. عرد ری م کید میای گراته پنتاری راد الم
دریافت کرده است: آوبعذعی.شذ کذردر آیران اعسامن»غویت تمی کردبود»
مردمی آشنا شده که سالیان طولانی آنها را میشناخته است.
* کتابهای او تا به حال به ۵۶ زبان دنیا ترجمه شده اند
# در ردیف ده نویسندة برتر جهان شناخته میشود.
صفحه 19:
برخي از آثار کوئلیو
اعترافات یک سالک. ترجمة دلآرا قهرمان؛ تهران, بهجت. دوم؛ ۰۱۳۷۹
Shar ترجمة آرزش حجازی. تهران. کاروان؛ ۰۱۳۸۶
ورونيكا تصميم م ىكيرد بميرد:ترجمةآرش حجازی, ۱۳۸۹.
مكتوب اول؛ ترجمة آرش حجازى» تهران؛ کاروان؛ ۱۳۸۶
دومین مکتوب. ترجمةٌ آرش حجازی؛ بهرام جعفری ۰۱۳۸۳
خاطرات یک مغ. ترجمة آرش حجازی؛ ۰۱۳۸6
بریدا؛ ترجمةٌ آرش حجازی و بهرام جعفری» ۰۱۳۸
۰۱۳۸۳ برتر, ترجمة آرش حجازی, bee
صفحه 20:
* رزم/ور نور:ترجمة آرزش حجازی ۰۱۳۸۶
* كنار رود پیدرا نشستتم وگریه کردم ترجمة آرش حجازى» ۱۳۸۶.
* والکریها, ترجمة سوسن اردکانی, ۰۱۳۸۶
© کوه پنجم, ترجمة آرش حجازی؛ ۱۳۸۶.
شیطان و دوسیزه پریم, ترجمة آرزش حجازی ۰۱۳۸۶
قصههایی برای پدران» فرزندان» نودهاء ترجمهآرش حجازی؛ ۰۱۳۸
زهیر, ترجمة آرش حجازی» >۱۳۸.
قاموس فرزانکی, ترجمة آرش حجازی ۰۱۳۸۶
رسالة دلاوران اثسراق؛ ترجمة محمود سلطانیه ۰۱۳۸
صفحه 21:
* در یازده دسامبر ۱٩۳۱ متولد شد. ۱٩ ژانویه ۱۹۹۰ از دنیا رفت.
* در سال »۱۹۷ کمون خویش را در شهر «پونا» در هند بنیان نهاد و بسیاری از
مد مخصبوصا از جهان غرربه به آنجا سررازیر شدند. امروزه کمون اوشو:
از بنرگتررین ممراکنر معنويتهاي نوظهور و مدرن در جهان بشمار آمده و
میآید.
* اوشو در طي سه دهه خود شخصاً به تطیم و آمسوزش کسانی که نرد او
میآمدنده پرداخت.
صفحه 22:
* در 1981 به آمریکا مهاجرت کرد. دلیسل اولیسه اوبسرای این صفر
معالحه بودء ولى به علت وجود بيروان بسيار در آمريكاء تصميم كرفت
كه أنجا بمائد.
Vee
نموده و به دادگاه کشاندند. در پی این وقایع؛ اوشو مجبور به
A yea ee sa
صفحه 23:
؟ او شخصا هیچ کتابی ننوشته است. کتابهای نشر شدة به نام اوشو که تعداد آنها
م یازا عنوان میرسد.
* حدود ۷۰۰۰ سخترانی ass روی نوار کاست و ۱۷۰۰ سخترانی بس روی
ار ویدئو ضبط شده است.
Guba Poe ab چا انگلستان از اوشو به عنوان یکی |
ان | بكست عا ۳ Dt
Gueda a>, چاپ هند نیز او را در زمر ده شخصیتی
* يونا سرنوشت هند را تغييى داده اند (در كنار شخصيتهايى همجون كاندى؛
نهرروو بودا قرار داده شک
صفحه 24:
برخی از آثار ترجمه شدة اوشو
۰۱۳۷۴ کمال. مترجم پروین رحیمزاده. oly
.۱۳۷۵ فقط ی ک آسمان. ترجمه مرضیه شنکایی,
.۱۳۷۹ مدینیش چیست؟. مترجم رضا قاصد.
۰۱۳۷۹ نغمة زندگی, پروین رحیم زاده
آه این » محسن خاتمی, ۱۳۷۹.
عشيق» رقص, زندگی, فرشید قهرمانی, ۰۱۳۷۹
زندگی به روایت بودا. شهرام قادی, ۰۱۳۷۹
صفحه 25:
® راز (دوجلد+ محسن خاتمی, ۱۳۸۰
* الماسها ی وتو مرجان فرجی. ۰۱۳۸۰
* مراقيهءهنر وجد و سرور. فرامرز جواهرینی؛ ۰۱۳۸۰
© خلاقيت. مرجان فرجىء ۱۳۸۰.
* بلوغ. مرجان فرجى» ۱۳۸۰.
* كودى نوين؛ مرجان فرجی» ۱۳۸۰.
* یک زندگی» یک ترانه» یک رقص. سیروس سعدوندیا؛ ۱۳۸۰
صفحه 26:
۶ اینک برکها یکهن, سیروس سعدوندی؛ ۰۱۳۸۰
* آيندة طلايى. مرجان فرجى: ۰۱۲۸۰
_ آفتاب در سایه. عبدالعلی براتی, ۱۳۸۰.
* ضوبان قلب حقیقت مطلق, مرضیه شنکایی AWAY
* سهامت عشنق ورزیدن. موسوی راد. ۰۱۳۸۱
؟ زوربای بودایی مسيحا برزكر ۱۳۸۲.
© هفت بدن, هفت چاکرا. سیروس سعدوندیان, ۰۱۳۸۲
® تائوئیزم (دو جلد)4 فرشتة جنیدی, VAY
صفحه 27:
* يال توثيج بنيانگذار مکتب اکنکار در جنگ جهانی دوم در
دس قرا نشعول تعالیت بو
© برا أشتابى با روح شناسى و مسائل مربوط به لبن حسوزه بسه هندوسستان
آفرت
؟ در سال ۱۹۶۵ در ایالات متحده آمریکا ادعا کرد كه شيوداى معنيو
a نی با نام «اکنکار» به معنای" «دانش نج م رات
Sols
در سال ۱۹۷۰ مزسسهای غیر انتفاعی با عنوان اکنکار تأ دواد
4 ۱ از دی کناب از اوه جات ae
حدود یک ع2 oat
فارسی ترجمه شده آست.
صفحه 28:
0 رهبر فعلی این آیین: هارولد کلمپ است. از سال ۱۹۸۱ تاکنون.
وي نیز افسر نيروي هوايي امریکا بوده است.
* تاکنون بیش از بیست عنوان کتاب در مورد اکنکار نوشته است. هم ساله
در نقاط مختلف جهان سمینارهای اک بر گنرار میشود که هارولد کلمپ
در آنها سخترانی ميکند. البتسه همایش سراسری و اصلی این مکتب هر
ساله در روز ۲۲ اکتبم که سالروز تولد یال توئيجل است در سكن
اصلی این مکتب در آمریکا برگنزار میشود. أکیستهاً ابتدای سال معضوی
خود را همین تاریخ میدانند.
صفحه 29:
eae ae 0 کاب بای إيادي در تبلیغ و ترویج ايدههاي خود به
ارسي ترج 34
رسي آنها را ذکر
* آزادي معنوي جيست؟. سن
* آيا زندكي يك قدم زدن اتفاقي است5؛ هارولد كلمب»
۰ نقد كي ١ مارگ مه ترجمه شهرام متیر
* اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر؛ تاد کرامر و داگلاس منسون؛ ترجمة مهیار جلالياني»
* اكنكار كليد جهانهاي اسرار؛ بال توئيجل؛ ترجمة هوشنگ اهرپور»
* بيگنهاي بر لب رودخانه ترجمة هوشنگ اهرپور»
© بنجة زمان؛ يال توئيجل؛ ترجمة مرجان داوري؛
* تمرینات معنوي. هارولد کلمپ» ترجمة مرجان داودي»
* در پپشگاه استادان اک. فیل موریمیتسو ترجمة مهیار جلالياني:
صفحه 30:
* دفترجة معنوي؛ پال تونیچل. ترجمة هوشنگ اهرپور؛
دندان بر پال تونیچل» ترجمة هوشنگ اهرپور»
راه بقاي معنوي در عصر حاضر . هارولد کلمپ» ترجمة مهیار جلالياني»
روحنوردان سرزمينهاي دور. هارولد کلمپ ترجمة هوشنگ اهرپور؛
زبان سري روياهاي ae ترجمة محمدعلي اخلاقدوست:
صفحه 31:
* طنین پرخروش اک. پال توئيجل؛ ترجمة مینو ارژنگ.
۶ حکمت اک (گزیدههایی از کتاب)؛ هارولد کلمپ؛
* کودک در سرزمین وحش. هارولد کلمپ ترجمة مینو ارژنگ.
۶ گفتگوهايي با استاد. پل تونیچل. ترجمة هوشنگ اهرپور»
* گیاهان شفا دهندگان سحرآمیز» پال تونیچل, ترجمة عبدالرضا فقیه,
* ما تنها نشیم رابرت مارش ترجمة امينة اخوان تفتي»
* نامههاي طریق نور. پال تونيجل؛ ترجمة مینو ارژنگ.
* نسيمي از بهشت. براد استایگر» ترجمة هوشنگ اهرپور؛
* هنر رؤيا بينني؛ هارولد کلمپ» ترجمة مهیار جلالياني؛
© يادداشتهاي خرد. هارولد کلمپ» ترجمة هوشنگ اهرپور و مهیار جلالياني»
صفحه 32:
* کارلوس کاستاندا در سال ۱۹۳۱ بسه دنیا آمسد و در سال ۱۹۹۸ از دنیا رفت.
دربارة ملیت او اختلاف است: برزیل. پرو. برای تحقیق دربار؛ موضوع پایاننامة
une خی دربارة گیاهان طبی و روانگردان, در سال ۱۹۶۰ به مکزییک
رفت. در ایستگاه اتوبوسی در آریزونا با پیرمردی به نام دون خوان که ظاهرا
متخصص گیاهان دارویی بود آشنا شد. دون خوان او را با دنیای مسیر و سسلوک
آشنا کرد و به عنوان پیر و راهنمای طریقت او عمل کر اشنايى يا دون
خوان این شد که کاستاندا از آرزوی دیرین خود دربار پسیزامون گیاهان
داروین. هست:من گشد و شخصيت .دون خوان موشود. كاستاندا .در سال
۸ نخستین کتاب خود را با عنوان «آموزشهای دون خوان» به چاپ رساند.
اينکه آیا دون خوان واقعاً وجود داشته است یا نسه هیچ سندی جبز اظهارات
کاستاندا ندارد. سندیت مطالب کاستاندا تاکنون اثبات نشده است.
صفحه 33:
* كتابهاى كاستاندا به هفده زيان دنيا ترجمه كرديده است. در ده شصت بسياري از كتابهاى اوبه
زبان فارسی نیز تررجمه شدند. در سال ۱۹۹۸ در سن ۷۳ سالگی از دنیا رفت. خبس مرگ او در همان
روز در روزنامة همشهری منتشر شد و روزنامة جامعه در ۳۰ خرداد ۱۳۷۷ به عنوان (مرگ
مرموز شاگررد دون خوان» به آن پررداخت. همین روزنامه چندی بعد مقلهای با عنوان ((کاستانداء
سالک حیران مضریی» به چاپ رساند. جسد او را سوزاندند و خاکسترش را به مکیک بردند.
صفحه 34:
برخی از آنار عرفان سرخ پوستی
@ کاستاندا وآموزشهای دون خوان, لوتار ار. لوتكه. مهران کندری و مسعود کاظمی: فردوس:
۳۶۶
* افسانههای قدرت. کاستاندا؛ مههران کندری و مسعود کاظمی» فردوس پنجم؛ ۱۳۶۸.
تملیمات دون خوان. کاستاند؛ ترجمة حسین نی شباهنگ چهارم ۰۱۳۷۱
* طرنقت تولتکها كفتكويى با كارلوسكاستانداء كراسيئلا کوروالان. ترجمة مهران کندری. فردوس:
دوم ۱۳۷۱
آتش درون. کاستانداه مهران کندری و مسعود کاظمی, فردوس چهارم. ۰۱۳۷۱
هدية عقابء كاستانداء ترجمة مهران کندری و مسعود کاظمی. فردوس, سوم. ۱۳۶۸
© قدرت سکوت. کارلوس کاستانداه مهران کندری» فردوس» سوم ۱۳۷۱.
صفحه 35:
دالایی لامای چهاردهم (تنزین گیانسو)
ca
صفحه 36:
دالایی لامای چهاردهم (تنزین گیاتسو)
* در سال ۱۹۳۵ در تبت و در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد. در سن دو سالگی
او تا به عنوان تجسم دوباره دالایی لامای سیزدهم. تسوبتن گیاتسو (م. )۱٩۳۲
ينداشتند.
° دس یچ سای سس ان دا لافاق. عهاروقم ان سوى نقامات
سمی تبت معرفی شد. در سال ۱۹۵۹ دوا رارسا تاسیش theses:
veer نخنتتین .پارلمان تبتیان:دن تبعید زا شکل:داد: :وی پسه کفسووهای.زیادی
مسافرت میکند و میکوشد تا دولت مستقلی که از سوی همةً مجامع بين المللى
ثیز به رسمیت شناخته شود. در تبت تشکیل دهد. غرییان نیز حمایتهای ویسژهای
از 3 ان در حضور اعضای کنگرة حقوق بشر آمریکا و اعضای پارلمان اروپا
انى كرده است. در سال ١484 جايزة صلح نوبل را به او دادداند. از سال
2 3 سال ۱۹۹۹ بیش از ۵۰ دکترای افتخاری و مدرک دانشگاهی دریافت
ده است:
صفحه 37:
آثار علمی دالابی لامای چهاردهم
تاکنو
* برخی از آثار منتشر شده از دالایی لاما به زبان فارسى عبارتند از
* هنر شسادمانكى. دالایی لاما ترجمه محمدعلی حمیدرفیعی» تهران» تندیس, ۰۱۳۸۰
آذرخشسی در طلمت. دالایی لاما ترجمه غلامحسین سالمی, تهران. تندیس, ۰۱۳۸۰
٩ عشسق و همدردی دالايى لاماء ميترا کیوانمهر تهران» علم ۱۳۸۴.
زندگی در راهی بهتر. دالایی لاما؛ ترجمه فرامرز جواهرىنياء تهران؛ ماهیء ۰۱۳۸۱
از ۵۰ کتاب از او منتشر شده است.
صفحه 38:
* فالون دافا یا فالون گونگ روشی است برای تزکية ذهن و بسدن. این روش در سال
eer به وسيله شسخصى به نام لى هنكجى در جين مطرح ثمد. قالون دافا براى تزكية
ذهن و بدن بنج نوع تمرین دارد. هدف نهایی او از تزکیه. از بين بسردن رنج و سختی
* تعالیم فالون دافا تاکنون
شده و در اختیار مردم قرا
۰ دارای سایتی فعال به زبان فارسی هستند: wwwfalundafapersian.org
کتاب جوآن فالون وی در سال ۱۹۹۲ در پکن به عنوان پرفروشترین کتساب معرفی
شد.
زندة دنیا از جمله زبان فارسسی ترجمسه
صفحه 39:
© در کشورهای مختلف آسیایی, اروپایی و آمریکایی تاکنون بیش از یسک
هزار جایزه و تقدیرنامه به فالون دافا داده شده است. در سایت فارسی
اين آيبن؛ نام 87 كشور و ايالت و شهرى كه فالون دافا در آنجا به
فعالیت مشغول است. ذکر شده است. همة فعاليتهاى مربوط به اين
آيين و همذ آموزشهای آن به صورت رایگان است. و برای جذب افراد
نیز هیچ محدودیتی قائل نیستند: نه محدودیت سنی, نه محدودیت
جغرافیایی و نه محدودیت مذهبی.
صفحه 40:
مدیتیشن متعالي (تي. ام)
روش معنوی مدیتیش متعالی یا تی. ام. در سال ۱۹۵۷ در هندوسستان توسسط
شخصى به نام ماهارب ٠ ۲ aa os پایه گذاری شد. “Abe fs
ماهش re پر رمز و راز است تاریغ دقیق تولد وی نیست. خود
مشخص
وی نیز به عمد تلاش داشت پيشينة زندگی خود را در هالهای از ابهام قرار دهد.
درعین حال, كفته شده است در فاصلة سالهای ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۸ به دنیا آمسده
است. در سال ۱۹۴۰ تا سال ۱۹۵۳ تحت تعالیم بسرخی از مرتاضان و معنوا
هندی قرار گرفت. از سال ۴۷ زنتبا یه آموزئ ثيرة ابداعى خنوو پسرداخت.
اما رونق کار او از سال ۱۹۵۹ بسود که در آمریک] بسه آموزشهای معنوی
پرداخت. وی نام روش معنوی ابداعی خود را مد متعالی نهاد.
دارای نمایندة قانونی در ایران است. (شخصی به نام همیلا امیرابراهیمی که مدیر
مؤسسهاى با نام «مؤسسة علم هوش خلاق ایران» نیز هست.)
صفحه 41:
۴ سرود عشق و خداوند ( 4۱۳۷۶
٩ علم هستی و فن زیستن ( ۱۳۷۴)
* مدیتیشن : مراقبه ( ۱۳۷۲)
* مدیتیشن ( عرفان کهن) ۰۱۳۷۴
صفحه 42:
\ شاخصههاي
عرفانهاي کاذب
صفحه 43:
|
|
|
|
انز و اي سياسي و اجتماعی q
صفحه 44:
نادیده گرفتن اعتقاد به خدا و یا انکار وجود او
* خدا در عرفان اوشو
© «روح. خود خداوند است»[ (] سردم بس نود من میآند و ميگوشد ما آرزدی
جستجوی خداوند را د ص نهأ مى كويم دم اره با من ضخیت تکنیسد.
متوله رأ بد يحت مشیی درا جستجری ها یتست
متا اند كت تم ا حك يهاه الست
ا ate ال
Beene ase
شما رسیدن به آن وحدت است <u
خودش را کاملاً خارج از ذهن بب os وب تدای
من .حتی یک. تقض سيت + ر است.... خدای من چیزی عینی آنجار
يست غداى من همان ذهنیت است, اینجا .»۳ 7]
؟ [۱]. راز بزرگ. ص {rss همان ص۳[:۱۳۵]. همان, ص ۲۵۲-۲۵۱: [۲]. کودک
توین, ص ۶۲
صفحه 45:
؟ خدا در عرفان اکنکار
# عرفان اکنکار هدف اصلی تمرینات معنوی خود را خداشناسی میداند
]١[ اماخياي مورد نظر اکنکار با خدای ادیان الهی متفاوت است.
ن بعضا تأكيد مى كنند كه خدابى كه اديان الهى و حتى برخى از
ae ا يال توثيجل از زبان
ربازار تارز رهبر معنوی خود. می گوید خدایی که ادیان به اصطلا
الهی مطرح میکنند وجود خارجی ندارد. Sl, خود آنان ست.[1]
0 7 صء. (ذيل عنوان راه اک-ویدیا)
۴ سرزمینهای دور. يال توئیچل. ص ۲۷.
صفحه 46:
شادمانگي به عنوان هدف غايي
© هدف اصلي بسياري از عرفانهاي نوظهور «شادي و آرامش و امید» است.
© از مکاتب سنتي ميتوان به لذتگرایان و کلبیان و اپیکوریان اشاره کرد.
© دالايي لاد «من بر این باور هستم که هسدف اصيلي زندگی جست:
digs است. این آمري بدیهی است. اينكه معتقد به دين بآشیم یا ذ
و اینکه پیرو کدام مذهب هستیم تفاوت زيادي نمیکند؛ همة ما در زندگي
خود به دنبال جيزي مطلوب مى كرديم. به همين دليل. به نظر من حركث
زندگي رو به سوي خوشبختي و شادمانگي است»
هنر شادمانگي. دالايي لامءبهرویت اچ. گاتلر.ترجمة محمدعلي حميدرفيعي. تهران.تندیس, دوم. 130 99
صفحه 47:
& سایبابا: «مآموریت من اعطای شوق و شادی به شماست که از ضعف و
ترس دورتان کنم. مأموریت من پراکندن شادمانی است از این جهت
همیشه آمادهام میان شما بيایم نه یکبار دوبار يا سه بار هر زمان که
شما مرا بخواهید. اسمم ساتیا من راستی هستم اعمالم ساتیا جلال و
شکوه من ساتیا تنها آرزوی من شادمانی شماست. سادی شسما شسادی
من است شادمانی جدا از شما ندارم. قدرت من غیرقابل اندازهگیری
است تولد من غیر قابل توضیح و غیر قابل درک و پیمایش است.»
(نراشها ی الماس خداوند: سیما کوندار: ص 4.۱۱۸
صفحه 48:
* فالون دافا: انگیزة اصلی تمرین کنندة فالون دافا فقط باید
تزكية ذهن و بدن باشد. اما هدف از تزكية ذهن و بدن
جيست؟ لى هنكجى مىكويد, با تزكية ذهن و بدن است كه
فرد مى تواند رنج و سختى خود را از بين ببرد. و زندكى او
توأم با آرامش و شادی باشد.
صفحه 49:
ننى عقلانيت و خرد كرابي
* آشو با افتخار میگوید «من صاحب هیچ نظام فلسفی نیستم. من
حتی نمیدانم که دیروز چه گفتهام. به این موضوع اصلا فکر ans
من فقط پاسخگوی این لحظهام. من پاسخگوی حرفهای دیسروز
نیستم. برو از دیروزی بپرس. قطعاً پیدايش نخواهی کرد. فردا نيز مرا
نخواهی یافت. نه دیروزی وجود دارد و نه فردایی تنها همین لحظه
است که واقعیت دارد» (ریه,بب.سی:۷)
صفحه 50:
؟ برخی از صوفیان مسلمان نیز تعابیر تندی نسبت بسه جایکاه
عقل و منطق و فلسفه دارند. مباحث عقلی را بند راه سالکان و
عاسقان میدانند. و راه وصول به مقامات عرفانی را شکستن
این بندها و رها شدن از دست عقل و منطق میدانند:
عقل بند رهروان و عاشقانست ای پسر
بند بشكنء ره ميان اندر عیان است ای پسر
صفحه 51:
* اگر کسی مدعی باشد با اصول فلسفه و منطق و عقل میتواند
همة رازها و حقایق عالم را کشف نماید» رون است که
ادعایی بلندپروازانه و دستنایافتنی دارد. در عين حالء اگر
کسی گمان کند که با بیاعتنایی به عقل و منطق نیز میتواند
به حقایق دست یابد» او نیز در خیالی خام به سر میبرد.
صفحه 52:
© عرفان حقیقی. «عرفانی عقلانی» است. نه تنها با عقلانیت
سازگار است که همراه آن است. عرفان بدون عقلانیت؛
عرفانی انسانی نخواهد بسود همانطور که عقلانیت منهای
عرفان» از انسان؛ موجودی تسک ساحتی و خسک و خشن
میسازد. انسان کامل از دیدگاه اسلام. انسانی است که همةٌ
ابعاد وجودیاش هماهنگ با هم پیشرفت نمایند. هیچ بعدی
را فدای بعد دیگر نکند.
صفحه 53:
© تذكر:
* عقلانيت مورد تأیید بسرخی معنویتهای نوظهسور عقلائیستی
مادی و اینجهانی است. به همین دلیل عقلانیتی منهای دین و
ناسازگار با دین و مدافع تساهل و تسامح است.
صفحه 54:
شریعتستیزی و فقهگریزی
صفحه 55:
دينستيزي در آیین اوشو
«اگر میل جنسی تو واقاًارضاء شود احتیاجی به آن همه وعدههای پوچ نداری؛ چون
به خواستهات رسیدهای. ار میل جنسی تو نکوهش» م كوب و نابود شوده اك تو
را مجبور کردند از این بابت احساس گناه کنی» آن وقت موهوم پررستی میتواند بسرای
هميشه به حياتش ادامه دهد. با این تترفند است که موهوم و موهوم پررستی GIA
خضویش را از خودکشی تو به دست میآورد!» وی دین را ساخته و پرداحت
روحانیان میداند و میگوید روحانیان چون ناشان در ترویج دین نهفته استه دین را
سر پا نگه داشتهاند و الا ادیان به خودی خود هیچ جذابیتی ندارند! (بده دح سی::<)
صفحه 56:
* اوشو «گناه» را ساخته و پررداختهٌ روحانیان به منظور تسلط بر تودهها
میداند ومیگوید: (كناه يكى از قدیمی تترفندها بای سلطه بس مردم
است. آنها در تواحساس گناه ایجاد میکنند. آنها ایدههایی بس احمقانه به
خوردت میدهند که قادر به محتق ساختن آنها نیستی. سپس گناه به
وجود میآید و همین که گناه به وجود آمده تو به دام افتادهای. گذاه راز
کاسبی هم به اصطلاح ادیان تشبیت شده (بنیاد گرا ) است. » (لماسهای
اشو. ص 258.)
صفحه 57:
دامن زدن به مسائل جنسي
* كوئليو:«براي تحقق تث
نيروي جنسي ساحران» به استادان و تعلق دارد و و پس مراسم
با آنها آشنا ميشوي. پس چطور با آن رو به رو شوم؟ یک فرمول
ساده است ... فرمول این است در تمام مدت رابطة جنسي. از حواس
پنجگانات استفاده کن. اگر در لحظة اوج لذت جنسي. همة این
حواس با هم از راه برسند براي تشرف پذیرفته ميشوي. بریداء
ص ۰192 193.
صفحه 58:
* اوشوسکس را امری مقدس و مهمترین نیروی زندگی دانسته وهمگان را از نکوهش
سکس بر حذر داشته و معتقد است که هم دگرگونیهای زندگی از طبرریق این نیررو
رخ میدهد. سکس را مقدمة عبادت میداند. البته نه هر سکسی را؛ بلکه سکسی که از
روی شور و سسخوشی باشد! چنین سکسی است که مولد عشق است و عشق نیز مولد
عبادت است. اوشوء سکس را تتها در ارتباط با غیس همجنس خلاصه نمی کند؛ AK
همجنسبازی را نیز تقدیس میکند. و بهترین مکان بسرای دینشناسی و خداشناسی را
کابارهها ميداند و نه کلیساها و مساجد! (الماسهاي اشوء ص383. و ص126)
صفحه 59:
* اوشو انسان ایدهآل را در قالب تركيبي با عنوان «زورباي
بودايي» معرفي ميکند. زوربا شخصيتي است زميني و ال
خوشگذرانيهاي دنيوي و جسماني. اما بودا مظهر عرفان و
معنویت و زهد و کنارهگيري از دنا اسست. وي در این باره
مي گوبد: (همة تلاش من بس يك جين مت كن است: آفرينش انسانی
نوین مثل ((زربای بودا» در یک کمون نمونه هم اضراد از هر دوی این
کیفیتها برخوردار خواهند بود
صفحه 60:
ترویج لاباليگري
۴ «اکنون این یک واقعیت علمي مبرهن و مسجّل است که تنبیه کردن هر کس به خاطر
جنايتي که مرتکب شده. حماقت محض است. اين درست به ابن مي ماند كه كسي را
به خاطر مسلول بودن تنبيه كنند ويا جسون سرطان دارد او را به زنسدان
ازند.»آوشو در ادامه ميگویسد در جا يدهال من. داد كاه وجود دارد اما
حقوق دانها و وكيلان در أن داذكاءها جابي tai ن
كسي كه
a ia ا ey
در بدنش به ناچار به چنین عملي کشیده شده ا
«مردي که از هورمونهاي جنسي بیشتری برخوردار است با
۰117-116 باشد. در مورد زن هم همینطور» آینده طلايي. ص
صفحه 61:
نمونههايي از شریعت گريزي صوفیان
بکتاشیه :نو اند وس عون امشال آن را
به جا نماز و روزه و سایر وظا ايف شرعی تلقي ره
Tata ese) ء ص1۵۳
در حوافات مواوی چنین ل شده ست که در حال گوش دادن به ضوای یی
بود که کسی به آو تذکر داد که بت نماز عص فرا رسيده است. اما
اودر ياسخ گنت: (ني نی آن نمازدیگره این نما .هر دو
داعیان حفند. ظاهم را به خدمت ميخواهد واين ديك باطن رابه
محبت و معرفت حق دعوت مينمايد. ۰ (ماقمامارفین شسادین کی ۳۹۵ ws
صفحه 62:
ابوسعید ابوالخیر (440-375ق) حاضر نشد براي نماز دست از سماع
صوفيانه بكشد و همانطور كه در حال رقص بود. مي كفت :«مادر
فماز بم»! «اسار التوحيد فىمقامات الشي خاب وسعيد: محمد بن منور: ص:۲۹:)
صفحه 63:
از صوفیان Leo 1 به مقام « 1 اد
ao” کی سوک ی لب مشک مرت سوق
براى بيك i Ay Sal که از آن یره ی وی
دنه اه به مواد تخد Casa شدواند.
لبه با قهوهبهتحویک اعصسان میب روتسد و یند هم
شاذلي مختر شربت قهوه بوده ا بعضي دیگر به بنگ و
دآختهاند دست راب میزدهاند و |
جرس م ير و برخي هم اسراب هیر و از
أبن همه قصدشان رهابى از خود واز خودى بوده اسث با وساب
مصنوعي .» (ارزش میراث صوفیه» عبدالحسین زرین کوبه ص14)
صفحه 64:
نمونههايي از نگرشهاي لا ابالیگرانة صوفیان
1
2
در تو كه به ديدة صفا مینگریم نی از پی شهوت و هوا مینگریم
دیدار خوشت آیینه لطلف خدا استماء در تو بدان لعف خدا مینگریم
تحسین دزدي براي مبارزه با نفس و درمان بيماريهاي قلبي؛
توجیه عمل خلاف شرع سماع. به این صورت که ارتکاب این معصیت مسوجب
دوري از سایر گناهان ميشود: «اگر دست بس هم زننده هوای دستشان بررییزد و اگر
پا aly? هوای پایشان کم شود. چون بدین طرريق هوا از اعضايشان نتصان كيرد از
ees بار خویشتن نگاه تونندداشت 6 (اس رالتوسید فی مات الشیغابی سعید؛ محمد بن
منور» ص ۲۳۳
ترویج عشق مجازي و
با نوجوانان زیبارو
صفحه 65:
. تشویق مریدان به گناه براي رهايي از غرور
5. تشویق مریدان به ارتکاب گناه بای نیل به مقام
تائبین «التائب من الذنب کمن لاذنب له».
6 _ تشویق به گناه به منظور آشنایی فرد گناهکار با
حجابهای ظلمانی
اقب المارفین شسالدین افلاکی؛ ج!/ (AEE page
صفحه 66:
نقد و بررسی
1558 اول: همه عرفانهای کاذب. اعم از آیینهای
سنتى.و جدريدد عليرغم اذ كان شر كعك حود :دا زان
شریعت ویژة خویش هستند. آیین اوشو و اکنکار و
كوئليو خود تعاليم فقهى و دستورالعملهاى رفتارى
خاص دارند! به عنوان مثال؛ مراقبههای اوشو همگی
از اين مان ويا تمرينهاى معنوى اكنكار جيزى
جز دستورالعملهاى رفتارى نيستند. اينها خود به يك
معنا ایجاد محدودیت برای افراد است.
صفحه 67:
#نكتة دوم: حقیقت آن است که اگر عرفان راهی است برای
رسیدن به خدا و تقرب به او. باید دانست که جز با عمل كردن
به دستورات خداوند. وصول به چنین هدفی امکان ندارد.
خدای متعال نیز فرموده است هر کس مرا میخواهد باید از
پیامبر اسلام و احکامی که توسط او بیان میشود پیروی
نمايد: «قل ان كنتم تحبّون الله فاتبعونى يحببكم الله».
صفحه 68:
* نكتة سوم: هیچ انسانى به درجة معرفستی و سهودی پیامبر
اکرم و امامان معصوم نرسیده است و نخواهد رسید و این
حقیقتی است که مورد اتفاق همه صوفیان مسلمان است. اما
آن انوار قدسیه لحظهای از عمل به دستورات شرعی فروگذار
نکردند.
صفحه 69:
* نكتة چهارم: اصولاً وصول به بینهایت و ادعای استغنای کامل معنا و
مفیهوم ندارد. به تعبیر مرحوم علامة محمدتقی جعفری, از شارحان بنام
| مثتوى معنوی:
بان لین سیر و سلوگ ر ماد سیر بیس و حركت معمولى فض
et Tags است؛ زیرا ان وا ارو
بیخبری ede ae !2 9:9
بینهایت آن اندازه بیاساس است که فرو رفتن در تناقض ... لذا اين
مطلب که جلالالدی Serge : «لو ظهرت الحقانق بطلت الشرا rae
باريكرى ذهتى و ۳ تفسیر ونقد.
و تحلیل متنوی, محمدتقی جعفری: ج١1 conten یم
صفحه 70:
ناسازگاری بُعد مادی و روحی وجود انسان
؟ این ویژگی را نیز میتسوان در بسیاری از عرفانهای شرقی اعم از
عرفانهاى هندىء؛ بسودایی و جینی یافت .فزون بسر آن» در بسرخی از
مکاتب اخلاقی و عرفانی یونان باستان از جمله مکتب کلبیون نیز مطرح
بوده است . برخی از آیینهای ایران باستان همچون آیین مانی نیز کما
بيش مدافع اين ايده بودند. در عرفان مسيحى نيز اين مسأله به قوت
است.
* داستان شكايت سه تن از زنان مدينه از همسرانشان در نزد ييامبر در
این باره مشهور است.
صفحه 71:
یکی دیگر از اموری که ناسازگاری بعد مادی و اینجهانی وجود انسان
با بعد روحی و معنوی او را در مکاتب و آیینهای دروغین عرفانی نشان
مىدهدء مسألة انزوا و گوشهنشینی است. اینان غالباً اين كار را به هدف
كسب توجه و تمركزء لازم میدانند. اصل در چنین عرفانهایی توجه و
تمرکز و مدیتیشن است. لذا هر چیزی که مسوجب تقویت این حالت
شود «خوب» و با ارزش و هر چیزی که موجب ضعف در تمرکز و توجه
گردد. «بد» و بیارزش تلقی میگردد.
صفحه 72:
© يكى ديكر از شواهد ناسازكار دانستن بعد اين جهانى وجود
انسان با بعد روحی و معنوی او در عرفانهای کاذب مسالة
بیتوجهی آنها به مسائل سیاسی و حکومتی و نفی سیاست و
يليد دانستن آن است. در عرفانهاى كاذب به يك معنا
اصالت با فردكرايى و لذ تكرايى فردى است. آنجه كه براى
آنان مهم است سعادت سالك و عارف است و لوبه قيمت
مشاهدة ظلم و ستم بر مردمان باشسد.
صفحه 73:
* نکتة اول: تعارضی میان بعد مادی و بعد روحی وجود انسان
نیست. نمیتوان به انگیزهُ تقویت و سعادت یکی دیگری را
نادیده گرفت. بهرهمندی مشروع از لذتهای جنسی نه تنها
تعارض و تضادی با معنویت و عرفان ندارد؛ بلکه شرط تکامل
معنوی انسان و یکی از بهترین اسباب و وسایل وصول بسه
سعادت واقعی است.
صفحه 74:
* نكتة دوم: اسلام با ديدكاه فرويدى و نكرش معنوى افرادى
همچون اوشو نیز به شدت مخالف است و افسا رگسیختگی و
بىبند و بارى در مسألة جنسی را به شدت نهی کرده است.
صفحه 75:
© نكتة سوم: در نقد انزواطلبی و گوشهنشینی صوفیان و عارفان دروغین
میگوییم که حق آن است که برای اصلاح درون هرگز نمیتسوان از
اصلاح برون غافل بود. اين دو چنان در هم تنیدهاند که تفکیسک آنها از
یکدیگر بسیار دشوار است. به همین دلیل عرفان حقیقی و عارفان
حقیقی افزون بر مبارزه با دشمن درون, با دشمنان بیرونی نسیز مبارزه
میکنند و اين مبارزه را برای حیات معنوی انسان لازم میدانند. هر چند
مبارزات درونی را دشوارتر و سختتر از مبارزات بیرونی میدانند.
صفحه 76:
* نكتهُ جهارم: راه اصلى وصول به هدف عرفان, «بندگی» خداوند است.
بندكى به معناى عام. بندكى در همه اركان و ساحتهاى وجودى انسان.
هر یک از غرایز انسانی از جمله غريزة نوعدوستى و ديكرخواهى نيز
بندكى خاص خود را دارند. عارف حقيقى كسى است كه حق بندكى همة
ابعاد وجودیاش را ادا میکند. نمیتوان ادعای محبت خدا و عشق الهی
داشت اما نسبت به مخلوقات او بیاعتنا بود و در سیاست و مدیریت و
تدبیر امور بندگان الهی هیچ دخالتی نکرد و خود را کنار کشید.
صفحه 77:
٩ نکتة پنجم: دربارة رابطة معنويت و سياست نظریات متعددی مطرح شده که میتسوان
همه آنها را در دو طیف گستردة «نظريةٌ جدایی معنویت از سیا
معنويت و سياست» جاى داد. نظرية جدايى معنويت و سيا
دو دسته مدافع دارد:
إغين و سركردههاى عرفانهاى كاذب به يندار
دفاع از معنويت مى خواهند أن را از سياست دور نكه دارند واز طرف ديكر برخى از
سیاستمداران و قدرتگرایان غير الهى به منظور بهرهبردارىهاى مادى و اجتماعى از
تودهها و بازگذاشتن دست سیاستمداران برای حفظ قدرت و سیاسست خود. ساحت
سیاست را جدای از ساحت عرفان و معنویت میدانند.
حق آن است که اين نظريه؛ از طرفى ناشى از عدم درك درست عرفان و معنويت
است و از طرف دیگر معلول برداشت نادرست از سياست است.
صفحه 78:
۶ نکتة ششم: نفس قدرت و سیاست را نمیتوان خوب يا بد دانست. اگر
همراه با معنويت حقيقى و در راستاى تحقق معارف الهى و خدمت به
خلق خدا باشد.ء جزء بهسترين كارهاست. اما اكر موجب غرور و
خودبزرگبینی و ستم بر زيردستان و تجاوز به حقوق و مقررات الهى
باشد بد است. بنابراین نمیتوان سیاستمداران و قدرتگرایان را صرفا
به اين دليل كه دنبال سیاست و قدرتاند افرادی بد و پلید دانست.
صفحه 79:
* نكتة هفتم: بزرگترین طراحان معنسویت و عرفان در بین
بشریت. یعنی پیامبران و اولیاء دين» همکی بسرای استقرار
نظام سياسى و حكومت دينى و الهی تلاش کردهاند و با
طاغوتهای زمان خویش درافتادهاند و لحظهای در مبارزه با
ظلم و ظالمان کوتاهی نکردهند. و اين خود بهترین دلیل برای
همراهی معنویت و عرفان حقیقی با سیاست و تدبیر امسور
اجتماعی مردمان است.
صفحه 80:
؟ نکته هشتم: سرکردههاي عرفانهای کاذب هر چند در ظاهر با سیاست
و سیاستمداران مخالفاند و پیروان خود را به عدم دخالت در سیاست و
مسائل اجتماعي دعوت میگنند اما تردیدی نیست که هدف اصلی و
پنهان آنان از چنین توصیهای هدفی سیاسی است. اگر نیک بنگریم
مىبينيم كه عرفا هاى كاذب خود بديددهابى كاملاً سياسي هستند. لذأ
از سوی قدرتمندان و سیاستمداران غربی به شدت مورد و حمایت
قرار مى كيرئد. sie توان باور كرد كه يديدها ا یت
باشد از سوی سیاستمداران و قدرتمندان تبلیغ سده و از هر گونه
حمایتی ar دار گردد؟ بفترین مکان: آنها و تفریحگاهها از سوی اربابان
زد وزودو سياست در اختيار نان قرار كيرد؟
صفحه 81:
انکار معاد و طرح مس تناسخ
وجه مشترک همة عرفانهاي شرقي و غربي و سرخپوسستي
همین است. البته این مسأله. امر جديدي نیسست. تناسسخ از
ويژگيهاي مشهور ادیان و آيينهاي هندي است. در یونان
باستان و از سوي فیثاغوریان هم مطرح شده است. (در ILE
اسلام ظاهراً فقط دروزيها به تناسخ اعتقاد داشتهاند)
صفحه 82:
* اکنکار: کارما یک قانون علمی و عقلی است. تعبیرری دیگر از قانون علیت است. یا
به تعبیر خودشان شکل معنوی آن قانون فلسفی و فینزریکی است. به این صورت که هر
عملی» عکس العملی مساوی و در خلاف جهت ضود را تراد وک دراکتکار
بررخلاف آیینهای هندی» تناسخ را یک تنبیه نمیداننه بلکه هدف آن را آموزش عشق
و ارتقاء معنوی میپندارند. به این صورت که اگر کسی در یک کالبد جسمانی ضودء
مرتکب خطایی شده باشد و آزادیهای انسانی خود را محدود کرده باشد او فرصت
تجدید نظ در رفتار خود را So 5b و بارهای دیگی نیز دارد. او میتواند در
با زگشت مجدد خوده با توصل به ماهانتا و پیرروی از دستور العملهای اکنکار» به
بازسازی روح خود بپمدازد.
صفحه 83:
تناسخ و پاسخدهی به مشکلات روحی
* «اكر ما در زندگیهای گذشته سورد آزار قررار گرفته و ترس را
تجربه کمرده باشیم» احتمالا هنوز اين عواطف را در حافظة روانى ود
حنظ کردهايم و شاید به همین دلیل در زندگی کنونی از احساس ترس و
تنش در عذاییم.» (اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر. صص 40-39)
صفحه 84:
تناسخ و قانون بقاي ماده و انرژي
* ماده نه هركز به وجود مىآيد و نه هركز از بين مىرودء تنها مى تواند از
شكلى به شکل دیگر تبدیل شود. تعداد آرواح عالم همواره ثابتاند؛ اما
لازم نیست که همة ارواح هميشه به شکل انسان متناسخ شوند. افزون
بر اين» وقتی که یک انسان از دنیا میروده مستلزم آن نیست که روح او
بلافاصله به بدن انسان یا حیوانی دیگر منتقل گردد بلکه ممکن است
روح او به مدت يك روز تا یک هزار سال يا بيشتر در ساير عوالم به
Ole خود ادامه دهد. ... اما نهایتا و در زمان مقرر که بنا است بدهی
کارمیک خود را بپردازد بار دیگر به شکل انسانی متناسخ خواهد شد.
(a sas كر عمو
صفحه 85:
تناسخ و حل اختلافات شخصیتی والدین و فرزندان
* استدلال دیگر آیین اکنکار برای اثبات تناسخ این است که اختلافات
شخصیتی والدین و فرزندانشان را جز از راه تناسخ نمیتسوان توجیه
کرد. چطور میشود که والدین یسک کودک هیچ علاقهای به موسیقی
ندارند. اما فرزند آنان نه تنها علاقمند به موسیقی میشود ASL
استعدادی درخشان در موسیقی هم دارد؟ بر اساس تناسخ این اختلاف
به سادگی قابل توجیه | «شاید او این استعداد را در زندگی قبلی
پرورش داده و خاطرات ضعیفی از آن دوران دارد.»
صفحه 86:
استدلال از راه تجربة شخصی
* اوشو نیز از مدافعان جدی تناسخ است. او برای اثبات تناسخ
تمسك به تجربة شخصی است. وی میگوید «من مراقبه
کردهام. من به نقطهای رسیدهام که از آنجا میتسوانم
زندگیهای قبلی خود را ببینم و همین برهان بسنده است. اين
شناخت من است. اين تجربة من است اين به ميراث
هندوان؛ باورها يا هيج جيز ديكرشان ربطى ندارد. من بر
اساس اختیار خود سخن مى كويم» (ences etsy <u!)
صفحه 87:
تناسخ و تحمل سختیها
تن لاما: كسان
ey ean bse
ند و دوست 3
ese eal g ۲ 8 يده را دارد که فرد
نانك هبه جز در أخبار و أ لست See ات
به رفتارهاى خود او دارد. دالا لاما میکوشد به پیروانش بباو
كه اعتقاد به كإرما نبايد باعث ركود و بى تحركى شودو
کنند چون زندگی کنونیش شان از پیش رقم خورده است پس نباید
حرکتی برای | fa a oon Be و
رت توجه به اين باور بايد
دز مت خروم تپ برای بهتر شد
صفحه 88:
نقد و بررسي
تناسخ به این معنا که مکاتب هندي و بودایی و آیینهای نوظهور مثل اوشوو
اکنگار و کویو ميگویند قاط استه هم از نم سني و هم از ge
8 ان اسلا اوشى gh اثبات تنا که میگوید من نود وجودهاى سايقم را مشاهدم
دا Zins Nose» BY AL? gains روث
rahe Co ee ی
تجربهای نداشتهاند. هیچ یک از ما زندگیهای قبلی خود را ندیدهایم.
© بر اساسي قانون کارما؛ اموری از قبیل تویهء استخفار» عنو الهی» احباط عمل؛ و امثال آن
هیچ جایگاهی ندارند. هر عملي عکسالعمل قطعی ضود را دارد وبا هیچ وسیلهای
نمیتوان عکس العمل آن را حذف کرد.
صفحه 89:
»اين سخن كه با تناسخ بخواهيم علت اختلافات شخصيتر
فرزندان را والدین توجیه کنیم نیز واضح البطلان است. اين
حاکی از نادده گرفتن اختیار آدمیان در شكلدهى به
شخصیت خودشان و نائسی از جهل نسبت به عوامل
شکلدهی به شخصیت انسان است.
صفحه 90:
تبلیغ کثرتگرایی عرفاني
*به سوي کعبه راه بسیار است
من ز دریا شوم تو از خشكي داي
* رادها به تعداد انفاس خلایق است. هیچکدام ترجيحي بر ديگري ندارد.
مهم نتيجه است. نه وسيله.
* سماع و رقص عارفانه به همان اندازه درست است كه عرفان اسلامي
نی بر شویعت.
و امثال آن. به همان اندازه ما را به
نتیجه ميرسانند که عرفان مبتني بر وحي.
صفحه 91:
© دالابى لاما میگوید: «در ابن جها جهان آدمهای مختلفی هستند. و باورهای مختلفی دارند.
ج ميليارد انسان وروی کرة خاک زندگن می كلند :و عن ستقدم ما به بنج میلیارد دین
مختلف نیاز داریم. be که دز بزداشتها و تفکرات Wacal تشوع سيان
«دازد. به اعتقاد من هن انسانی باید از یک متیر معتزی: عبور کند که بزای از و دز
و
تسبت با پاورهایش, بهترین باشد.... من فکر میکنم که اگر ما
طولی نمیکشید که آن دین گرهی از کار فرو بستة بشر نمیگشود. اگر ینک رستو:
داشتیم و آن رستوران تتها یک نوع غدا داشت- هر روز, یک نوع غذا- پسن از سدتیي,
چند مشتری میداشت؟ انسانها به وجود تنوع در غذای خوه نیاز دارند؛ چرا كه سلائق
مختلفی دارند. کار ادیان هم تغذیة معنوي بشر است. و به گمان من همذ ما مترجه هستیم
که تنوع ادیان به تفع ماست.» هنر شادمانگی, صص ۰۲۹۵-۲۹۲
صفحه 92:
نقد و بررسي (1)
1. از صوفیانرفتارها وسخنان متفبادی در این پاب به دستما رسیده است. بسطی از آنان علیرغم
تأکید بر پاییندی نسبت به دستورات شرعی و نادرست شسمردن هر گونسه شرریعتگریزی» در
سواقعی یا ضود رفتارهاى كاملاً خلاف شرع را مرتکب میشسدند و یا سسختان خلاف دین بس زبان
مي راندند ويا آنکه رفتارها و سخنان خلاف دین دیگران را مورد تأیید قرار میدادند. So بایزید
بسطامی؛ به دلیل AST نمیدانست پیامبس اکرم چگونه خربسه میضورده استه از خوردن آن اجتتاب
م كرد. ويا از كفتكو با پیرری که آب دهان خود به سوی قبله انداخته بوده صرف نظ كلرد. در عين
idle همین فررد در شطحیات خود سخنانی خالاف شرع دارد.
صفحه 93:
نقد و بررسي )2(
2 رسیدن به منزل مقصود و برخورداری از قررب الهی و مقام فنای حقیقی» که اوج اهداف
عارفان استه راه ویة خود را میطلبد؛ با هر راهي نمیتوان به این هدف رسید.
رسيدن به مقام فنا و قرب الهي را نمیتوان با نافرمانى او به دست آورد! جكونه
ممكن است با ذاديده كرفتن فرمانهاى محبوب و معشوق بتوان به باركاه او راه يافت؟
يك عاشق حقيقى ه كز به نود اجازه نمودهد كه لحظداى ازياد معشوق غافل
بماند ؛ در همة ح کات و سکناتش هموارهبه دنا رفایت معشوق Cu
صفحه 94:
نقد و بررسي (3)
3 هیچ کس توانايي رسیدن به اوج معنويت پیامبر اسلام و امامان معصوم را ندارد. آنان با
بالا رفتن از نردبان شریعت به آن مقام رفیع دست يافتهاند. پیامبر تا آخرین سساعات
عمر لحظهاي در انجام دستورات الهي كوتاهي نکرد. امیرممنان در محراب نساز بسه
'شهادت رسيد و امام حسين در ساية عمل به فريضة امر به معروف و نهي از منكر به
آن مقام بزرك دست يافت.
4. حتل و شرع حکم میکنند که بهترین و صائبترین وسیلاٌ وصول به حقیقت بلکه تنها وسیلذ آن»
متابعت از شسريعت وحيانى است. جكونه ممكن است راءهاى بهت و سادهترری باشد اما خداوند آن را از
بندكان دريغ نمايد؟ اك حتايقى باطنى وجود دارند كه دارند و اگر راهی ببرای وصول به آنها وود
دارد اين راه منحصى در راه شريعت است و بس.
صفحه 95:
کار خارق العاده و حقانیت
۴ اگر کشرتگرایی عررفانی نادرست است پس کارهای خارق العادهای که از بررضی مرتاضان و صوفیان
و عارفان سایر ملل و ادیان مشاهده ميکنيم را چگونه بایدتوچیه کمرد؟ تلقي بسیاری از مردمان اين
است که انجام این کارها نشانة حقانیت است. و حتی بعضا بسضی از صوفیان بودهاند که در عمل
همین مسأله را اقا میکردهاند و در پاسخ نقدهای دینیای که به عملکردهای آنان میشد با ابساز و
اظهار کاری خارق العادهه بر شرریعت گرربنری خود سرپوش مینهادند. نقل میکنند: ابوسعید ابوالخیس»
در روز روشن شمعی را ببراضروخته بود؛ شخصی به او اعتراض کرد و این کار را مصداق اسرافه
دانست. ابوسعید به جای پاسخ منطقی دادن به اين نقد و یا پذیرش آن و تشکر از ناقد با اسراز كررامتى!
سس و صورت اقد را د رآتش سوزاند وسپس این شحر را سرود که: هر آن شسمعی که ایسزد
بررفروزد کسی کش پن کند سبلت بسوزد.
۴ )اسر ررالتوحید ص۰۱۲(
صفحه 96:
کار خارقالعاده نشانة حقانیت نیست (1)
#روح انسانی دارای قدرتی شگفتانگین است. هم انسانی
اگر بتواند غراییز حیوانی را سکوب نماید» میتواند از
قدرت روح خود استفاده کند. سنت الهی در این عالم به
این صورت است که هر کس به هر مییزان و به هر
انكيزهاى كه تلاش نمايده از حاصل تلاش خود بهسه
حواهد برد
صفحه 97:
کار خارقالعاده نشانة حقانیت نیست )2(
* به ابوسعید ابوالضیر گنتتد: 2 کس چم هدفه کدی اس کج
یک که گم
صفحه 98:
,امات و انجام کارهای خارقالعاده دست tah كاف و زنديقاند. [! ] وبه طور جد از سالکان
خواستهاند که (اگر کسی را دارای چنان کراماتی یافتید که در آسمان میچرده دلباخته او نشوید تا آن
گاء که رفتاراورا در برابس امس و نهی الهی و رعایت آداب شرعی ببینید.6[ ۲] کارهای خارق
التلدماى زا یمان از کرامع هی امه کار سا هلب رهام لب سک امه داد هس
جند هيج عارف حقيقى عملى را براى دست يابى به كارهاى خارق العاده انجام نمیدهد. او فقط بسای
رخبایت کر ی ما Ce ais a ibaa
تقرب بجویده به همان ميرزان نين از قدرت فوق طبيعى به سند میشود.
* [١إ.ر.ك:نفحات الانس. عبدالرحمن جامي. ص26. به نقل از شیخ شهابالدین سهروردي.
* [12.الرسالة القشيرية. عبدالكريم بن هوازن القشيري. ص14.
9 گر tae هیا ارو ده که از راههای خلاف شرع به
صفحه 99:
* مکاشفات رحماني نیز هرگز نشانة حقانیت سالک نیستند. حداکثر این است که چنین
حالتي همچون رژياهاي صادقه است. هرگز نميتوان دیدن رژياهاي صاقه را نشانة
ولي آلهي بودن یک فرد دانست. چه بسیارند افراد تبهکار و گناهآلودي که خوابهاي
صادق دیده و ميبینند. عزیز مصرء که فردي بتبرست و غير موحد بود» خواب صادق
دید! البته این سخن درستي است که داشتن مکاشفه نیازمند لطافت روحي خاصي است؛
اما لطافت روحي داشتن یک حرف است و حق بودن حرفي دیگر. افزون بر اين»
«کشف و مکاشفه در نزد اولياي خدا و عارفان وارسته از امور پیش پا فتادهاي است که
کمترین اعتنايي به آن ندارند و هیچ توجهي به آن نميکنند. ... اولياي خدا اين امور را
بازيهايي کودکانه تلقي ميکنند.» در جستجري عرفان اسلامي» صص 6009
صفحه 100:
نفي واقعگرايي ارزشي
عارفان اک در پاسخ به اين يرسش كه آيا اكنكار با سقط
جنين يا همجنس بازی مخالفت میکنسد؟ میگویند:
«اکنکار موضوعاتی از قبیل سقط جنین, طلاق یا گرایش
جنسی را به عنوان تصمیماتی شخصی در نظر گرفته و به
عنوان یک سازمان نظری نمیدهد.»
* ترويج تساهل و تسامح از سوی پائلو کوئلیو
صفحه 101:
پيروي از استاد
- که با نامهای مختلفی نام گذاری میشود: مثلا در اکنکار
آن را سات گورو مینامند و او را نمايندة خدا دانسته و
معتقدند تنها در ساية هدايت او مىتوان به مرحلة
خودشناسى و شكوفايى معنوى رسيد.
صفحه 102:
* جايكاه استاد در اين تلقى در حقيقت جايكاه بيامبران و بلکه جایگاه خدا استه. زیسا
ييامسران جسرأت وجسارت تخلف از دستورات خداوند را ندارند وخود را ققتط
واسطة ابلاغ دستورات و خواستههای الهی به بشر میدانند و خداوند نی اختیاری
جن ابلاغ دستورات او را به آنان نداده است: و ما علی الرسول الا البلاغ6؛ اما
استاد و پیر در تصوف و عرفازهای کاذب حق هر گونه دضالت و تصرفی در احکام
الهی را دارد. به همین دلیل ممکن است به سالگ دستور دهد دزدی کند. و او نه تنها
حق مسرپیچی از این دستور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد.
صفحه 103:
ایجاد مکانهاي مقدس اختصاصي
© خانقاه
© لنكر و زاويه
© معبد زرين اك
© كمون اوشو
© آشيانة صلح برين (سايبابا)
صفحه 104:
علت تأثيرگذاري عرفانهاي کاذب
۰ علت اصلی جهل افراد است:
۲ معمولاً اعضای این فرقهها دلبستهتر و پایبندتر هستند.
۴ مخفی کاری آنان این حالت را در ذهن خیلی افراد ایجاد میکنسد که حتماً چسیز
مهمی دارند ...
۴ کنترل همه جوانب زندگی مریدان از نوح غذاء محل مسکن, همسر, لباس و ...
صفحه 105:
علت تأثيرگذاري عرفانهاي کاذب
بمباران محبت: وعده شغل, مسکن, تسکین آلام روحی, بهبود امراض مزمن یا
صعب العلاج جسمی, قرار گرفتن در محیطی صمیمی, یافتن یاران شفیق ...
ادعا میکنند که راهی سریع. مرحلهبندی شده و قابل اجرا بسرای رسیدن به
حقیقت دارند که نیازی به عمل به دستورات دینی ندارد.
ساده و در دسترس جلوه دادن تجربههای معنوی جدید
کمکاری عالمان و مبلغان دینی در ارائ معارف معنوی ۱
ارضای وجدان معنوی از یک سو و فارغ بودن از شریعت و خطوط قرمز آن از سوی دیگر .
صفحه 106:
راههاي مقابله (1)
۴ راههای نظري:
شناخت عرفان حقيقي و عرفانهاي كاذب
a Sa ۳ اس فا bot
در سطح برد و کلار
و پره از ۳ Ls
بیشتر قریب خورد" رصه زان هستند. ر
ths 5 7 نی سق رماي Spear apy ورف
۰ جلوگيري: از نفوذ خرافات در عزاداريها. به ويزه عزاداريهاي خانگي!
صفحه 107:
راههاي مقابله (2)
۴ راههاي عملي:
1. افشاگري و ایجاد حساسیت در میان افراد و خانوادهها
2 جلوگيري از فعاليتهاي خزندة دشمنان و تیاجم اخلاقي و
معنوي آنان
3 استفاده از ظرفیت مجالس مذهبي و خانگي و پایگاههاي
بسیچ براي معرفي عرفان حقيقي
* احياي ابعاد عرفاني و اخلاقي عاشورا: فاطمیه. شعبانیه, دهة فجر.
هفتة دفاع مقدس و امثال آن.
صفحه 108:
4 ارائة الگوهاي عيني:
داستانهاي عارفان و عالمان راستین؛ داستانهاي شهیدان.
5. خودسازي به منظور جامعهسازي:
نيروهاي ارزشي ميتوانند الگوي عيني و متحرک ارزشها و
اخلاقیات اسلامي باشند.
صفحه 109:
las ol @
نيست در لوح دلم جز الف قامت یار /چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
{. te ods a 50 we
و لحقني بنور عزک الابهج فاکون لک عارفا و عن اک منحرفا
و منک خائفا مراقبا نت
صفحه 110:
ناامیدی از انسانها
* امام علي (ع) به فرزندشان امام حسن (ع) توصيه ميكند كه:
ان استطعت ان لایکون بینک و بین اه ذُو نعمة فافعل. عارفان
حقيقي از خلق و خوشایندها و بدآيندهاي آنان» بينيازند.
© به دليل هيجكاره دانستن مردم و خدا را یگانه فاعل حقيقي
دانستن تحمل جفاي خلق نیز بر آنان آسان ميشود. البته تحمل
جفاي خلق ملازم با ظلمپذيري نیست.
صفحه 111:
خوددوستی روانشناضتی
به شدت مراقب و مواظب خودشان هستند. به همین دلیل هرگز
به وضع موجود خود قانع نيستند. دائماً در انديشة بهتر کردن
اوضاع دروني خودند. يا ايها الذين آمنوا علیکم انفسکم
لایضرگم من ضلّ اذا اهتدیتم
* خوددوستي به معناي خودبزرگبيني نیست. تواضع آنان از همه
کس بهتر است.
صفحه 112:
* غير از خود فرد هیچکس نميتواند عارف بودن يا نبودن كسي
را درک کند. ما تنها ميتوانيم علائم و نشانههايي را به دست
آوریم. كساني که به گوهر راستین عرفان دست يافته باشند اهل
تظاهر و به دنبال اسم و رسم و عنوان نیستند. به همین دلیل
براي عامة مردمان قابل شناخت و تشخیص نیستند.
هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و زبانش دوختند.
سرّ حق را آن سزد آموختن کز بیانش لب تواند دوختن
صفحه 113:
٩ مرحوم بهاري همداني در تذکرة المتقین:از جملة آنها [مخرورین]
اي اسف کته خنود را عارف مردلئند و از عرفان اكتفنا كدرده به
SLE و خفض الصوت و سر يائين انداختن و آه سرد كشيدن و شبيه
ا ا
و فقر مع عدم معرفة معناها بل بعضي تجاوز كرده به شهيق و نهيق و
اختراع بعضي از اذكار و التغني بالاشعار و ساير حركات شنيعه به كمان
اينكه اين اطوار شخص را به مقامي ميرساند. نه چنین است؛ بل اسباب
سخط و غضب الهي است,
صفحه 114:
پررهییز از ضرقه گرایی
۴ یکی از آفات گرایشهای عمرضانی ضرقهگرایی است. مباحث عررفانى زمينة مساعدى بسراى بيدايش
فرقههای مختلف پدید میآورد. بسیاری از مردم وقتى كارى نارق العاده از ser go بهدلیل
آنکه توان تحلیل چنین کارهایی را ندارنده آن را نشانه و دلیل حقانيت رفتار و گنتار آن فرد نیز
میپندارند. به همین دلیل علاقهای عاطنی و قلبی نسبت به چنین افررادی پیدا میکنند و این خود زمینه
ایجاد فرقههای جدید را پدید میآورد.
اما عارفان حقیتی هرگ به دنبال سوء استفاده از چنین موقعیتهایی نیستند. و به هیچ وجه اجاز:
چنین بهمءببرداریهایی از گنتار و رفتار خود را نمیدهند. به همین دلیل هیچ یک از عارفان حتیقی
در طول تاريخ منشأ پیدایش یک فرقه یا روه خاصسی در عرض سای فرقهها و گروههای سسلمان
نشدهاند.
صفحه 115:
صراحت و اجتتاب از مبهم گویی
© هركم به بهانة اینکه زبان عرفان زیانی خاص است سخنان چند پهلو که
مسوجب سوء استفادة دیگران شوده بر زبان نمیرانند. همانگونه که
پیامبران و امامان معصوع چنین بودند. هرگ به گونهای سخن نمیگفتتد
یا به گونهای رفتار نمیکرردند که هر کسی برداشتی متتاسب با میل ود
از گنتار و رفتار آنان داشته باشد.
صفحه 116:
* رسیدن به کمال و سعادت نهایی بدون ریاضت و تمرینهای سخت جسمی و
روحی امکانپذیر نیست.
ody © تنالوا الب حتى تنفقوا مما تحبون» «افضل الاعمال ما اكرهت عليه
نشسک»
صفحه 117:
LT * ریاضت ارزش مقدمی و وسیلهای و ابسزاری دارد یا ارزش غایی و نهایی؟ روشن
است که ارزش ریاضبت ارزشی مقدمی و ابنزاری است. اما آی میتوان از هي وسیلهای
برای رسیدن به خدا کمک گررفتت؟ جواب منفی استه. بس اساس نظبام علی و معطولی
حاکم بر عالم» هر قعطی معلول خاص خود را دارد و هر مطولی؛ علت ویخة خود را
و رل علتهایی ببرای وصول به همان هدف مقدس هستند. اما
اين چه نوع ریاضتی واقعا ما را به آن هدف میرساند و چه نوع ریاضتی ما را از آن
دور میسازد» از دو راه میتوان فهميد: عقل و شسرع٠